تاریخ سند: 27 دی 1344
سازمان اطلاعات و امنیت کشور
متن سند:
شماره: 9336 ر ط ت تاریخ: 27 /10 /44 13441027
سازمان اطلاعات و امنیت کشور
آقاى رود لف کیملى RUDOLF CHIMELLI که در بیروت نمایندگى روزنامه مهم سود دویچ تسایتونگ را عهدهدار است همزمان با تشکیل دادگاه تجدید نظر به ایران آمد و در تهران با مقامات این وزارت تماس گرفت. ایشان مقالههاى متعدد در جراید وزین آلمان بسود ایران انتشار دادند و مقالهاى که درباره دادگاه تجدید نظر در روزنامه SCHWABISCHE ZEITUNG انتشار داده است از روى واقع بینى است (این مقاله متأسفانه با تأخیر زیاد به تهران رسیده است).
ترجمه این مقاله به پیوست تقدیم میکردهاند و یک دلیل بیشتر بر این است که آزاد گذاردن حضور مخبرین خارجى در دادگاه تجدید نظر عمل صحیحى بوده است.
از طرف وزیر اطلاعات
دکتر پرویز عدل1
آقاى وزیرى ملاحظه شود.
3 /11 /44
توضیحات سند:
1 ـ پرویز عدل فرزند فضلاللّه در سال 1302 ه. ش در تهران به دنیا آمد. وى داراى مدرک دکتراى حقوق از بلژیک بود. نامبرده مشاغلى همچون رایزن مطبوعاتى در قاهره و پاریس، وزیر مختار و سرپرست اداره اطلاعات در اروپاى غربى، مدیر کل اطلاعات و مطبوعات و سفیر کبیر در برزیل را عهدهدار بود. ساواک در سند بیوگرافیک او چنین آورده است:
«نامبرده فاقد سابقه ضد امنیتى مىباشد، هنگام خدمت در اتاوا و سانفرانسیسکو اتهاماتى از نظر مالى به وى نسبت داده شد که با توجه به قرائن و شواهدى مىتواند صحت داشته باشد. و از لحاظ مدیریت و شایستگى متوسط، تندخو و عصبانى و ناسازگار و بد دهن و عیاش و به همین لحاظ فاقد حسن شهرت لازم است.» مادر وى «مارى لوئیز» تبعه انگلیس بوده و همسرش هم هما اتحادیه دیپلم منشىگرى خود را از لندن گرفت و از حیث خانوادگى وابستگى مستقیم و مسلّم با انگلیس داشته است. پدر عدل کارمند گمرکات ایران از اولین نفرات همکار بلژیکىها در امر گمرکات کشور بود. مشارالیه در فرم مشخصات ساواک چنین اظهار نموده است: «با حزب مردم و خصوصاً آقاى اسداللّه علم رهبر آن رابطه داشتم پرفسور عدل رهبر حزب مردم پسر عموى من است.» پرویز عدل طبق اسناد موجود از اعضاى ساواک در سال 1343 بوده و حکم کارگزینى وى در مورد ارتقاء رتبه چهار به پنج در پرونده مشارالیه موجود است. پس از پیروزى انقلاب اسلامى، نامبرده طى حکم مورخه 28 /11 /1358 شوراى پاکسازى انقلاب اسلامى از خدمت منفصل شده است. پرونده پرویز عدل در ساواک
منبع:
کتاب
ترور شاه / حادثه کاخ مرمر به روایت اسناد ساواک صفحه 220