صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: کمیسیون روابط عمومی مجلس شورای ملی

تاریخ سند: 9 اسفند 1346


موضوع: کمیسیون روابط عمومی مجلس شورای ملی


متن سند:

از: 20/ه‍ /7 تاریخ:9 /12 /1346
به: 322 شماره: 39411 /20/ه‍ /7
موضوع: کمیسیون روابط عمومی مجلس شورای ملی

در یک ماه پیش در جلسه خصوصی مجلس شورای ملی محسن خواجه نوری پیشنهاد کرده که مجلس شورای ملی هم بهتر است که روابط عمومی داشته باشد زیرا اخبار مجلس به علت نبودن یک روابط عمومی که با مردم و مطبوعات سر و کار داشته باشد به خوبی در خارج منعکس نمی‌شود. و حتی مردم خیال می‌کنند که مجلس چشم و گوش بسته همه لوایح دولت را تصویب می‌کند و در تصویب لوایح اختیاری ندارد یک هفته بعد از جلسه مزبور آقای رئیس مجلس شورای ملی هفت نفر را که در رأس آن سرتیپ‌پور نماینده رشت قرار دارد به عنوان کمیسون روابط عمومی در نظر گرفت که اعضاء دیگر آن دکتر عاملی1 عضو پان‌ایرانیست2 سعید وزیری (نماینده ابهر) از حزب ایران نوین،‌ قره‌چورلو3 از حزب ایران نوین و چند نفر دیگر بودند.
ضمناً سعید وزیری نماینده ابهر به عنوان سخنگوی کمیسیون مزبور انتخاب گردید و رئیس مجلس در یکی از جلسات علنی رسماً اسامی این عده و ریاست سرتیپ‌پور و سخنگوی سعید وزیری را به اطلاع نمایندگان مجلس رسانید. ضمناً افراد انتخاب شده هیچ یک از روزنامه‌نگاران مجلس یا کسانی که سابقه کار در ادارات و روابط عمومی را دارند نبودند و این امر باعث رنجش شدید کسانی شد که خود در مطبوعات بودند و از جمله موجب ناراحتی دکتر وحیدنیا4 که این روزها رهبری مدیران مطبوعات را که نماینده مجلس شورای ملی هستند به عهده گرفته است و هر دو هفته آنها را برای نهار به مجلس دعوت می‌کند شد و از کلیه نمایندگان مجلس که روزنامه دارند دعوت کرد تا در مجلس ناهاری در رستوران مجلس حضور پیدا کنند و در این مجلس ناهار دکتر وحیدنیا به شدت از روش رئیس مجلس انتقاد کرده که چرا نمایندگان روزنامه‌نویس را در کمیسیون روابط عمومی شرکت نداده است حتی قرار شد که دکتر رشتی، دکتر الموتی و دکتر صدر مدیران جراید ایران نوین صبح امروز و خاک خون با رئیس مجلس در [نا‌خوانا] مورد مذاکره کنند و نتیجه را در مجلس ناهار هفته بعد به اطلاع سایر نمایندگان روزنامه نویس‌های مجلس برسانند و این عده با رئیس ملاقات و مذاکره می‌نمایند و رئیس به آنها اظهار می‌دارد که من صلاح دیدم در کمیسیون روابط عمومی از روزنامه‌نویس‌های مجلس نباشند زیرا درآن صورت در خارج منعکس می‌گردید که روزنامه‌نویس‌ها برای خود در مجلس جبهه‌ای تشکیل داده‌اند ولی پاسخ رئیس قانع کننده به نظر نمی‌رسد.
مجدداً دکتر وحیدنیا دعوت به نهار را تجدید و رئیس مجلس هم حضور پیدا می‌کند و در جلسه مزبور بعد از توضیحات مفصلی که از طرف دکتر وحیدنیا و دکتر الموتی و عده دیگر داده می‌شود رئیس قبول می‌کند که اشتباه کرده است ولیکن نمی‌شود این کمیسیون را به هم بزند زیرا کمیسیونی است که تشکیل شده به اطلاع عموم نمایندگان رسیده و انحلال آن صورت خوشی ندارد و از حاضران درخواست می‌کند که با کمیسیون مزبور همکاری کنند.
البته ظاهراً نمایندگان روزنامه‌نویس با توصیه رئیس حاضر به همکاری می‌شوند ولی کمیسیون روابط عمومی و مخصوصاً سعید وزیری که خود را سخنگوی مجلس می‌دانست و از اعتراض نمایندگان روزنامه‌نویس اطلاع حاصل کرده بود نمایندگان روزنامه‌نویس را دعوت نکرده و از آنها طلب همکاری ننموده و این امر موجب عصبانیت بیشتر روزنامه‌نویسان مجلس شد و این بار دکتر وحیدنیا که رهبری نمایندگان روزنامه‌نویس را به عهده دارد استدلال کرده که چون تشکیل کمیسیون روابط عمومی در آیین نامه داخلی گنجانیده نشده لذا رئیس حق نداشته است این کار را بکند و به علاوه یکی از نمایندگان حق ندارد که خود را سخنگوی بقیه نمایندگان مجلس و مجلسی بداند و اصولاً سخنگوی مجلس شورای ملی کسی جز خود رئیس مجلس نمی‌تواند باشد و از طرفی چون سعید وزیری در مصاحبه‌ای با مخبرین جراید گفته بود که دست اکثریت باز و زبان اقلیت دراز است و این امر مورد انتقاد شدید محسن پزشکپور و داود امینی از حزب پان ‌ایرانیست و مردم قرار گرفته بوده لذا قرار می‌شود با پزشکپور مذاکره و او رئیس را ملاقات و مسئله سخنگویی سعید وزیری را از طرف قوه مقننه خلاف اصول قانون اساسی و آئین‌نامه‌های مجلس ذکر نماید و رئیس مجلس را از عواقب آن آگاه سازد. به دنبال این جریانات روز شنبه گذشته بهمن شاهنده نماینده مجلس و رئیس خبرگزاری آسمان در یک صحبت خصوصی می‌گفت که رئیس فهمیده است عنوان سخنگویی برای سعید وزیری صحیح نیست و دستور داده در صورتجلسه مجلس تصحیح شود و او را مخبر روابط عمومی قلمداد کنند که آن هم از قرار معلوم مورد اعتراض سعید وزیری قرار گرفته و به طوریکه معلوم است اصولاً رئیس دستور داده است کمیسیون روابط عمومی کار خود را متوقف کند و به طوریکه شاهنده می‌گفت بین رئیس کمیسیون روابط عمومی یعنی سرتیپ‌پور و سعید وزیری سخنگوی کمیسیون مزبور هم در یک جلسه بگومگوی شدیدی رخ داده است.
در پرونده دکتر الموتی نماینده مجلس شورای ملی به کلاسه الف-ل – 5 بایگانی شود.
رونوشت برابر اصل است.
بایگانی شود. 22 /11 /49

توضیحات سند:

1. باقر عاملی: فرزند محمد، در سال 1291 ه‍ ش در مشهد متولد شد. در رشته‌ی حقوق قضایی از دانشگاه تهران دکتری گرفت و به تدریج مشاغل زیر را عهده‌دار شد. دادیار دادسرای شیراز، رئیس دادگاه جنحه شیراز، دادستان کرمان و شیراز و تهران‌، رئیس دادگستری یزد، رئیس دادگاه‌های شیراز، رئیس شعب دادگاه تهران‌، رئیس شعبه سوم دادگاه استان مرکز، رئیس دادگستری استان پنجم‌، رئیس اداره ی دفتر کل وزارت دادگستری‌، دادستان دیوان کیفر، مستشار دیوان عالی کشور، معاون کل و معاون پارلمانی وزارت دادگستری‌، رئیس شعبه‌ی دوازدهم دیوان عالی کشور، وزیر دادگستری کابینه‌ی حسنعلی منصور و هویدا (1344) ش‌، نماینده‌‌ی دوره‌ی 21 تهران در مجلس شورای ملی‌، عضو و رئیس انجمن حمایت زندانیان‌، عضو هیأت مدیره‌ی انجمن حقوقدانان ایران‌، عضو انجمن ملی حقوق تطبیقی‌، استاد حقوق جزا و حقوق مدنی و آئین دادرسی مدنی در دانشگاه تهران و مدرسه‌ی عالی دختران‌ و عضو باشگاه لاینز بین‌المللی‌.
عاملی عضو سازمان فراماسونری بود. طبق تحقیقات ساواک، وی دارای افکار و تمایلات سوسیالیستی بوده و از طرفداران دکتر مصدق و سیاست غرب (آمریکا) به حساب می‌آمده است. در هنگام وزارت دادگستری گزارش‌های زیادی دایر بر نادرستی و سوء استفاده‌های وی به ساواک ارسال شده است‌. گفتنی است که با شرکت او در مراسم تشریفات سال‌های 54 و 56 و 57 موافقت شده و پس از پیروزی انقلاب اسلامی ممنوع‌الخروج گردید. وی در سفری که به آمریکا در سال 1377 داشت در همانجا درگذشت.
(چهره‌های آشنا، 1344ش‌، ص 399)
(اسناد ساواک ـ پرونده‌ انفرادی)
2. حزب پان ایرانیسم: در سال‌های 1325 ـ 1326، با شکست حزب توده در صحنۀ سیاست و انشعابات در درون حزب‌، گروهی از دانش‌آموزان و جوانان‌، به فکر تشکیل حزبی افتادند و با توجّه به روحیّات ناسیونالیستی‌، نام... پان ایرانیسم‌ را بر آن نهادند. از جمله رهبران آن‌، دکتر محمّدرضا عاملی تهرانی‌، محسن پزشکپور، دکتر شاپور زندنیا، دکتر پریور، حسن غفوری غروی، داریوش همایون و مسیح عطارد، بودند. این گروه‌، تا سال 1329، به صورت جمعی با یکدیگر ارتباط و همکاری داشتند. در جریان نهضت ملّی شدن نفت ایران‌، با نهضت ملّی همکاری کردند. در این دوران‌، داود منشی‌زاده‌، به صحنۀ سیاست آمد و حزب سومکا را تشکیل داد. عدّه‌ای از رهبران و اعضای حزب‌، به سومکا پیوستند. و تشکیلات منشی‌زاده‌، فعّال شد. در مبارزات خیابانی‌، پان ایرانیستها، با اعضای حزب توده درگیر بودند. بخصوص در محیطهای دانشگاهی‌، حتی زدوخوردهای خونین‌، بین آنها درمی‌گرفت‌. پس از جریان سی‌ام تیر، بین افراد تشکیل‌دهندۀ پان ایرانیسم‌، اختلافاتی رخ داد و حزب دچار انشعاب گردید. جمعی با محسن پزشکپور و دکتر عاملی‌، حزب پان‌ایرانیسم را حفظ نمودند. دسته‌ای با داریوش فروهر، حزب ملّت ایران را بر بنیاد پان ایرانیسم‌، تشکیل دادند و به جبهۀ ملّی پیوستند. بعد از کودتای آمریکایی انگلیسی 28 مرداد، پان ایرانیسم‌، جذب دربار شد و از این رهگذر، توانست به مجلس شورای ملّی راه یابد و با تأسیس حزب رستاخیز، اعلام انحلال نمود و اعضای آن عضو حزب رستاخیز شدند. در کابینۀ شریف‌امامی‌، در سالهای پایانی رژیم پهلوی‌، به دستور دربار، بار دیگر حزب پان ایرانیسم تأسیس و فعّال شد. امّا با توجّه به رشد سیاسی جامعه‌، بیزاری مردم از حکومت و درباریان‌، دیگر نتوانست پایگاه اجتماعی پیدا کند.
3. محمد ولی قراچورلو: فرزند حسین، در سال 1298 ﻫ ش در رضی‌آباد ورامین به دنیا آمد. از دبیرستان صنعتی دیپلم گرفت و تحصیلات عالی خویش را در هنرسرایعالی (دانشکده صنعتی‌) به پایان رساند و دو سال نیز در رشتۀ حقوق تحصیل کرد. از سال 1325 وارد کارهای دولتی شد و به مشاغل زیر رسید : ریاست اداره کار کرج‌، بازرس وزارتی‌، رئیس اداره کل کاریابی، معاون و کفیل اداره کل بازرسی و بازرس عالی وزارتی‌، معاون و کفیل اداره کل کار استان ششم (خوزستان‌)، ریاست اداره کل کار و سرپرست بیمه‌های اجتماعی استان آذربایجان‌، بازرس عالی وزارتی و رئیس اداره کل کار استان دهم (اصفهان 2 بار)، ریاست اداره کل کار و سرپرست اداره بیمه‌های اجتماعی استان دوم (مازندران‌)، مشاور عالی وزارت کار و بیمه‌های اجتماعی کارگران‌، مدیر کل وزارت کار و خدمات اجتماعی‌ و سرپرست بیمه‌های اجتماعی و اداره کل کار امور اجتماعی استان تهران و اداره کل وصول حق بیمه‌، نماینده و عضو هیأت رئیسه دوره‌های 21 و 22 و 23 مجلس شورای ملی از تهران و عضو مؤسس جمعیت شیر و خورشید تهران‌ بود. بنابر سوابق موجود وی در 1323 عضو نهضت ملی به رهبری سرلشکر حسن ارفع و حزب دمکرات و محافظ مسلح مظفر فیروز (معاون قوام‌السلطنه‌) بوده و در جریانات کارگری به نفع رژیم و حاکمیت پهلوی فعالیت می‌کرده است‌. وی مدتی نیز قائم‌مقام وزیر کار و به اخذ نشان درجۀ 5 سپاس نائل شده بود. مخالفان وی مدعی بودند که قراچورلو عضو حزب توده و جزو گارد شلوار کوتاه قوام‌السلطنه بوده و با سمت دون‌پایه در زمان قوام در وزارت کار استخدام و با دکتر علی امینی همکاری داشته است‌.
او متهم است که در سال 1338، هنگام تصدی‌اش در ادارۀ کار و امور اجتماعی اصفهان، مبلغ 210 هزار تومان از صاحبان کارخانجات رشوه گرفته که از نظر ساواک تأیید نشده است‌. او در دوران نمایندگی ریاست کمیسیون کارپردازی مجلس را در اختیار داشت. وی همچنین رابط حزب ایران نوین و جمعیت شیر و خورشید بود که در 1355 با اشتغال وی در مشاغل حساس این جمعیت موافقت به عمل آمد. ساواک او را فردی زد و بندچی‌، طالب قدرت‌، مقام‌، جاه و پول و دارای انحرافات جنسی شمرده است‌.
(اسناد ساواک‌ - پرونده‌ انفرادی)
4. سیف‌الله وحیدنیا: فرزند عباس، در سال 1305 ﻫ ش در اصفهان متولد شد. دیپلم عالی جرم‌شناسی و روزنامه‌نگاری را از دانشگاه تهران اخذ کرد و در پاریس دکتری حقوق و علوم سیاسی گرفت. وی با جراید عرفان‌، نقش جهان‌، اصفهان‌، ستاره اصفهان و ارمغان همکاری کرد و از 1332 مدیر روزنامۀ دیهیم شد. در 1342 مجلۀ وحید را منتشر کرد. وی کارهای اداری را از بیمه ایران شروع و تا ریاست کشورهای عالی آن کارشناس رسمی دادگستری پیش رفت‌. ریاست جامعۀ مطبوعات نوین ایران‌، استاد دانشگاه تهران‌، نمایندۀ دورۀ سوم مجلس مؤسسان از دیگر مشاغل او بوده است‌. وی عضو حزب ایران نوین و رستاخیز بود و نشان تاجگذاری به پاس خدماتش به رژیم گرفت. وحیدنیا نمایندۀ دوره‌های 21 و 22 و 23 لنجان در مجلس شورای ملی بود. وی از اعضای لژ فراماسونری و مرتبط با رجال ماسون بوده و حتی در تحلیل و تبرئه برخی از رجال وابسته به غرب فعالیت می‌کرد. وی در دی ماه 1388 درگذشت.
سالنامۀ کشور ایران‌، 1350 ش‌، ص 767

منبع:

کتاب مصطفی الموتی‌نیا به روایت اسناد ساواک صفحه 159



صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.