تاریخ سند: 20 بهمن 1349
موضوع : جلسه منزل شیخ حسین لنکرانی
متن سند:
از: 20 ه3
به: 316 شماره: 11521 /20 ه3
در ساعت 1930 روز 11 /11 /49 جلسه ای با شرکت احمد انتصاری.
نقاش زاده.
بیات مدیر یک دبستان دولت حدود امامزاده حسن.
مرتضوی
کتابفروش و یک نفر دیگر در منزل لنکرانی تشکیل گردید.
مرتضوی مقداری از
اوراق پلی کپی شده برای
لنکرانی آورده بود که به وی
داد و لنکرانی هم آنها را به
کسی نشان نداد.
احمد
انتصاری از کتابی که
منوچهر هزارخانی1 تحت
عنوان سخنی در استعمار
ترجمه کرده نام برد که
لنکرانی و مرتضوی از آن
تمجید نمودند و لنکرانی
گفت از آن بهتر کتاب
العبرات تألیف مصطفی
منتفلوطی عراقی است که
جنبه سوسیالیستی دارد و به
مرتضوی اظهار داشت
چنانچه این کتاب تجدید
چاپ شود 6000 نسخه فروش خواهد رفت.
نظریه شنبه: شنبه نظری ندارد.
نظریه یکشنبه: یکشنبه نظری ندارد.
آسای
نظریه چهارشنبه: نظری ندارد در پرونده 13 ـ 20 /11 /49 بخش 316
توضیحات سند:
1ـ منوچهر هزارخانی فرزند
یوسف در سال 1313 ه ش در
خانواده ای نظامی ـ پدرش با
درجه سرگردی بازنشسته شد ـ
به دنیا آمد.
در 6 سالگی به
مدرسه رفت و دوران ابتدائی را
در دبستان نظام سپری کرد و در
سال 1325 به دبیرستان فیروز
بهرام رفت و در سال 1331 ـ
پس از اخذ دیپلم ـ جهت ادامه
تحصیل به فرانسه عزیمت کرد.
وی مدت 8 سال در دانشکده
پزشکی شهر مون پلیه به تحصیل
پرداخت و در سال 1339 جهت
طی دوره تخصصی
آسیب شناسی به پاریس رفت و
27 مهرماه سال 1346 پس از
اخذ مدرک دکتری به ایران
بازگشت.
ازدواج وی با شهر آشوب
امیرشاهی در زمان اقامت در
فرانسه، در سال 1341 ـ در
هنگامی که شهر آشوب به همراه
مادر و خواهرش در فرانسه
ساکن بودند ـ صورت گرفت.
این ازدواج که ثمره آن دو
فرزند پسر بود که یکی از آنها
فلج بدنیا آمد ـ به دلایلی که ذکر
آن ممکن نیست، دستخوش
اختلاف گردید و در سال 1349
به اوج خود رسید و در نهایت به
متارکه انجامید و شهر آشوب
امیرشاهی پس از چندی مجددا
به فرانسه رفت.
خصوصیات
فردی هزارخانی در ارزیابی
ساواک، شخصی آرام، با سواد
عمیق و وارد به امور اجتماعی،
بسیار پخته و مطّلع، حرّاف و در
نهایت شخصی زن باره و مریض
جنسی عنوان گردیده است.
منوچهر هزارخانی که با اخذ کمک
هزینه تحصیلی در فرانسهامور
خود را سپری می کرد پس از
بازگشت به ایران در دانشگاه
تبریز مشغول به کار شد ولی پس
از مدتی به علت سوابق
فعالیت های سیاسی در فرانسه و
به بهانه انجام خدمت سربازی از
کار برکنار شد.
نامه نگاری های پدرش به
ساواک و تعهداتی که وی شخصا
به ساواک داد باعث موافقت
ساواک با استخدام وی در
وزارت بهداری گردید که منجر
به اشتغال ایشان به عنوان
پاتولوژیست در بیمارستان
بوعلی شد.
هزارخانی در این
دوران بعد از ظهرها در مؤسسه
تحقیقات اجتماعی نیز به فعالیت
ترجمه اشتغال داشت و مدتی نیز
در سال 1355 به عنوان رئیس
اداری دبیرخانه کمیسیون علمی
یونسکو در ایران فعالیت کرد.
و
در انتشارات رواق با اسلام
کاظمیه نیز همکاری داشت.
ارتباط وی با مرحوم جلال آل
احمد به علت ارتباط سببی با
شمس آل احمد می باشد ـ
هزارخانی باجناق شمس بوده
است ـ بر این اساس ترجمه
مقالات امه سزر که از فرانسه
برای جلال آل احمد ارسال
می گردید توسط جلال در مجله
جهان نو چاپ شد و سپس تحت
عنوان «گفتاری در باب استعمار»
توسط انتشارات نیل به چاپ
رسید.
از دیگر نمونه های ترجمه شده
هزارخانی به کتاب های «درباره
فلسطین و نمایشنامه فصلی از
کنگو» می توان اشاره کرد.
زمزمه های تشکیل کانون
نویسندگان، با حضور هزارخانی
در ایران همزمان شد و به واسطه
ارتباطاتی که هزارخانی با جلال
آل احمد داشت وی نیز به این
جرگه پیوست.
ارتباط هزارخانی با ابوالحسن
بنی صدر در فرانسه صورت
گرفت و از طریق بنی صدر بود که
وی به گروه جبهه ملی خارج
کشور پیوست و در عین حال به
علت ارتباطات قدیمی با خلیل
ملکی که به دوران شرکت وی در
میتینگ های جبهه ملی در زمان
دبیرستان برمی گشت، با جامعه
سوسیالیست های ایران در اروپا
نیز ارتباط داشت.
گزارشات ساواک، هزارخانی را
فرد مارکسیسم لنینیسم معرفی
کرده است هرچند هزارخانی خود
را فردی سوسیالیست می نامد که
به برطرف کردن شکاف های
طبقاتی می اندیشد.
منوچهر هزارخانی پس از
پیروزی انقلاب اسلامی به
فرانسه گریخت و به همراه
بنی صدر و رجوی به شورای
مقاومت ملی پیوست.
منبع:
کتاب
شیخ حسین لنکرانی به روایت اسناد ساواک صفحه 323