صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : فعالیت روحانیون شماره عطف : 5243/321 ـ 2/2/43

تاریخ سند: 2 اردیبهشت 1343


موضوع : فعالیت روحانیون شماره عطف : 5243/321 ـ 2/2/43


متن سند:

گیرنده : تیمسار ریاست سازمان اطلاعات و امنیت کشور اداره کل سوم شماره : 2648 /9 ه فرستنده : ساواک خراسان قبل از آزادی آیت اله قمی و مراجعت ایشان به مشهد منزل آیت اله میلانی مرکز اجتماع گروه مخالفین و افراد ناراضی بود و چون میلانی شخصی باهوش و آشنا به مسائل سیاسی است مشارالیه ضمن اینکه سعی داشت سازشکار و بی اعتنا به همفکران خود نباشد بنحوی از انحاء مخالفین و اشخاص ناراضی را متقاعد می نمود و در این مدت فعالیت روحانیون در مشهد کاملاً متوقف بود.
پس از آزادی قمی و قبل از ورود ایشان به مشهد بوسیله عناصر خود در تهران مراجعت وی به مشهد اطلاع داده شد و چون قمی در برگشتن به مشهد آزادی بیشتری داشت طرفداران او شروع به فعالیت کرده و مردم را تشویق نمودند که از مشارالیه استقبال بعمل آورند.
نظر به اینکه شهر مشهد و بخصوص طبقه بازاری و عوام متعصب زودتر تحت تأثیر الفاظ دینی قرار میگیرند در اطراف قمی اجتماع و با تشریفات خاصی از قبیل (فرش کردن مسیر، قربانی و توزیع شیرینی و خورانیدن آبی که به دهان وی باصطلاح تبریک شده به دیگران) قمی را به منزلش وارد نمودند دامنه فعالیت طرفداران قمی توسعه یافته و با تشویق مردم و حتی زنان هر روز عده ای از وی بازدید نمودند و مراجعت مشارالیه با بیان الفاظی از قبیل، پیشوا، مجاهد، مرجع شیعیان جهان و غیره به یکدیگر تبریک می گفتند به موازات این اعمال وعاظ طرفدار قمی در منابر ضمن تجلیل از وی تلویحا به گوشه گیران و سازشکاران (که منظور میلانی بود) حمله میکردند.
از طرفی آیت اله میلانی که از گذشته با قمی روابط حسنه ای نداشته و حتی در چند سال قبل رساله قمی را رد نموده بود از اجتماع مردم در اطراف قمی باطنا خشمگین گردید ولی به خاطر این که اختلافات آنها علنی نشود و دامنه آن به روی منابر کشانده نشود سکوت اختیار و ضمن خوشوقتی از آزادی قمی سعی می نمود مردم بیشتر به قمی گرایش پیدا نکنند.
مقارن این مبارزات درونی آنها آیت اله علوی و باقر قمی از تهران باطنا برای زیارت و ظاهرا به منظور ملاقات قمی به مشهد وارد شدند و گروه طرفدار قمی ضمن انتشار اعلامیه ورود این دو نفر را که در واقع زوار بودند به اطلاع مردم رسانیدند و از جریان به نفع قمی تبلیغ نمودند و چنان به مردم تفهیم گردید که روحانیون به پاس خدمتی که قمی به جامعه روحانیت کرده و زندان را تحمل نموده لذا ایشان شایسته تقدیر بوده و باید بنحو مطلوبی از وی تجلیل بعمل آید.
دو روز بعد از ورود علوی، باقر قمی آیت اله قاضی طباطبایی1 که اخیرا در تبریز بازداشت شده بود بزعم مخالفین و روحانیون از مجاهدین بشمار میرفت بعنوان زیارت به مشهد وارد در منزل میلانی اقامت نمود و بلافاصله گروه وعاظ و طلاب طرفدار میلانی ضمن صدور اعلامیه ورود ایشان را به اطلاع عامه رسانیده وعاظ در روی منابر از مردم دعوت نمودند که از قاضی طباطبایی که یکی از مجاهدین اسلام و مهمان پیشوای عالم تشیع (میلانی) می باشند بازدید و از مبارزات مثبت ایشان که به نفع جامعه روحانیت نموده است قدردانی شود.
نظر به اینکه طرفداران میلانی از گروه روشنفکران و انجمن های مختلف مذهبی (کانون نشر حقایق اسلامی1، جامعه تعلیمات اسلامی2، انجمن اسلامی دانشجویان،3 انجمن اسلامی دانش آموزان)4 تشکیل شده مردم از آیت اله قاضی دیدن نمودند.
از طرف دیگر در تاریخ 19 /1 /43 طلاب مدرسه نواب از آیت اله قمی و میلانی دعوت نمودند که در اجتماع آنها در محیط مدرسه شرکت کنند غیر مستقیم اقدامی بعمل آید که میلانی در این اجتماع شرکت نکنند زیرا مدعوین طرفدار قمی هستند و بدیهی است در تمام اشعارها و الفاظ از قمی نام خواهند برد و شرکت میلانی و طرفداران او که گروه زیادی را تشکیل می دهد جزء سیاهی لشگری که به نفع قمی تبلیغ می کنند لذا میلانی در این اجتماع شرکت ننمود و قطعنامه حوزه علمیه قم که در این اجتماع قرائت و مورد تأیید طرفداران قمی واقع شده بود از طرف میلانی و هواخواهان او با سردی مواجه شد.
ضمنا در حال حاضر وعاظ معروف مشهد از طرفداران میلانی است و چون اکثر منابر در انحصار این وعاظ می باشد و آنها در روی منبر به آیت اله میلانی دعا می کنند سید محمود طباطبایی قمی (پسر آیت اله قمی) از یک نفر واعظ معروف گله نموده است (که چرا در روی منبر از پدر من یاد نمی کنید و به ایشان دعا نمی نمایید) این گفتار پسر قمی مورد اعتراض واعظ مزبور واقع و پاسخ داده است (آیت اله میلانی یکی از فضلاء و روحانیون طراز اول جهان شیعه است و آیت اله قمی در ردیف شاگردان ایشان محسوب بنابراین حتی اسم بردن قمی در مقابل میلانی جایز نیست) که این گفتار به گوش پسر میلانی رسیده و فوق العاده از اظهارات پسر قمی عصبانی شده است.
در تاریخ 4 /2 /42 عده ای از وعاظ تهران نامه ای جهت آیت اله میلانی ارسال و از ایشان تقاضا نموده بودند که با استفاده از شخصیت معنوی خویش نسبت به رفع محرومیت های فلسفی5 از منابر اقدام کند و میلانی در پاسخ وعاظ تهران اشعار داشته که من قبل از وصول این نامه با مقامات صالحه تماس گرفته اقدام لازم نمودم در عین حال این موضوع را تا حصول نتیجه دنبال خواهم کرد.
آیت اله قمی به محض اطلاع از این موضوع به امضاء پسرش تلگرافی به مضمون زیر بعنوان تیمسار ماهوتیان6 معاونت ساواک مخابره نموده (تهران ساواک، جناب تیمسار ماهوتیان با تجدید مراتب احترام خاطر مبارک حضرت آیت اله العظمی والد دامت برکاته از ادامه ممنوعیت خطیب محترم آقای فلسفی و گرفتاری آقای طبسی7 بسیار مکدر مقرر فرمودند به اطلاع جنابعالی برسانم با اینکه به نماینده آقایان در مشهد وعده کردم شخصا مطالب را به آقایان اهل منبر تذکر و نصایح لازم را بنمایم اقدام اخیر موجب کمال تأثر خاطرم گردید.
انتظار دارم برای جلوگیری از بروز حوادثی که ممکن است اینگونه اقدامات ایجاد نماید موجبات آزادی آقایان محترم و جلوگیری از تجدید اینگونه حوادث فراهم گردد.
محمود آیت اله زاده قمی).
که این اعمال دو نفر روحانی باصطلاح مبارز مشهد نشانه ای از خصومت و مبارزات درونی آنها است منتهی آیت اله میلانی سعی می نمایند اعمال منفی خود را بوسیله قمی که شخصی عامی و فوق العاده متعصب است اعمال کنند و نظر میلانی این است که چنانچه در این فعالیت موفقیتی باشد مردم آن را به حساب میلانی که گویا معنا پشتیبان قمی است منظور و اگر با شکست مواجه شوند به مردم این طور تفهیم خواهد شد که قمی آلت دست اجانب و فاقد شعور سیاسی است و احیانا تطمیع شده.
علیهذا اعمال وی مغایر با قوانین اسلام است.
آیت اله میلانی ضمن مراقبت کامل از اعمال قمی با سایر روحانیون از قبیل خمینی.
شریعتمداری، مرعشی و فلسفی در تهران و علماء تبریز تماس دارد و منظورش این است که در جشن های مذهبی ضمن رعایت احتیاط کامل عقب نیفتد.
بنابراین به محض آزادی خمینی و مراجعت ایشان به قم سید محمدعلی میلانی (پسرش) را ظاهرا برای عرض تبریک و اعلام پشتیبانی از خمینی ولی باطنا به منظور درک خط مشی سیاسی و فعالیت های آینده خمینی به قم اعزام داشت تا زمینه و قدرت نیروی خمینی را ارزیابی کند و به طوری که به استحضار رسیده پسر میلانی در مراجعت منویات خمینی را که عبارت است از اتحاد و یگانگی جامعه روحانیت و ادامه مبارزات در صورت داشتن امکانات و آزادی عمل در عین حال رعایت حفظ نظم و آرامش به میلانی رسانید و باستناد اظهارات پسر میلانی روحانیون فعلاً در حال بیم و امید بسر می برند و چنانچه دامنه فعالیت خود را گسترش دهند با عکس العمل شدید دولت مواجه خواهند شد.
لذا میلانی فعلاً فعالیت حادی ندارد و اگر وضع به همین منوال باشد نرمش بیشتری از جانب وی پیش بینی میشود منتهی نامبرده سعی دارد ضمن اینکه بهانه ای بدست دولت ندهد گروه طرفدار خود را که بعضا مخالفین و عناصر ناراضی در میان آنها نفوذ کرده از خود نراند در تاریخ 29 /1 /43 آیت اله قمی اولین اعلامیه1 خود را پس از آزادی انتشار و در آن از مردم مشهد که از وی استقبال نموده بودند سپاسگزاری و ضمن حمله به مندرجات روزنامه اطلاعات و پشتیبانی از خمینی اعلام داشته که جامعه روحانیت همه شکنجه ها و ناروائی ها را تا حصول نتیجه از مبارزات خود و الغاء قوانین به اصطلاح ضد دینی و بسط عدالت اجتماعی تحمل خواهد کرد.
صدور این اعلامیه علل مختلفی باعث و به منزل قمی گرمی بیشتری داده یکی از این عوامل عدم نفوذ سیاسی و معنوی قمی در مشهد است زیرا قمی خوب درک کرده بود، استقبال مردم از وی فقط به خاطر غیبت چند ماهه او بوده و پس از چند روز گروههای مستقبلین ایشان را از یاد خواهند برد.
بدین جهت با انتشار این اعلامیه در صدد برآمد که چند صباحی مردم را مشغول سازد و علت دیگر جلب افکار گروه مخالفین و اشخاص ناراضی بخود بوده و با پخش این اعلامیه خواست به مردم تفهیم کند که زندان و محرومیت های سیاسی مانع دفاع وی از حقوق اسلام و مردم نخواهد شد و او به اصطلاح نظری جز جلب رضایت مردم و توجه دولت بخواست آنها ندارد و در واقع خواست قاطبه مردم نیروی پشتیبانی قمی است.
علل دیگر صدور اعلامیه قمی و انتشار متن سخنرانی آیت اله خمینی در مدرسه فیضیه بود که نوار آن را سید محمدعلی میلانی به مشهد آورده و متن این سخنرانی که فقط برای میلانی ارسال شده بوسیله طلاب طرفدار میلانی رونویسی و پخش گردید و میلانی با این عمل غیرمستقیم خواست نشان دهد که از هر نوع همکاری و پشتیبانی با خمینی و سایر روحانیون دریغ ندارد در صورتی که چه در گذشته و چه در حال میلانی فعالیت شدیدی ننموده و فقط روابط ظاهر را حفظ کرده است لذا قمی به محض انتشار متن سخنرانی خمینی که در مبارزات به اصطلاح هم سنگر وی بود اظهارات و عقاید او زودتر به صورت اعلامیه در معرض افکار عموم قرار گرفت بخاطر اینکه از خمینی عقب نیافتد مبادرت به انتشار اعلامیه خود که شاید قبلاً برای همین منظور تدارک دیده بود نمود تا چنان نشان دهد که در ایران فقط خمینی و قمی پیشرو پرچم دار نهضت جامعه روحانیت هستند در واقع قمی در حال حاضر در مقابل دو جناح یعنی میلانی از لحاظ محل، خمینی از نظر عموم عرض اندام می کنند ولی جای بسی امید است که کلمه روحانیت یا حسادت و خودستائی دارای یک مفهوم بوده و همه این تلاشهای مذبوحانه فقط به خاطر کسب شهرت و اغفال قشرهای عوام و متعصب این اجتماع است و هر یک از روحانیون با استفاده از جهل و فقر و بیکاری و رکود اقتصادی مردم و حمایت از طرف جناح و سازمانهای مخالف دولت چند صباحی به وضع اشرافی خود رونق بیشتری بدهند و با پیروی از این اهداف تلاش می کنند در موفقیت فعلی از دیگران عقب نمانند.
پس از آزادی خمینی و قمی زمزمه ای بود که همه روحانیون در قم و یا در مشهد کنگره ای تشکیل و سیاست واحدی را اتخاذ نمایند ولی با ملاقات پسر میلانی با خمینی، شریعتمداری، مرعشی گلپایگانی و فلسفی واعظ تهران معلوم گردید که یگانگی با وجود خودکامی و عدم اطاعت قلبی از یکدیگر و با توجه به عکس العمل شدید احتمالی دولت امکان پذیر نیست جز اینکه حیله های دیگر به صورت ناحیه ای بکار رود و قدرت رهبری ماوراء افکار روحانیون در آنها نفوذ کرده و با استفاده از قدرت و جاه طلبی و احیانا تطمیع دامنه فعالیت آنها را گسترش داده و حوادثی را بوجود آورند.
مسئله قابل توجه تأثیر تبلیغات کشور مصر در افکار روحانیون و کهنه پرستان است به طوری که خاطر عالی مستحضر است قسمت اعظم تکیه کلام روحانیون عمال استعمار، اسرائیل و صهیونیسم است و یقینا عمال اطلاعاتی مصر و عناصر مخرب بین المللی در میان طرفداران روحانیون راه پیدا کرده است و مؤید این اظهار نظر گفتار سه نفر کمونیست فراری عراق که بعد از واقعه 15 خرداد در حال فرار به کشور شوروی بازداشت شدند می باشد کمونیست های عراقی اعتراف نمودند که در روز 15 خرداد.
به مردمی که بر علیه دولت و اعتراض به بازداشت خمینی در قم قیام کرده بودند که توصیه می نمودیم به قوای انتظامی حمله کنند و آنها را از بین ببرند.
در خاتمه اضافه میشود چه در حال و چه در گذشته همفکری و اتحاد و یگانگی باطنی میان روحانیون نبوده در حوزه علمیه قم این مبارزات بر ضد یکدیگر ظاهر شده به طوری که قبل از آزادی خمینی گروهی از بازاریان به ملاقات شریعتمداری رفته از ایشان درخواست نموده بودند که درباره آزادی خمینی تلاش کنند و با صدور اعلامیه ای مانع پراکندگی مردم شود.
شریعتمداری اظهار داشته (خمینی در زندان نیست در تهران در بهترین ویلاها زندگی میکند رساله می نویسد.
پول مردم را دریافت و رسید می دهد و اگر واقعا هدف مبارزه دارد چرا اول او اعلامیه صادر نمیکند من حاضر به این کار نیستم) و بعد از آزادی خمینی نیز شریعتمداری تحت شرایطی حاضر به ادامه مبارزه شده که جریان به استحضار رسیده است.
مرعشی که بزعم روحانیون مبارز سازشکار معرفی شده شخصیت عملی عمیق نداشته و به خاطر حفظ موفقیت خویش بلا اراده می باشد.
آیت اله گلپایگانی اصولاً مخالف و این جریان را برخلاف شرع و اسلام و اختلافات میلانی و قمی نیز در بالا تشریح شده است.
علیهذا این ساواک معتقد است آیت اله میلانی.
1ـ آیت اله میلانی که شخص روشنفکر و محتاط می باشد به طور غیر محسوس با مقامات عالیه دستگاه ارتباط داشته و اگر روابط قمی و میلانی به همین نحو ادامه یابد دیر یا زود اختلاف آنها علنی خواهد بود و چون طرفداران قمی از افراد عامی تشکیل و در اقلیت هستند یقینا در مقابل میلانی با شکست مواجه خواهد شد.
2ـ درباره قمی محدویت های بیشتری قائل و این عمل با یک سلسله تبلیغ منفی بر علیه او امکان پذیر است زیرا هم اکنون در میان مردم مشهد اظهار عقیده میشود که قمی هنوز همان مطالب کهنه و فراموش شده را عنوان میکند که هیچ گونه اثری نداشته و کسی رغبت استماع آن را ندارد و آزاد و یا زندان بودن او در وضع مردم مشهد مؤثر نیست که اکثرا انتشار دهنده این تبلیغات طرفداران میلانی هستند.
3ـ چنانچه فعالیت قمی گسترش پیدا کند سید محمود طباطبایی (پسر او) که کلیه افکار و اعمال اوست بازداشت و یا مدتی از مشهد اخراج و به موازات این عمل سید محمدعلی میلانی که همه تلاشش حفظ موقعیت و بزرگ داشت پدرش می باشد با تدابیر لازم با دستگاه مرتبط و غیر مستقیم تقویت شود.
4ـ به خواستهای اساسی ولی کوچک میلانی از قبیل ممنوعیت فروش مشروب در طرقبه کمک به طلاب و عفو طلاب سرباز در حدود مصالح عالیه کشور ترتیب اثر داده شود.
5ـ ترتیبی فراهم شود که روابط آیت اله کفایی، سبزواری که از طرفداران دولت است با میلانی حسنه گردد و روشی اتخاذ گردد که تضادی در میان آنان ایجاد نشود.
6ـ به مرور افراد ماجراجو که در لباس روحانیت و قیافه دیانت با او تماس دارند از دور او پراکنده و چون میلانی شخص منطقی و مآل اندیش و شعور درک مسائل سیاسی را دارد می توان او را متقاعد کرد و به مرور زمان از این گروه جدا نمود و چنانچه این موفقیت نصیب گردد میتوان مطمئن بود که قسمت مهمی از نیروی روحانیون مخالف متزلزل شده است.
7ـ مجمع محدثین مشهد که اعضاء وعاظ مبرز و معروف مشهد و از طرفداران و مجری نیات میلانی هستند غیر مستقیم دستگاه را در اختیار بگیرند و چون زبان و قدرت میلانی مبلغ این وعاظ می باشد می توان با رهبری صحیح مجمع ضمن اجرای منویات عالیه دولت و با توجه به موفقیت زمان و مکان نتایج مطلوبی بدست آورد که در این زمینه ساواک خراسان موفقیت هایی کسب نموده و در صورتی که این ماده مورد تصویب قرار گیرد طرح آن تقدیم خواهد شد.
8ـ بدیهی است در میدان مبارزات برای خنثی کردن و تجزیه نیرو الزام آور است که برای سازشکاران امتیازاتی قائل بوده و با توجه به محاط بودن دستگاه به روحانیون چنانچه ترتیبی برای میلانی قائل شود قادر است اعمال او را کنترل نماید لذا مسائلی از قبیل قائل به شخصیت و تماس مقامات عالیه رتبه دولتی با وی قسمت اعظم نیات میلانی را که همان کسب شهرت و شخصیت است تأمین نموده مطمئنا مشارالیه چنین شرایطی را بر گوشه گیری و طرد از محیط سیاسی و اجتماعی و بی اعتنایی مقامات عالیه دولتی ترجیح خواهد داد.
9ـ چون رقابت شدیدی میان میلانی و خمینی وجود دارد چنانچه روشی اتخاذ که لااقل فعالیت های خمینی محدود گردد میلانی ساکت خواهد بود و اگر خمینی مجددا شروع به فعالیت و اعلامیه ای منتشر سازد میلانی فقط به خاطر رقابت و حفظ موقعیت و ارضای تمنیات طرفداران خود مبادرت به صدور اعلامیه می کنند که چون این ساواک در حوزه قم بینش ندارد نمی توان اظهارنظر نمود ولی با توجه به اطلاعاتیکه که ساواک قم دارد آیت الله شریعتمداری را می توان با روش صحیح از گروه خمینی جدا نمود و گویا مشارالیه باطنا با خمینی روابط حسنه ای ندارد.
رئیس سازمان اطلاعات و امنیت خراسان.
سرتیپ بهرامی از طرف

توضیحات سند:

1ـ آیت الله سید محمدعلی قاضی طباطبایی فرزند آیت الله میرزا باقر قاضی طباطبایی در سال 1331 ق در شهر تبریز دیده به جهان گشود.
تحصیلات ابتدایی را نزد میرزا محمد حسین و میرزا اسداللّه قاضی طباطبائی آموخت.
وی در سال 1347 ق به علت فعالیتهای سیاسی پدرش همراه با او به تهران تبعید شد و از آنجا به مدت یک سال به مشهد تبعید گردید، وی در سال 1359 ق برای ادامه تحصیل به شهر قم هجرت نمود و در آنجا از محضر امام خمینی و آیات عظام گلپایگانی، حجت و صدر بهره برد.
سپس در سال 1391 ش به نجف سفر کرد و در آنجا از محضر آیات عظام سید محسن حکیم، سید ابوالقاسم خویی، شیخ عبدالحسین رشتی، شیخ محمد حسین کاشف الغملاء و بجنوردی بهره برد و به درجه اجتهاد نائل گشت.
پس از آن در حدود 1332 فعالیت خود را آغاز نمود در طی همین فعالیتها و به دنبال سخنرانیهای افشاگرانه ساواک ضمن هماهنگی با استاندار وقت آذربایجان دستور دستگیری ایشان را صادر نمود، که در پی آن در 13 /9 /42 دستگیر و پس از گذشت بیش از دو ماه نیم زندانی در زندانهای قزل قلعه و سلطنت آباد به قید عدم خروج از حوزه قضایی تهران با ضمانت برادرش آزاد شد.
موضوع آزادی ایشان به این نحو چهار ماه ادامه داشت و مأموران ساواک بر اجرای این امر دقیقا مواظبت می نمودند.
ولی به ناگاه خبر رسید که آیت الله قاضی به شهر قم رفته و دیداری با امام خمینی (ره) بعمل آورده است ایشان پس از آن در روز 22 فروردین 43 به مشهد رفته بعد از آن علیرغم اینکه در تبعید بودند بدون اجازه رژیم به تبریز بازگشت.
اما ورود ایشان به تبریز طولی نکشید و ساواک ایشان را در نیمه شب 4 اردیبهشت 43 دستگیر و بلافاصله روانه تهران نمود ایشان که سالهای بعد از این را باز در تبعید و زندان بسر برد نهایتا در 10 /8 /1358 بعد از اقامه نماز مغرب و عشاء به ضرب گلوله گروهک فرقان به شهادت رسید.
1ـ کانون نشر حقایق اسلامی که پس از شهریور 1320 فعالیتهای خود را آغاز کرده بود، تحت سرپرستی استاد محمدتقی شریعتی در مشهد اداره می شد.
در سالهای نهضت ملی فعالیتهای آن اوج گرفت؛ از آن پس پناهگاهی برای عموم افراد روشنفکر، جوانان و طلاب علوم دینی در آمد این کانون که مرکزی برای نشر اندیشه های اسلامی شمرده می شد، از سال 1333 که آیت الله العظمی میلانی به مشهد وارد شد رابطه خود را با ایشان نیز متقابلاً در جهت پیشرفت کانون و اهداف اسلامی دنبال می کرد، بیش از هر کس کمک می نمود.
اما این کانون از اواسط دهه چهل با جلوگیری ساواک تعطیل شد و تعدادی از گردانندگان آن از هر نوع فعالیت سیاسی ممنوع شدند.
(مشهد در بامداد نهضت امام خمینی (ره) غلامرضا جلالی) 2ـ جامعه تعلیمات اسلامی پس از سقوط رضاخان در تهران بوجود آمد.
شیخ قاسم اسلامی رئیس جامعه اسلامی، مهر ماه سال 1340 شعبه آن را در مشهد دایر کرد.
از فعالیتهای عمده جامعه، تأسیس کودکستانها، مدارس اسلامی پسرانه و دخترانه بود.
در این مدارس برنامه های اسلامی اجرا می شد.
جامعه تعلیمات اسلامی با همه مراجع، از جمله آیات عظام قم و مشهد مرتبط بود و در مشهد آیت الله میلانی و علمای دیگر از آن حمایت می کردند.
(مشهد در بامداد نهضت امام خمینی(ره) غلامرضا جلالی) 3ـ در سال 1339 انجمن اسلامی دانشجویان مشهد به وجود آمد.
بیشتر جلسات آن در منازل تشکیل می شد و گاهی با موافقت دکتر سامی راد، رئیس دانشگاه فردوسی مشهد، علما و روحانیون برجسته شهر در جلسات انجمن اسلامی دانشجویان که در تالار دانشکده برگزار می شد شرکت می کردند.
استاد محمدتقی شریعتی فخرالدین حجازی از سخنرانان اصلی انجمن بودند.
4ـ انجمن اسلامی دانش آموزان به همت دکتر علی شریعتی در مشهد تأسیس شد و از سال 1339 فعالیت خود را آغاز کرد.
اعضای مؤسس انجمن کسانی بودند که خود با کانون نشر حقایق اسلامی نیز در ارتباط بودند.
و دیگر اعضای آن را دانش آموزان تشکیل می دادند که آنها هم با کانون نشر حقایق اسلامی در رفت و آمد بودند.
انجمن غیر از جلسات کانون خود نیز جلساتی را شکل داده بود.
این انجمن بعد از 15 خرداد 42 با سختتر شدن اوضاع سیاسی کشور، جلسات خود را مخفیانه ادامه داد تا این که بیشتر اعضای اصلی آن، دوران دبیرستان را تمام کردند و به دانشگاه تهران راه یافتند و انجمن تعطیل گردید و اعضای آن در تهران به فعالیتهای خود ادامه دادند.
(مشهد در بامداد نهضت امام خمینی(ره) غلامرضا جلالی) 5ـ حجه الاسلام حاج شیخ محمدتقی فلسفی فرزند حاج شیخ محمدرضا تنکابنی در دهم ربیع الاول 1326 قمری در تهران متولد شد.
پس از تحصیلات مقدماتی و سطح را در نزد پدر و شیخ یونس قزوینی و شیخ علی دشتی گذراند و پس از آن فلسفه را از مرحوم میرزا مهدی آشتیانی استفاده نمود و حدود دو سال هم در قم در زمان آیت الله العظمی حائری، مؤسس حوزه علمیه قم، توقف و به تحصیل پرداخت و پس از آن به تهران آمد.
وی که از وعاظ معروفی بود اولین بار در سن 15 ـ 16 سالگی به منبر رفت و سالها معتمد آیت الله العظمی بروجردی بود و بعنوان نماینده ایشان مذاکرات و ابلاغهایی به شاه، تحت وزیران و دولتمردان می رساند وظایف محوله را به خوبی انجام می داد.
ایشان که با شروع شدن نهضت امام خمینی به مبارزات خود شکل خاصی بخشیده بود در فاجعه 15 خرداد 42 دستگیر و پس از مدتی در تیر ماه همان سال آزاد گردید.
.
بعد از آزادی به مدت 100 روز ممنوع المنبربود تا اینکه در آبان 1342 اولین منبر را در مجلس فاتحه مسجد آذربایجانیها، اما بعد از ده روز (همان تیر 42) مجددا ممنوع المنبر شد و این بار این ممنوعیت تا 26 اردیبهشت 43 برابر محرم 1384 ق به مدت 250 روز به طول انجامید.
پس از آن وی تا پیروزی انقلاب اسلامی بارها ممنوع المنبر شد تا اینکه در 10 بهمن 51 برای همیشه ممنوع المنبر گردید و این ممنوعیت تا بازگشت امام در بهمن 57 ادامه داشت.
(خاطرات و مبارزات حجه الاسلام فلسفی) سرانجام حجه الاسلام حاج شیخ محمدتقی فلسفی در روز جمعه 28 /9 /77 ش در تهران دارفانی را وداع گفت وی را در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام در شهرری دفن نمودند.
6ـ سرلشگر عبدالعلی ماهوتیان فرزند تقی در سال 1295 در کرمانشاه به دنیا آمد.
در سال 1316 دانشکده افسری را به پایان رسانید و در سالهای 1331 ـ 1332 دوره ستاد دانشگاه جنگ را طی نمود در سالهای پس از کودتای 28 مرداد 1332، ریاست دایره اطلاعات و ریاست شعبه حفاظت رکن 2 ستاد ارتش را به عهده داشت.
ماهوتیان از بدو تأسیس ساواک به این سازمان مأمور شد و در 1 /7 /1338 به درجه سرتیپی رسید.
در این دوران او ریاست ستاد ویژه ساواک را عهده دار بود و سپس به معاونت ساواک رسید و پست رسمی وی معاونت اطلاعات ویژه با مأموریت مخصوص تعیین شد ماهوتیان در 1 /7 /1342 به درجه سرلشگری رسید و در 10 /5 /46 بازنشسته شد.
(ظهور و سقوط سلطنت پهلوی) 7ـ آیت الله واعظ طبسی در بهمن ماه 1314 متولد شد.
پس از گذراندن دروس ابتدائی وارد دبیرستان شد و در هنگام تحصیل دروس دبیرستان وارد حوزه علمیه شد و به تحصیل علوم اسلامی پرداخت و از محضر اساتید بنامی همچون ادیب نیشابوری، آقا مدرس یزدی، شیخ مجتبی قزوینی، شیخ هاشم قزوینی و آیت الله میلانی بهره برد.
وی در جریان 28 مرداد 1332 بصورت مخفیانه به فعالیت پرداخت و در سال 1335 مبارزات خود را بصورت علنی ادامه داد تا اینکه توسط نیروهای ساواک به علت سخنرانی در سال 1339 به مدت هفت ماه ممنوع المنبر شد ولی مدتی بعد این ممنوعیت لغو شد پس از تصویب رفراندوم شاه در سال 1341 به دنبال چند سخنرانی دستگیر و به تهران منتقل شد.
وی مدتی بعد فعالیت های خود را همراه آیت الله خامنه ای و آقای هاشمی نژاد در مشهد ادامه داد که در طی این فعالیت ها دستگیر و روانه زندان شد.
پس از پیروزی انقلاب مسئولیت کمیته انقلاب اسلامی خراسان را به عهده گرفت و در سالهای بعد به نمایندگی امام و آیت الله خامنه ای در خراسان و سرپرستی حوزه علمیه و تولیت آستان قدس رضوی و مسئولیت اداره سپاه پاسداران منصوب گشت و همچنین نماینده مردم خراسان در دوره اول و دوم مجلس خبرگان نیز بوده است و پس از آن در سال 1375 از سوی آیت الله خامنه ای به عضویت مجلس تشخیص مصلحت نظام منصوب گشت.
هم اکنون نیز این سمت را حفظ نموده است.
(قدس یکشنبه 9 مهر 1377) 8ـ اعلامیه حضرت آیت الله قمی پس از آزادی که در مشهد مقدس صادر نمودند بسم اللّه الرحمن الرحیم و له الحمد برادران مسلمان ایرانی! فداکاری و احساسات پاکی که شما مردم غیور و مسلمان ایران در حمایت از اسلام و روحانیت در این مبارزه عمیق و پیگیر اخیر نشان داده اید شایسته کمال و تقدیر تشکر است.
احساسات پرشور شما در این مدت بار دیگر روشن کرد که قدرت ایمان و روحانیت در این کشور اصیل ترین و عمیق ترین قدرتی است که هیچ نیرویی تاب مقابله با آن را ندارد.
از خود گذشتگی هایی که از شما مردم مسلمان ایران به صورتهای گوناگون در این حوادث اخیر به منصه ظهور رسید به خوبی نشان داد که پیوند شما با دین و روحانیت ناگسستنی است.
این فداکاری و مجاهدات که تنها برای خدا و به منظور حمایت از قرآن و اسلام و روحانیت و رفاه عمومی انجام شد، قطعا مورد قبول پیشگاه مقدس خداوند متعال و خوشنودی حضرت ولی عصر امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه واقعه خواهد بود.
ان اللّه لا یضیع عمل عامل منکم من ذکر وانثی برادران ایمانی! مشقات و رنجهایی که شما در راه حمایت از مراجع و علماء و گویندگان اسلامی متحمل شدید بر صاحب شریعت فراموش نخواهد شد و مطمئن باشید که روحانیت شیعه و علماء و مراجع بزرگ همه در یک صف دوش به دوش یکدیگر هدف عالی و اسلامی خود را تعقیب خواهند کرد.
ما برای حمایت از اسلام و قرآن و اجرای احکام و تعالیم مقدس آن و بسط عدالت اجتماعی به معنای حقیقی و واقعی خود و رفع خفقان و فشار و ریشه کن کردن ظلم و فساد و جلوگیری از چپاول بیت المال مسلمین که از دسترنج این ملت فقیر جمع آوری شده و تأمین آزادی فردی و اجتماعی در حدود مقررات اسلامی و قطع ایادی اجانب و عمال اسرائیل که بزرگترین دشمن دین و اسلامند و اصلاح امور اقتصادی مملکت و رفاه حال جامعه به راه مقدس خود همچنان ادامه خواهیم داد و آنچه در روز 18 فروردین در سرمقاله روزنامه اطلاعات نوشته شده کذب محض و به کلی عاری از حقیقت و بزرگ افترایی است به روحانیت شیعه که هیچگاه اهل سازش نبوده و نخواهد بود.
چگونه ممکن است یک فرد مسلمان عادی با برنامه های ضد دینی و قرآنی موافقت نماید! چه رسد به جامعه روحانیت که حامیان اسلام و قرآنند!! هدف ما مقدس و یک هدف اسلامی و قانونی است.
و مبارزه مقدس تا هنگامی که خواسته های روحانیت و ملت مسلمان به نحوی که وعده داده اند انجام نشود.
همچنان ادامه خواهد داشت.
و یقین است که شما مردم شریف و مسلمان در آینده بیش از پیش از حمایت اسلام و روحانیت دریغ نخواهید نمود.
و خداوند در قرآن و کتاب آسمانی خود صریحا وعده نصرت داده است.
(ان تنصرواللّه ینصرکم و یثبت اقدامکم) بنابراین امید است که موفقیت ما هر روز بیش از پیش بوده و فتح نهایی با ما باشد.
والعاقبه للمتقین.
حسن طباطبائی قمی پنجم ذیحجه الحرام 1383

منبع:

کتاب قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک - جلد 5 صفحه 234






صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.