تاریخ سند: 7 آذر 1350
موضوع : جلسه متشکله در حسینیه ارشاد
متن سند:
به : 312
از : 20 ه 12 شماره : 13837/ 20 ه 12
قبل از ظهر روز 29 /8 /50 که مصادف با عید فطر بود جلسه مذهبی در
حسینیه ارشاد تشکیل شد.
ابتدا آقای سید ابوالفضل موسوی زنجانی نماز عید
فطر را خواند و در ساعت 0830 جمعیت وارد تالار تبلیغ شدند و پس از تلاوت
قرآن جوانی به نام شریفی قطعه شعری تحت عنوان وجدان بیدار که مفهوم آن
کمک به دیگران بود خواند.
سپس سرود اسلامی اقبال لاهوری1 خوانده شد و
در ساعت 1000 صدرالدین صدربلاغی به منبر رفت و ضمن صحبت درباره
اعیاد اسلامی اشاره به نماز جمعه کرد و گفت فلسفه نماز جمعه اینست که خطبا و
سخنرانان اسلامی بایستی مسائل سیاسی و اقتصادی و اجتماعی روز را برای
مردمی که در طول هفته دنبال کار بوده اند و نتوانسته اند به مسجد بیایند تشریح
کنند و یک نفر خطیب باید سیاستمدار روز و یا جامعه شناس و متخصص در امور
اقتصاد باشد نه مثل بعضی از خطبا که می روند در بالای منبر و مغز مردم را از
اوهام و خرافات پر می کنند.
زیرا قرن بیستم قرن سرعت و اتم و فضاست و تمام
شئون زندگی سرعت و شتاب رخنه کرده است.
مردم باید روشن شوند و زیر یوغ
استعمار نروند.
ناطق آنگاه قدری به کمونیسم و سرمایه داری حمله کرد و اسلام
را مظهر واقعی پیشرفت و ترقی بشر قلمداد کرد و اضافه نمود اما چنانچه
مسلمانان گرفتار هوای نفس
شوند برای احتراز مقامات عالیه ناچارند به رذائل و پستی تن در دهند و حتی
ناموس خود را در اختیار دیگران بگذارند تا به مناصب و مقامهائی برسند و همین
گرفتاری هوای نفس است که پسران به صورت هیپی در می آیند و دختران
شهوتران و دامن عفت خود را لکه دار می کنند و در پایان اشاره به دانشگاه نمود و
گفت حالا کار به جایی رسیده است که در دانشگاه تهران می گویند قرآن برای
جامعه امروز ارزشی ندارد خدا لعنت کند گوینده این جمله را و بر ماست که با
نشریه های خود این بی خبران و مزدوران استعمار را دهن کوب کنیم و در حال
حاضر بهترین نشریه همان نشریه هفتگی توفیق که گردانندگان آن به
آزادیخواهی مشهورند.
سخنرانی صدربلاغی در ساعت 1145 به اتمام رسید و
مجلس ختم شد.
نظریه شنبه.
نظری ندارد.
نظریه سه شنبه.
نظریه چهارشنبه.
نظری ندارد.
نظریه یکشنبه ـ یکشنبه نظری ندارد.
آمال
توضیحات سند:
1ـ محمد اقبال لاهوری،
درتاریخ 22 فوریه سال 1873
مسیحی (مطابق با سال 1289 ه
ق) در خانواده متوسط الحالی
در شهر سیالکوت پنجاب که
الان جزئی از کشور پاکستان
است به دنیا آمد.
نام پدرش نور
محمد و شغل او بازرگانی بود،
وی به سبب علاقه ای که به امور
روحانی داشت مرد بسیار
متدینی شناخته می شد.
اقبال
برای گذراندن دوره تحصیلات
مکتب خانه و فراگیری قرآن
مجید و طی دوره تحصیلات
ابتدایی و متوسطه و ادامه
تحصیلات عالیه رهسپار لاهور
شد و در حقیقت اساس کار و
دانش خود را در این شهر پایه
گذاری کرد.
او در شهر لاهور
تحت نفوذ سِرتامس آرنولد قرار
گرفت.
آرنولد به زودی
امتیازات فکری اقبال را کشف
کرد و به هدایت و حرکت او در
جهت بحث و مطالعات دقیق و
حساس پرداخت.
اقبال در سال
1898 م تحت تعلیم و ارشاد
سِرتامس آرنولد به اخذ درجه
فوق لیسانس در فلسفه نایل شد.
سپس در سال 1905 م برای
کسب تحصیلات بیشتر عازم
اروپا شد.
اقامت او در اروپا سه
سال به طول انجامید، او در این
مدت در دانشگاه کمبریج در
رشته فلسفه به تحصیل پرداخت.
پیش از آن نیز به عنوان شاعری
رمانتیک و ملی گرا در
انگلستان، 2انگلستان شناخته شده
بود.
وی در رشته حقوق نیز
مشغول تحصیل شد.
برای اخذ
درجه دکتری از دانشگاه کمبریج
رساله ای تحت عنوان سیر
مابعدالطبیعه در ایران، تهیه کرد.
اقبال در مدت اقامت خود در
اروپا زبان آلمانی را نیز
فرا گرفت و ضمنا دانشگاه مونیخ
نیز برای همان رساله، درجه
دکتری در فلسفه به وی اعطا
کرد.
وی در سال 1908 م به
وطن خود بازگشت و برای
تدریس فلسفه و ادبیات
انگلیسی وارد دانشکده دولتی
شد و ضمنا به او اجازه داده شد
که در خارج از دانشکده به شغل
وکالت دادگستری مشغول شود
او پس از چندی از استادی
دانشگاه دست کشید و منحصرا
به کار وکالت پرداخت این شغل
را تا سال 1934 ادامه
داد.
علامه اقبال سرانجام در 21
آوریل سال 1938 م در سن 64
سالگی وفات یافت.
از علامه
اقبال آثاری در زمینه های
فلسفی ـ سیاسی و منظومه های
اشعار عرفانی به زبان فارسی
باقی مانده است.
منبع:
کتاب
پایگاههای انقلاب اسلامی، حسینیه ارشاد به روایت اسناد ساواک صفحه 210