تاریخ سند: 18 تیر 1342
گزارش
متن سند:
گیرنده : مقامات ساواک به ترتیب سلسله مراتب
فرستنده : 335 (اداره بررسیها)
مجله فردوسی شماره 125 مورخه 18 /4 /42 در صفحه 13 شعری تحت
عنوان (مرثیه خوانان) در مورد روز تاسوعا و شاید منظور روز 15 خرداد1 باشد
درج نموده مبنی بر اینکه (ما پاسدار گور شهیدانیم.
بی آنکه خود لباس شهادت را
یک روز در خیال به تن
پوشیم.)2
در خاتمه نیم بیت آخر و
تاریخ آخر بوسیله باند
سیاهی پوشانیده و با این
ترتیب نظر خوانندگان خود
را به موضوع شعر جلب
نموده است.
آن قسمت از شعر که سیاه
شده عبارتست از (مرثیه
خوان به سوی شهادتیم ـ
تهران.
تاسوعای
12 /3 /42
تهیه کنده : مسعود صفوی
از طرف رئیس بخش مجیدی
رئیس اداره سوم
مدیرکل اداره سوم
معاون ساواک
ضمیمه سابقه مجله فردوسی گردد در این باره اقدام شده است قرار است شعر آقای معینی
کرمانشاهی را در عوض چاپ کند هفته دیگر ارائه شود.
18 /4/
ضمیمه 143 ـ م بایگانی شود.
توضیحات سند:
1ـ واقعه 15 خرداد: به دنبال
ادامه مبارزه و ایراد سخنان
کوبنده عصر عاشورا از سوی
حضرت امام خمینی(سلام اللّه
علیه)، شب 12 محرم 1383
مطابق با 15 خرداد 1342 حمله
وحشیانه رژیم شاه به سنگر
روحانیت آغاز گردید.
بسیاری
از روحانیون دزدیده شدند و
جمعی هم تحت تعقیب قرار
گرفتند.
در ساعت 3 بعد از نیمه
شب 15 خرداد سربازان گارد به
منزل امام یورش بردند و پس از
دستگیری ایشان به سوی تهران
روانه شدند.
حاج آقا مصطفی،
فرزند امام که شاهد عینی این
جریان بود، با تمام نیرو فریاد سر
داد که «خمینی را بردند» و مردم
قم سراسیمه از خانه ها بیرون
ریختند و اطراف خانه امام
اجتماع نمودند.
همزمان با
دستگیری قائد بزرگ، حضرت
آیه اللّه قمی از مشهد و آیه اللّه
محلاتی از شیراز دستگیر
گردیده و به تهران گسیل شدند.
روز 15 خرداد فریاد «یا مرگ یا
خمینیِ» مردم قم، شهر را به لرزه
در آورد.
زنان که در صف مقدم
تظاهر کنندگان حرکت می کردند،
قبل از دیگران هدف گلوله واقع
شدند.
مردم که طالب آزادی بی
قید و شرط قائد خویش بودند،
بی مهابا پیش می رفتند و با
رگبار مسلسل دژخیمان چون
برگ درخت بر روی زمین
می ریختند.
اجساد و مجروحین
را با کامیون به سوی مقصد
نامعلومی حرکت دادند و
ماشینهای آتش نشانی سراسر
خیابانها و کوچه ها را شسته و از
خون پاک کردند! خبر دستگیری
قائد بزرگ به مقامات برجسته
روحانی، ملّی و سیاسی پایتخت
رسید و ساعتی بعد، این خبر
در سراسر تهران مثل بمب صدا
کرد.
بازاری ها مغازه ها را تعطیل
کردند و به تظاهرات پرداختند.
مردم از خانه ها و دانشگاهها
بیرون ریختند و فریاد اعتراض
سر دادند و همگی به سوی کاخ
شاه به راه افتادند.
تانکها و توپها
از کشته ها پشته ساخت و
خیابانهایی که به کاخ منتهی
می شد، به صورت کشتار گاه
مخوفی در آمد.
فجیع ترین این
کشتارها سرپل «باقرآباد» اتفاق
افتاد که صدها دهقان کفن پوش
ورامین با فریاد «یا مرگ یا
خمینی» به نظامیان یورش بردند.
امّا رگبار مسلسل، آنان را قتل
عام کرد و چرخ سنگین تانکها،
گوشت و استخوانشان را در هم
کوبید و جمجمه های آنان را خرد
کرد؛ به طوری که شناخت اجساد
آنان حتّی برای بستگان
نزدیکشان دشوار بود.
جهت
سرکوبی جنبش و خاموش ساختن
آتش انقلابی که می رفت تهران
را شعله ور سازد، از ساعت 8 بعد
از ظهر حکومت نظامی اعلام شد
و تهران در سکوتی وحشت زا
فرو رفت.
در همان شب بسیاری
از شخصیتهای ملّی و سیاسی و
افراد سرشناس بازار و
دانشجویان دستگیر شدند.
امّا
علیرغم این تدابیر امنیتی با طلوع
صبح، هزاران تن از مردم مسلمان
و از جان گذشته به پشتیبانی از
قائد زندانی خویش به خیابانها
آمده و با فریاد «یا مرگ یا
خمینی» ، به طرف کاخ شاه به
حرکت در آمدند.
شاه فرمان
«آتش به قصد کشت!» داد و در
روز 16 خرداد تهران به
کشتارگاه مخوف و حمام خون
بدل گشت.
همزمان با کشت و
کشتار فجیع در تهران و قم،
شهرهای بزرگ به ویژه شیراز و
بسیاری از شهرستانها زیر آتش
توپ و مسلسل قرار گرفت.
طبق
آمار تخمینی، شمار شهیدان آن
روز به 15 هزار نفر می رسید.
ر.ک: بررسی و تحلیلی از نهضت
امام خمینی، سید حمید روحانی،
صص 494 ـ 468
2ـ مجله فردوسی 18 /4 /42
«مرثیه خوانان»
ما پاسدار گور شهیدانیم
بی آنکه خود لباس شهادت را
یک روز در خیال به تن پوشیم
وین دست و پای ما چو درختی
خشک
کش بازمانده حفره یک آوند
در جست و جوی شیره ناچیزی
بر جای ایستاده چنان مرداب
روزیش اگر هوای تحرک بود
رقصد بگرد خویش چنان گرداب
یاران ما بآتش و خون اندر
ما لیک با غرور و سرافرازی
در سنگری که نیست خبر دیگر
مرثیه خوان بود در شبهای تهران
منبع:
کتاب
مطبوعات عصر پهلوی - مجله فردوسی به روایت اسناد ساواک صفحه 235