تاریخ سند: 29 بهمن 1332
بازجوئی از آقای دکتر شاهپور بختیار
متن سند:
س ـ با اطلاع از هویت شما که در اوراق بازجوئی مورخه 29 /11 /32
منعکس است سؤالاتی درباره فعالیت های مختلف و مشکوک شما می شود آیا
حاضرید به سؤالهایی که می شود پاسخ صحیح بدهید.
ج ـ بله
س ـ جنابعالی متعهد شده بودید که به هیچ وجه اقداماتی علیه دولت و مصالح
کشور انجام ندهید در صورتی که پس از رفع ماده 5 اسفند ماه سال گذشته مجددا
فعالیت های پنهانی که علیه
دولت است انجام داده اید
علت آن چه بود.
ج ـ اولاً بنده هیچ قسم فعالیتی
علیه مصالح کشور و قانون نکرده ام
و در اسفند ماه هم جز این تعهدی
نکرده بودم به علاوه انتقاد و اظهار
نظر نسبت به رفتار دولت در
حکومت مشروطه متعلق به عموم
افراد خصوصا تیپ تحصیل کرده
است.
س ـ آیا اعمال شما انتقاد
بوده است.
ج ـ اعمال بنده انتقاد کتبی و
شفاهی بوده است.
س ـ در مدارکی که از منزل
جنابعالی به دست آمده و صورت مجلس شده چند نکته جالب توجه است که
ذیلاً تشریح می شود بدیهی است جواب یکایک آن را بیان خواهید نمود.
ج ـ بله
س ـ در سازمانی به اسم نهضت چه فعالیت هایی داشته اید.
ج ـ فعالیت احزاب و دستجات قدغن است و دولت هم اجازه هیچگونه فعالیتی نمی دهد از این
جهت اشخاصی که معتقد خدمت به مملکت و حفظ منافع آن در این موقع حساس هستند نهضتی
که از 3 ـ 4 سال قبل طبق فرمایشات اعلیحضرت همایونی خدماتی غیر قابل انکاری را به مملکت
کرده تعقیب شده و ضمن 8 ماده که قطعا به اطلاع فرمانداری نظامی رسید مرام و مسلک آن تأیید
شد.
س ـ از افسرانی که در سازمان نهضت فعالیت داشته اند کدام یک را می شناسید و
یا تماس داشته اید.
ج ـ افرادی که در نهضت مقاومت ملی فعالیت دارند اغلب افسرانی هستند که در دوره حکومت
گذشته جزو فراکسیون نهضت ملی بوده و یا در حکومت دکتر مصدق دارای پست های حساسی
بوده اند.
س ـ اسامی چند نفر از آنان
را بیان فرمایید.
ج ـ از آقایان آقای اللهیار صالح
آقای دکتر عبداللّه معظمی آقای
آیت الله زنجانی.
س ـ منظور افسران نظامی و
شهربانی بود که قبلاً سؤال
شد.
ج ـ از افسران به هیچ وجه اطلاع
نداشته و تماس هم ندارم.
س ـ ستوان مشرف الملک را
می شناسید.
ج ـ پدر مشرف الملک پیشکار
عموی من بود و اصلاً اهل چهار
محال و سال های متمادی با فامیل
ما رفت و آمد داشته اند.
س ـ در چه تاریخی با این افسر ملاقات کرده و در کجا.
ج ـ این افسر در مدت یک سال سه یا چهار بار منزل من آمده برای دیدن و این امر با سوابقی که
عرض شد بسیار عادی بود.
س ـ چه مذاکراتی غیر از مذاکرات عادی و خانوادگی با او شده است منظور از
نظر شغل او و یا امور سیاسی دیگر.
ج ـ از نظر شغل در آخرین ملاقات به من گفت که با مساعدت سلطان مراد خان بختیار وکیل
چهارمحال منتقل اصفهان یا چهارمحال شده و به طور کلی در ملاقاتها که جنبه خصوصی داشت
این طور حس کردم آرایشان تمایل به نهضت مصدق است ولی صراحتا صحبتی نکردند.
البته از
انتقاداتی که می کرد حس کردم از ملیون باشد.
س ـ منظور از خواستن صورت اسامی افسران شهربانی که در یکی از مدارک به
دست آمده موجود است چه بود.
ج ـ چنین مدرکی بخاطر ندارم ولی با این افسر راجع به افسران شهربانی هیچ وقت صحبت نکردم.
س ـ در مدارک مزبور با افسر نامبرده درباره دسته خلیل ملکی صحبت شده
است.
در این باره چه می فرمایید.
ج ـ بنده نسبت به خلیل ملکی
ممکن است نظر مرا نسبت با خود
داشته باشد و آنچه در آن وقت
لازم بود به ایشان گفتم.
س ـ در مدرک موجود از
کمیته انتقام که وابسته به
کمیته نهضت مقاومت ملی
است اسمی برده شده
جنابعالی از آن کمیته
اطلاعی دارید یا خیر.
ج ـ مطلقا
س ـ عین مدارک شما ارائه
می شود این خط ستوان
مشرف الملک است که در آن
جریان ملاقات شما و
خواستن اسامی افسران را که
شما طالب آن بودید نوشته است و افسر مزبور جریان مذاکرات شما را با شماره
حزبی که ذیل آن ملاحظه می شود به حزب توده1 رد کرده که بدین ترتیب ارتباط
افسر مزبور با حزب و طبعا غیر مستقیم با جنابعالی را ثابت می کند در این باره
چه می فرمایید.
ج ـ ارتباط ایشان با بنده و با تمام افسران خاص نبود با سوابقی که عرض شد امر عادی و وابستگی
ایشان را به حزب توده مطلقا نمی دانستم و تعهد نمی کردم که در سازمان افسران شهربانی افسر
توده شاغل باشم صورت هیچ یک از افسران شهربانی را ایشان به بنده ندادند و از ایشان هم
نخواستم چون نظری در این موضوع نداشتم راجع به بازگشت به شغل او گفتم که وجود این
افسران تحصیل کرده مورد استفاده قرار گیرد و طبق اظهارات خود آقای مشرف الملک ایشان
خود را طرفدار نهضت ملی معرفی کرده است و اگر کمترین تردیدی نسبت به وابستگی ایشان
نسبت به حزب توده می داشتم از ملاقات با ایشان شاید خودداری می کردم به علاوه چندین انتقاد
شدید نسبت به روش حزب توده در زمان حکومت دکتر مصدق و کارشکنی هایی که حزب مزبور
می نمود در یکی از ملاقاتها با حضور بنده و سروان مشرف از طرف اینجانب ایراد شده و ایشان
این طور وانمود کردند که نظریات اینجانب را تأیید می کرد.
س ـ بدین ترتیب معلوم نشد
که منظور از صورت اسامی
افرادی که در آینده مصدر
شغل حساس شهربانی
باشند و در مدرک مزبور که
ارائه شده چه بود.
ج ـ بنده از ایشان هیچ لیستی
نخواستم و خودم 2 ـ 3 افسر
صحیح العمل و مشهور در
شهربانی سراغ داشتم که
می توانستم وسیله آنان کسب
اطلاع نمایم.
س ـ آیا افسران مزبور
وابستگی به نهضت مقاومت
ملی دارند.
ج ـ مطلقا
س ـ باز هم در این مدرک نوشته شده که شما مسئول سازمان شهرستان ها و
افسران نهضت می باشید که در دنباله آن اسامی افسران شهربانی مورد اطمینان را
خواسته بودید درباره مسئولیت سازمان شهرستان ها و افسران نهضت هر چه
اطلاع دارید بیان فرمایید.
ج ـ سازمانی راجع به افسران مطلقا وجود نداشته است که اینجانب یا دیگری متصدی باشم راجع
به تشکیلات شهرستان ها هر شهرستان افرادی با در نظر گرفتن سوابق و مبارزات آنها در نهضت
ملی مشغول فعالیت جداگانه هستند ارتباطی و هیچگونه مرکزیتی وجود ندارد و لذا این جانب
نمی توانم مسئولین راجع به تحرک فعالیت شهرستان ها داشته باشم.
س ـ غیر از تمرکز فعالیت شهرستان ها چه فعالیتی در شهرستان ها می باشد که در
آن نامه مسئولیت را وابسته به خود دانسته اید البته به قول ستوان مشرف.
ج ـ بنده در شهرستان ها هیچ گونه مسئولیت تشکیلاتی و غیره نداشته ام.
س ـ جنابعالی فعلاً هرگونه فعالیتی را در شهرستان هایی که کرده اید و یا مدرکی
در بین مدارک به دست آمده از شما وجود دارد که فعالیت شهرستان رشت را
می رساند و این نامه به عنوان دوستان عزیز و شجاع فروتن و شاهپور می باشد که
گمان می رود منظور از
شاهپور شما باشید که در این
نامه از ارسال نهضت و
روزنامه مخفی ذکر شده
است خصوصا تأکید شده
قبل از تشریف فرمایی
شاهنشاه به رشت اعلامیه،
ارسال نمایید در این باره چه
نظر دارید.
ج ـ این اسم شاپور است و شاهپور
نیست و ربطی به من ندارد.
و این نامه مطلقا برای من نبود نه
من اسم ستادی به نام شاهپور و نه
فروتن این نامه به عنوان رسید بود
که به این دو بزرگوار برسانم و چون
هیچکدام نیامدند نامه ماند و من
هم آدرس این دو نفر را نمی دانستم از این جهت نزد من ماند از طرف نهضت مقاومت ملی تا
آنجایی که این جانب اطلاع دارم هیچ گونه اعلامیه در موقع اقامت اعلیحضرت همایونی در رشت
یا قبل از آن فرستاده نشده است.
س ـ در نامه دیگری به امضای محمدی و به عنوان شما درباره جریانات اختلاف
با دکتر بینا و شاید شما و همچنین راجع به 28 مرداد چنین نوشته شده است (که از
بعد از واقعه شوم 28 مرداد دروغ کاری دیگران...) نظر شما نسبت به حمله وقایع
شوم 28 مرداد که به این عنوان نوشته شده چیست آیا به نظر شما واقعه 28 مرداد
شوم بوده است.
ج ـ دکتر بینا که من هم به نظر نیت به تحریک و دستور دکتر بقائی1 شرح مفصلی ضمن یکی از
سخنرانی های خود که در مجلس کردند به من هتاکی کردند این را اگر که مثل اغلب کارگران آبادان
فرمان ریاست این یک 26 ـ 28 طور فکر روش را در مبارزات اینجانب را از رویکرد دید او متأثر
شده و نامه به این ترتیب نوشته است اما راجع به 28 مرداد از نقطه نظر ایشان عرض کنم که از نقطه
نظر خود اینجانب نیز عنوان نمی کنم در جلسات دادگاهی باشد که تفتیش عقیده نموده و نظر
اینجانب را به 28 مرداد و یا کشف بمب هیدروژن ملزم به سؤال باشد.
س ـ آیا تصور می فرمایید که
اگر وقایع 28 مرداد اتفاق
نمی افتاد و ملت قیام نمی کرد
کشور به دست کمونیستها
می افتاد و بالنتیجه استقلال و
ملیت ایران از بین می رفت
آیا با این ترتیب، باز هم
معتقد به شوم بودن وقایع 28
مرداد داشتید.
ج ـ اول این که نسبت به 28 مرداد
اینجانب از اظهار نظر خودداری
کردم اما راجع به تسلط کمونیستها
فقط یک جنگ بین المللی خدای
نخواسته و یا...
در قوا انتقادی
مملکت که این مملکت پشت پرده
آهنین قرار دهد.
س ـ نامه از آقای حسیبی موجود است ارتباط خود را با حسیبی بیان نمایید.
ج ـ این نامه وسیله پست مثل خیلی نامه هائی که ایشان می نویسند برای اینجانب و آدرس
اینجانب رسید که به روزنامه اطلاعات بدهم چون اطمینان داشتم که آقایان مسعودی هرگز به
چاپ چند مقاله اجازه نخواهد داد.
عین نامه نزد اینجانب ماند وسیله استردادی نداشتم.
س ـ پولی را برای روزنامه مخفی راه مصدق داده اید از کجا و به چه منظور و به چه
وسیله داده اید غیر از این روزنامه علیه دولت مخفیانه فعالیت دارید و ارتباط شما
با آن روزنامه چگونه است.
ج ـ آیا مدرکی موجود است.
س ـ این قبض که به عنوان کمک با مشاورت روزنامه جبهه آزادی است ولی
منتشر نشده است و گمان می رود روزنامه های راه مصدق و نهضت مصدق که
منتشر شده با کمک این گونه پولها بوده است نظر جنابعالی چیست.
ج ـ روزنامه راه مصدق هر وقت منتشر شد به سرعت برق مورد هجوم خریداران قرار گرفت و هیچ
وقت احتیاج به جمع آوری و اعانه نبود این...
مربوط به روزنامه جبهه آزادی است که ارگان
رسمی حزب ایران و هم در نظر بود که با کمک اعضای...
.
این روزنامه دوباره منتشر گردد ولی
موفق نشدیم.
س ـ در چند جلسه با دکتر
معظمی و اللهیار صالح
ملاقات کرده اید در کجا و به
چه منظور و چه اشخاص
دیگری در آنجا بودند.
ج ـ بنده تا حال این دو نفر را در
یک جا ندیدم و گاهی بنا به سوابق
دوستی منزل یکی از آن دو نفر
می رفتم به طوری که گمان می کنم
یک دو ماهی یک مرتبه هیچ کدام
از این آقایان را ملاقات کرده باشم
در منزل آقای دکتر معظمی که کسی
را ملاقات نکردم و در منزل آقای
صالح همیشه عده از کاشانیان که
احتیاج به کمک و توصیه مشارالیه
دارد مقیم هستند.
س ـ عملکرد دکتر مصدق را که شما ارائه می شود و در آن نوشته شده (به جناب
آقای دکتر شاهپور بختیار اهدا می شود در...
این عملکرد به چه وسیله شمارش
است.
ج ـ گمان می کنم وسیله وکیل ایشان پس از محاکمه
س ـ وکیل که بود
ج ـ گمان می کنم دکتر بزرگمهر باشد.
س ـ آیا پیغامی از طرف دکتر مصدق برای جنابعالی داشتید.
ج ـ فقط عرض ارادت تقدیم می کردم و ایشان هم اظهار لطف می کردند.
س ـ اظهارات خود را گواهی می نمایید.
ج ـ بله
توضیحات سند:
1ـ حزب توده ایران : پس از
سقوط رضاشاه و فروپاشی
استبداد بیست ساله رضاخانی،
بار دیگر فضای باز سیاسی
میهن این امکان را بوجود آورد
تا مارکسیستهای بازمانده از
«حزب کمونیست ایران» به
همراه گروه «53 نفر» و عناصر
ملی و روشنفکر بتوانند آزادانه
ناشر افکار و اندیشه های دور و
دراز خود باشند.
از همین روی در مهرماه1320
در منزل (سلیمان محسن
اسکندری) بیش از هفتاد تن از
انقلابیون حرفه ای، کمونیستها،
سندیکالیستها و عناصر ملی و
آزادی خواه شرکت یافتند تا
آغازگر تلاشی نو در تاریخ
حزب توده باشند.
به هر صورت «حزب توده
ایران» در دهم مهرماه1320
تأسیس و «سلیمان محسن
اسکندری» به عنوان رهبر حزب
انتخاب می گردد.
پس از مرگ «سلیمان محسن
اسکندری» تا برگزاری اولین
کنگره حزب «نورالدین الموتی»
به مقام رهبری نائل می گردد
ولی احدی او را به عنوان رهبر
حزب قبول نداشت.
در کنگره
دوم، اساسنامه ای به تصویب
می رسد که طبق مصوبات آن
مقام دبیر کلی تصریح و حدودی
تعیین می شود.
در این کنگره
(رضا رادمنش) به عنوان دبیر
کل انتخاب و به مدت بیست
سال، یعنی تا (پلنوم چهارم) در
این سمت باقی می ماند.
پس از خلع (رضارادمنش) از مقام
دبیر کلی، (ایرج اسکندری) به مقام
دبیر اولی حزب نائل و تا پلنوم
شانزدهم حزب در این سمت باقی
می ماند.
پس از برگزاری
«شانزدهمین پلنوم»
کمیته مرکزی حزب توده،
سرانجام سکان کشتی به گل
نشسته حزب، در اسفند ماه
1357 در دستان لرزان
«نورالدین کیانوری» برای
مدتی در امواج پر تلاطم انقلاب
اسلامی به حرکت در می آید.
اما
تمام مسیرش همانند پیشینیان
کژراهه بود و پایانش سر در
گمی و در هم شکستن! سر انجام
به دنبال اعترافات تکان دهنده
سران حزب توده، در سال 1362
کارنامه پر اعوجاج و سیاه این
حزب پس از 42 سال حیات
سیاسی بسته و انحلال آن از
زبان اعضای کمیته مرکزی حزب
توده ایران اعلام می گردد.
ر.ک : سیاست و سازمان حزب
توده ایران از آغاز تا فروپاشی،
مؤسسه مطالعات و پژوهشهای
سیاسی.
1ـ دکتر مظفر بقائی به روایت
اسناد ساواک / تهران / مرکز
بررسی اسناد تاریخی / 2 جلد.
منبع:
کتاب
شاپور بختیار به روایت اسناد ساواک صفحه 27