صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : روحانیون تبعیدی بازگشت به شماره 1737/11 هـ الف 10/2/37

تاریخ سند: 11 اردیبهشت 1357


موضوع : روحانیون تبعیدی بازگشت به شماره 1737/11 هـ الف 10/2/37


متن سند:

شماره : 74-8-55 از : شهربانی ایرانشهر به : ریاست محترم سازمان اطلاعات و امنیت ایرانشهر همانطور که طی شماره 2-4-58- 22 /1 /37 و برگ خبر شماره 2-5-513- 5 /2 /37 اعلام گردیده برابر گزارش مأمورین مربوطه آقای شیخ محمد کفعمی در مسافرت اخیر خود به منطقه بزمان و دلگان و مراجعت به ایرانشهر در تماس با روحانیون تبعیدی این شهرستان از آنان خواسته است که ضمن پیگیری مطالب وی چند روزی یکبار به بزمان رفته شعیان [شیعیان] مقیم آنجا را به مسائل دینی و غیره آشنا سازند که حدود سه بار آقای خامنه‌ای و شیخ راشد پور یزدی و موسویان به مدت یک الی 2 ساعت به عنوان گردش و رفتن به آب گرم با اتومبیل آقای حاج حسن زهرازاده، شغل کاسب ایرانشهر و غیره به بزمان عزیمت و عدم خروج از شهر قبلاً به آقای خامنه‌ای گوشزد گردیده.
با دریافت نامه شماره عطفی آن سازمان بلافاصله مجدداً در ساعت 1300 روز 10 /2 /2537 آقای خامنه‌ای مسبب اصلی در امر فوق بوده به شهربانی احضار ضمن تفهیم مقررات به وی ابلاغ گردید به هیچ وجه حق خروج از شهر و بیان مطالب تحریک آمیز را ندارند و اعمال و رفتار روحانیون مورد نظر کما فی السابق تحت کنترل مأمورین مربوطه قرار خواهد گرفت.
1 رئیس شهربانی ایرانشهر سروان رحمانی اقدام شده است بایگانی 12 /2 /37

توضیحات سند:

1.
در کتاب «شرح اسم» در مورد نحوه تماس تبعید شدگان با مردم و برخورد ماموران رژیم شاه باتبعید شدگان چنین آمده است : «طبیعی است که مناسبات آقای خامنه‌ای در اوایل تبعید به ایرانشهر با مردم این منطقه گسترده نبود.
گاهی برادران رئوفی و دیگران به دیدنش می‌آمدند و جلسه‌هایی داشتند.
موضوع این جلسات گفت‌وگو و مطالعه معارف دین و امور اجتماعی بود.
اما رفت و آمد جوانان منطقه سرپلی شد برای گسترش ارتباطات مردم و آقای خامنه‌ای.
برخی از این جوانان مانند «آتش‌دست» از ابتدا تا انتهای اقامت او در ایرانشهر رهایش نکردند.
آقای خامنه‌ای ارتباطات خود را محدود به ایرانشهر نکرد و پا را فراتر گذاشت.
وقتی اهالی بزمان واقع در یکصد کیلومتری ایرانشهر از او دعوت کردند، نه نگفت و با آقای حجتی کرمانی راهی آنجا شد.
از آن به بعد، هفته‌ای یک یا دو بار به بزمان می‌رفت و غیر از اقامه نماز جماعت، سخنرانی‌های کوتاهی برای اهالی ایراد می‌کرد.
موضوع برای دستگاه امنیتی اهمیت یافت، تا جایی که ساواک منطقه از شهربانی خواست از خروج روحانیان تبعیدی از ایرانشهر جلوگیری کند و نیز آنان را احضار و تذکر شدیدی بدهد «که در صورت سمپاشی ذهنی و اظهار مطالب مضره برابر قانون روش‌های حادتری در پیش گرفته خواهد شد.
همچنین به ژاندارمری نیز اعلام گردید در صورت مشاهده این افراد در خارج از ایرانشهر نسبت به جلب و تحویل آنان به شهربانی اقدام نماید.
» نکته جالب این که «چون تعداد زیادی از اهالی به روحانیون موصوف گرایش پیدا کرده‌اند شایسته است در صورت تصویب، سخت‌گیری‌هایی معمول و از تماس اهالی با آنان ممانعت گردد.
» کاری که شهربانی کرد فشار به راننده‌ای بود که آقای خامنه‌ای را به بزمان می‌برد و می‌آورد.
«راننده را تحت فشار قرار دادند تا از بردن من به آنجا خودداری کند ولی وی از این موضوع به من چیزی نگفت، اما من فهمیدم که وی در شرایط نامناسبی قرار گرفته، لذا ارتباط خود را با بزمان قطع کردم.
» بهانه ساواک این بود که روحانیون تبعیدی شیعیان را دعوت به اتحاد می‌کنند و ممکن است در ادامه، درگیری‌هایی میان اینان و سنی‌ها پدید آید؛ در حالی که آقای خامنه‌ای از بدو ورود به ایرانشهر در فکر زدودن موانع روانی بین اهل سنت و شیعه بود.
از این رو به فکر همکاری مشترک افتاده بود.
«ابتدا باب گفت‌وگو را با یکی از علمای اهل سنت ایرانشهر به اسم مولوی قمرالدین که امامت مسجد نور را به عهده داشت گشودم و به او گفتم: مسئولیت اسلامی ما ایجاب می‌کند که به آینده اسلام و خطرهایی که آن را تهدید می‌کند و موانعی که بر سر راه تحقق اهداف آن قرار دارد بنگریم.
همه مسلمانان با صرف‌نظر از وابستگی‌های مذهبی خود در این آینده‌نگری مسئولیت سنگینی بر دوش دارند.
اما در مقابل اگر تمام همت خود را صرف برملا کردن اشتباهات گذشته کنیم و در کتاب‌های گذشتگان در پی کشف موارد اختلاف باشیم، جز تشدید خصومت‌ها و به هیجان آوردن احساسات، نتیجه‌ای دربر ندارد؛ و این نه مصلحت اسلام است و نه مسلمانان.
» آقای خامنه‌ای به مولوی قمرالدین گفت که این نه به معنی قطع ارتباط ما با گذشته است؛ چرا که وجود فکری و اعتقادی ما، به گذشته پیوند خورده، اما همکاری با یکدیگر باید بر بنیاد نگاه به آینده باشد.
وی در دیدارهای بعدی خود با دیگر علماء سنی همین مقوله را یادآوری می‌کرد که بعضاً می‌پذیرفتند و دیدگاه آقای خامنه‌ای را تحسین می‌کردند.
گام دیگری که وی در ایجاد زمینه مشارکت میان شیعیان و اهل سنت برداشت برپایی جشن در روزهای 12 تا 17 ربیع‌الاول بود.
روز نخست را اهل سنت و روز بعدی را اهل تشیع تاریخ تولد پیامبر اسلام می‌دانند.
رهبر معظم انقلاب، آقای خامنه‌ای، با علماء سنی به توافق رسید که جشنی مشترک برپا کنند.
» ر.ک: شرح اسم، زندگی نامه آیت الله سید علی حسینی خامنه ای، هدایت الله بهبودی، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1390، صص166 تا 170

منبع:

کتاب آیت‌الله محمد کفعمی خراسانی به روایت اسناد ساواک صفحه 340

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.