موضوع: دکتر على امینى
متن سند:
گزارش خبر
به: 312 از: 2ﻫ12
موضوع: دکتر على امینى
در مورخه 4 /6 /57 احسان نراقى با امینى تماس و در مورد مقاله اخیر منصور روحانى که بر علیه دکتر امینى در روزنامه کیهان درج گردیده با یکدیگر بحث مىکردند.
نراقى به امینى گفت به آقاى هویدا گفته بودم گناه کسى که پدر دارد چیست و گفتم شما دست به دست هم دادید و امینى را مىخواهید چیزش کنید حتى شنیدم آقاى هویدا از مقاله روحانى ناراحت شده بودند و حتى گفته بودند اگر شما مىخواهید با امینى بحث کنید راجع به برنامههایش صحبت کنید، چکار دارید به خانوادهاش. نراقى ادامه داد در چند روز قبل در برنامهاى خدمت علیاحضرت عرض کردم اى کاش اعلیحضرت در مصاحبهشان صریحتر راجع به هژبر مىگفتند.
نراقى یادآور شد همه مىدانند کى هژبر را بزرگ کرده نصیرى بوده دیگه (منظور ارتشبد نصیرى)1 و دیگران و از کلمات قصار هژبر است که گفته من یک پدر دارم تیمسار ایادى و یک برادر تیمسار نصیرى و یک نوکر منصور روحانى. در این موقع امینى با خنده گفت من هم شنیدهام اما راجع به ایادى مىگفت برادرم ولى نوکرى نشنیدم در پى صحبت امینى نراقى گفتههاى امینى را اشتباه و مطالب بالا را تکرار مىکرد.
امینى اشاره کرد خود منصور روحانى در مقام خودش هم همیشه نسبت به من اظهار اخلاص مىکرد و نمىدانم چه کسى اینها را انگولک مىکند و اضافه کرد جوابى براى روحانى تهیه دیدهاند و چاپ خواهد شد.
نظریه یکشنبه: در چند روز گذشته که شایعاتى در مورد تغییر دولت آموزگار بوده آقاى شریف امامى، پزشکپور و بنىاحمد نمایندگان مجلس شورای ملى را خواسته و مسائلى را با آنان مطرح نمودهاند و استنباط گردیده که تقاضاهایشان مورد قبول واقع نشده و مسائل مطروحه را با شخص امینى در ملاقاتهاى خصوصى در میان گذاشتهاند ضمناً اطرافیان امینى مقالاتى بر علیه منصور روحانى وزیر سابق کشاورزى تدارک دیدهاند تا در جراید روز به چاپ برسانند.
نظریه سهشنبه: نظریه یک شنبه مورد تأیید است.
نظریه چهارشنبه: نظریه سهشنبه تأیید مىگردد.
توضیحات سند:
1ـ ارتشبد نصیرى:
نعمت اله نصیرى فرزند محمد (عمیدالممالک) در سال 1289 در سمنان متولد شد. وى پس از فارغالتحصیل شدن در دانشکده افسرى در سال 1313 از جمله مشاغل مهم وى در ارتش فرماندهى گارد پهلوى و فرماندهى گارد شاهنشاهى بوده. نصیرى در 22 مرداد 1332 از سوى محمد رضاپهلوى مأمور پیک (انفصال دکتر مصدق) و (انتصاب زاهدى) شد.
در جریان کودتاى 28 مرداد 1332 نقش فعال داشت. در سال 1339 ژنرال آجودانى و سپس به ریاست شهربانى کل کشور منصوب شد. وى در مرداد 1341 به درجه سپهبدى رسید. او در سال 1342 فرماندار نظامى تهران بوده و در سال 1343 به سمت معاونت نخستوزیر و رئیس ساواک منصوب و در سال 1350 به درجه ارتشبدى نایل گردید. و در طول زندگى بیش از چهل مورد نشانهاى داخلى و خارجى دریافت نموده است.
با قیام اسلامى در ایران در تیرماه 1357 از ریاست ساواک برکنار و مدتى سفیر ایران در پاکستان بوده و اوج قیام اسلامى باعث شد که شاه دستور دستگیرى و بازداشت وى را در 16 /8 /57 صادر کند. وى در 22 بهمن 1357 توسط مردم اسیر و در 27 بهمن همان سال پس از محاکمه اعدام گردید.
ر.ک: ظهور و سقوط سلطنت پهلوى ـ حسین فردوست ج 2
منبع:
کتاب
علی امینی به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 434