اعلامیه شماره 4 سازمان نگهبانان اسلام شعبه کرمان
متن سند:
از: اداره دوم
اعلامیه شماره 4 سازمان نگهبانان اسلام شعبه کرمان
درباره: ما به عزمی راسخ برای پاسداری اسلام بپا خاستهایم1
(خبرهای جالب)
1ـ طبق اطلاعی که کمیته مرکزی سازمان در اختیار ما گزارده است متینگ روز 26/مرداد ماه میدان امجدیه تهران هنوز برنامه تنظیمی سازمان امنیت تمام نشده بود که صدای درود بر خمینی بزرگ مرگ بر دشمنان خمینی از متجاوز از صد هزار نفر بلند میشود.
این است ماهیت پشتیبانی از انقلاب سفید2 اعلیحضرت؟؟؟
2ـ همین مقام گزارش میدهد که چند روز قبل آیتاله میلانی3 تصمیم گرفتند برای اقامه نماز جماعت به مسجد جامع تهران بروند اجتماع انبوهی در مسجد جمع شده بود و هر آن انتظار قدوم معظماله را میکشیدند اما طولی نکشید که پلیس مردم را متفرق کرد و مأمورین سازمان امنیت منفور از حرکت آیتاله میلانی جلوگیری کردند. و این است طرفداری هیئت حاکمه از اسلام و آزادی؟
3ـ انتخابات فرمایشی از طرف مراجع عالیقدر تقلید تحریم شد و سازمانهای جبهه ملی هم این تحریم را امضاء کردند تنها یکی از عمال مارکدار دربار که به دستور شاه در ماسک دوستی و آزادیخواهی وارد میدان شده است با نظر روحانیت درباره انتخابات مخالفت میکند؟
تحریم انتخابات از طرف مراجع عالیقدر به قرار زیر است.
اول عدم آزادی بیان [و] قلم و سانسور شدید مطبوعات.
دوم جلوگیری از اجتماعات و فعالیتهای انتخاباتی مردم.
سوم غیرقانونی بودن آئیننامه جدید انتخابات و وجود محیط اختناق و خفقان و سرنیزه.
چهارم زندانی بودن عده بیشماری از رجال دین و سیاست و کاندیدهای واقعی مردم.
4ـ طبق اعلامیه جامعه روحانیت آذربایجان هیئت حاکمه تصمیم داشت حجتالاسلام طباطبایی4 را به نام مسافرت به عتبات عالیات ـ تبعید کند و با سرعت هر چه تمامتر گذرنامه و وسائل تبعید ایشان را فراهم نمود اما بیداری و هشیاری و فداکاری مردم آذربایجان این تصمیم خائنانه را نقش بر آب کرد ـ مردم غیور تبریز با تعطیل بازار و اجتماع چندین هزار نفری خود در ساعت 3 بعدازظهر روز 27 مرداد ماه 42 در فرودگاه یک بار دیگر به دشمنان اسلام ثابت نمودند که هر قدر اختناق را شدیدتر سازند علاقه آنها به روحانیت و آزادی و ملیت خود به طور روزافزون زیادتر خواهد شد.
طبق خبر واصله ـ جامعه اهل منبر کرمان روحانینمائی را که با غصب لباس روحانیت در موقعیتی که اسلام و ملسمین مورد تهاجم ناجوانمردانه هیئت حاکمه خائن قرار گرفته است از آنها جانبداری میکند و به اسلام و روحانیت خیانت مینماید از خود طرد کنند ما از این تصمیم جامعه اهل منبر کرمان تشکر میکنیم و امیدواریم مردم غیور و شرافتمند کرمان هم از منویات و تصمیمات جامعه اهل منبر پیروی نمایند.
کرمان ـ شعبه سازمان نگهبانان اسلام
رونوشت برابر اصل است
16115 ـ 7 /43
توضیحات سند:
1. اصل: خواستهایم
2. انقلاب سفید شاه و مردم (ملّت): نام حرکتی است که محمدرضا شاه پهلوی به امر آمریکا در سالهای 1340 ـ 1341 در ایران انجام داد. اصول این حرکت سیاسی را اصلاحات ارضی، ملّی کردن منابع طبیعی و جنگلها، واگذاری سهام کارخانههای دولتی به مالکین بزرگی که طی اصلاحات ارضی، زمین خود را به دولت میفروختند و اعطای حق رأی به زنان تشکیل میداد. لکن در کنار آن قوانین شرع هم پایمال میشد. مجموعۀ این حرکت به تعمیم زندگی غربی میانجامید و ایرانی به اروپایی و امریکایی تبدیل میگشت. طرح انقلاب سفید در کاخ سفید امریکا ریخته و مأموریت اجرای آن به دکتر علی امینی ـ عاقد قرارداد کنسرسیوم نفتی 1333 پس از کودتای امریکایی ـ انگلیسی 28 مرداد 1332 ـ داده شده بود. امّا شاه پس از مدّت کوتاهی اربابان امریکایی خود را راضی کرد که خود عهده دار آن گردد. امینی استعفا داد و شاه، اسدالله علم را که خاندانش وابسته به سیاست انگلیس بودند، به نخست وزیری منصوب و موظف به انجام آن کرد. روحانیت به رهبری مراجع در برابر آن ایستادند و با آن مخالفت کردند. نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی (ره)، از آن مخالفت و مقاومت و کشمکش سیاسی جوانه زد. انقلاب سفید بر خلاف ادعای شاه و اربابان امریکاییاش «سفید» نماند، بلکه از همان ابتدا و در جریان مقاومت مردم و روحانیت ، با خون فرزندان اسلام رنگین گشت. امام خمینی (ره) در این باره فرمودند: «اینها ثمره شوم انقلاب خونین و استعماری است که با تبلیغات و عوام فریبیها میخواهند آن را به انقلاب سفید ملقب سازند و آن را انقلاب شاه و ملّت بنامند ... هتک مقدسات اسلام، کشتن علما و مردم مسلمان در زیر شکنجه، هجوم به مدرسه فیضیه و دانشگاهها و کشتار فجیع 15 خرداد، از ثمرات دیگر این انقلاب ننگین است ...»
صحیفه نور، ج 1، صص 322 و 399 رک : فرهنگ واژههای انقلاب اسلامی، جلال الدین فارسی، صص 173 ـ 172
3. آیتالله العظمى سید محمد هادى میلانى از مراجع تقلید در 9 تیر 1274 ﻫ ش در خاندان بزرگ علمى در نجف اشرف به دنیا آمد. پدرش آیتاللّه سید جعفر میلانى بود. آیتاللّه میلانى در سنین کودکى پدرش را از دست داد. ایشان تا 12 سالگى مقدمات معارف دینى را نزد میرزا ابراهیم همدانى و ملاحسن تبریزى و دیگران خواند. دوره سطح را نزد شیخ ابراهیم سالیانى، سید جعفر اردبیلى، حاج میرزا على ایروانى و شیخ ابوالقاسم ممقانى فرا گرفت. آنگاه به درس خارج فقه و اصول آیات عظام شریعت اصفهانى، میرزا محمدحسین نائینى، محمدحسین اصفهانى و آقا ضیاءالدین عراقى حاضر گردید و به مرتبه اجتهاد نایل آمد. همچنین فلسفه و کلام را از محضر محمدحسین اصفهانى و شیخ جواد بلاغى آموخت. از جمله مشایخ اجازه روایت آیتالله میلانى، آیات سید حسن صدر، علامه سید عبدالحسین شرفالدین، شیخ عباس قمى و آقا بزرگ تهرانى مىباشند. ایشان سالهاى متمادى در حوزههاى علمیه نجف و کربلا به تدریس پرداخت. در 1332 به مقصد زیارت مرقد حضرت امام رضا (ع) به مشهد سفر کرد و به درخواست مردم و روحانیان خراسانى در این شهر اقامت گزید و حوزه درس خود را دایر کرد و تا زمان رحلت هزاران نفر از طلاب علوم دینى از محضر ایشان بهرهمند شدند و به تدریج به مرتبه مرجعیت رسید.
مبارزه سیاسى آیتالله میلانى با مخالفت با لوایح ششگانه (1341) شروع شد و در ماجراى قیام 15 خرداد(1342) به اوج خود رسید. ایشان با انتشار اعلامیه تندى رژیم را به سبب کشتار مردم در روز 15 خرداد 1342 و دستگیرى حضرت امام(ره) مورد انتقاد قرار داد و به رغم محدودیتهایى که رژیم براى ایشان ایجاد کرده بود جهت آزادى امام (ره) به تهران سفر کرد. آیتالله میلانى سرانجام پس از پنج ماه بیمارى روز جمعه 17 مرداد 1354 در مشهد دارفانى را وداع و به سراى باقى شتافت. علاوه بر آثار خیریه چندین کتاب از ایشان به جاى مانده است که برخى از آنها هنوز طبع نشدهاند.
ر.ک: آیتالله العظمی سید محمد هادی میلانی به روایت اسناد ساواک، 3 جلد، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی
4. شهید آیتالله سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی، فرزند آیتالله حاج میرزا باقر در سال 1294 ﻫ ش در تبریز دیده به جهان گشود. تحصیلات مقدماتی علوم دینی را از پدر بزرگوار و عم گرامی خود میرزا اسدالله در مدرسه طالبیه تبریز آموخت و در سال 1308 در هنگام قیام مردم تبریز به اتفاق پدرش توسط رضاخان به تهران تبعید شد و پس از چند ماه توقف در تهران و ری به تبریز مراجعه کرد. در سال 1319 به حوزه علمیه قم مشرف و مشغول تحصیل علوم مذهبی شد. در دوران تحصیل از محضر مراجع عظام چون آیتالله حجت، آیتالله صدر و آیتالله العظمی سیدحسین بروجردی و امام خمینی(ره) کسب علم کرد. وی در سال 1329 از قم راهی حوزه علمیه نجف شد و در آنجا نیز از محضر علماء بزرگی چون آیتاللهالعظمی سیدمحسن حکیم، عبدالحسین رشتی، میرزا باقر زنجانی و آیتالله میرزا حسین بجنوردی و علامه محمد حسین کاشف الغطاء کسب فیض کرد. در سال 1332 به ایران بازگشت و در تبریز اقامت گزید. در تبریز نماینده تامالاختیار امام(ره) بود و از این جهت مسئولیتی سنگین بر عهده داشت. آیتالله قاضی از هنگامی که مبارزه با حکومت پهلوی را بر خود فرض نمود، هیچگاه در این مورد کوتاهی نکرد. به ویژه بعد از سال 1341 همزمان با اوجگیری مبارزات مردم مسلمان، وی نیز فعالتر از گذشته به مبارزات علیه رژیم پرداخت، به همین دلیل در زندان قزل قلعه محبوس و سپس در شهرهای کرمان و زنجان تبعید شد و پس از اتمام دورهی تبعید در تبریز اقامت نمود و به مبارزات خویش ادامه داد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز در مقام نمایندگی امام و امام جمعه تبریز خدمت میکرد. آیتالله قاضی در دهم آبان 1358 به دست گروهک فرقان چهره در خون کشید.
ر.ک: یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید آیتالله سید محمدعلی قاضی طباطبایی، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1378
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان کرمان، کتاب 1 صفحه 13