تاریخ سند: 23 مرداد 1357
از منزل شیرازی با تهران تماس و پرسید تهران چه خبر
متن سند:
از: 9/ ﻫ 1 تاریخ: 23 /5 /2537[1357]
به: 312 شماره: 7351 /9 ﻫ 1
سیدعبدالله شیرازی
از منزل شیرازی با تهران تماس و پرسید تهران چه خبر.
مخاطب گفت چند نفر عازم مشهد بودند خدمت شما بیایند، قضایا همانی است که میدانید در اصفهان . شیراز . قزوین هم امروز صبح خبری به من دادند. در تهران وضع شلوغ است.
طرف پرسید مشهد چه خبر.
شیرازی میگوید مشهد هم جلساتی است. دیشب آقایان جلسه بودند، با قم هم تماس گرفتهاند.
مخاطب پرسید از کشته شدن آیتالله طاهری چیزی شنیدهاید.
شیرازی گفت خیر، چه بوده.
مخاطب گفت شخصی مدعی بود که دستگاه ساواکی خیلی زده و بعد هم کشتن بعد برای اینکه کشته ایشان مشخص نشود، گفتن شهر اینطور شده تیراندازی که این موضوع مکتوم بماند، البته شایعه است.1
شیرازی گفت امروز قم تعطیل بوده.
طرف گفت بله و آقایان هم اعلامیه استنکافی صادر کردند برای تعطیل به نحو2 سرتاسری یک قدری تردید شده بود در عواقب مطلب اما اینکه مردم یک همدردی مشروط به اینکه عواقب وخیم تری نباشد. در شیراز از اصفهان وضعش بدتر بوده، چون ریختن در مسجد نو که شاید اول مسجد در ایران باشد، در این مسجد حدود 10 و 20 هزار جمعیت بوده و آقا[ی] پیشوا در آن نماز میخواند.3
مخاطب پرسید در چه سطحی است آقای پیشوا.4
شیرازی گفت [علاقه] مردم نسبت به او زیاد است و از آقای دستغیب هم نزد مردم محترم تر است.
مخاطب گفت شنیدم مسجد را سوزانیده و ریختهاند در مسجد و کشتار زیاد شده، مقتولین و مجروحین چقدر میشود.
شیرازی جواب داد مجروحین حدود 600 و 700 مقتولین هم آقای محلاتی5 و دستغیب گفتهاند بین 10 تا 100 است.
مخاطب میگوید شما شرحی به نجف بنویسید و یا به کیفیتی دست دوم و سوم بدهید نظرتان را آنجا، ایشان یک قدری اقلاً [از]شعارهای خیابانی و اقدامهای خیابانی دست بکشد. اینجا در تهران این افراد امروز صبح پیش من بودند گفتند در قسمتی پشت این اعلامیهها که از نجف میآید یک چیزهای دیگر به نام ایشان، شما شیشههای بانکها را بشکنید، بانکها را خراب کنید و دشنه و کارد همراه داشته باشید، مسلح باشید، اینها به طور مسلم دستهای دیگری در کار هست، اینها را حتماً سازمانیها منتشر میکنند و در اختیار مردم میگذارند و عدهای فکر میکنند اعلامیه نجف است و این اعلامیه در تهران خیلی زیاد است و شما در مشهد مراقب باشید. یک نفر از طرف محلاتی بزرگ با نجف تماس گرفته و گفتهاند این وضع تقلیل پیدا بکند، آقا گفته فعلاً من کار ندارم و کاری از دستم برنمیآید.
نظریه چهارشنبه . با توجه به حوادث اصفهان مطالب فوق بین دو نفر مزبور مذاکره شده است.
سید محمدعلی شیرازی
بقیه پشت صفحه6
توضیحات سند:
1. درباره حوادث اصفهان، آیتالله شهید محمد صدوقی(ره) تلگرافی به تاریخ 27 شعبان 1398 خطاب به مراجع تقلید قم ارسال نمودند که در بخشی از آن آمده است: « ... اینک کشتار بیرحمانه و خصمانه دستگاه ستمکار در رفسنجان، کشکوئیه، مشهد، شیراز، جهرم ، همدان، کنگاور تجدیدگردید. ریختن گارد مسلح نیمه شب در منزل سید بزرگوار و عالم فداکار حجتالاسلام حاج سیدجلالالدین طاهری در اصفهان، که تازه از سفر تبعید بازگشته بودند، با کمال توحش و بیرحمی با توهینات بیحد، با سر و پای برهنه ... بردهاند و معلوم نیست در کجا و با چه شرایطی به سر میبرند...» انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک . استان یزد . ج 3. سند شماره: 56 /1 /23 /5 /5-10 /5 /2537
2. در اصل: نفع.
3. در این ایام که مصادف با ماه مبارک رمضان بود، بعد از نماز ظهر و عصر، حجت الاسلام سید احمد پیشوا، به منبر میرفت و هر روز نیز، پس از پایان سخنرانی ایشان، تظاهرات صورت میگرفت. پس از گذشت چند روز از این ماجرا، در روز 19 مرداد ماه که مصادف با پنجشنبه بود، کسانی که در مسجد اجتماع نموده بودند، به طور ناگهانی مورد حمله واقع شدند. یکی از شهروندان شیرازی، در توضیح ماجرای این روز میگوید: « روز پنجشنبه 19 مرداد ماه که عده زیادی از اهالی شیراز و اطراف به مناسبت ماه مبارک رمضان برای انجام فرائض مذهبی و استماع وعظ و خطابه در مسجد نو اجتماع نموده بودند، ناگهان مورد تهاجم عدهای پلیس و نظامی مسلح به مسلسل و تفنگ خودکار و باطوم قرار گرفتند. این سپاه جرّار با گشودن آتش به روی مردم بی دفاع و بیگناه که مسجد را مأمن خود میدانستند، خانه خدا را به جهنمی بدل ساختند. زنان و دختران ما را که در شبستان مسجد در حال عبادت بودند لگد نموده... خلاصه از هیچگونه بی حرمتی و هتک شرف و آبرو نسبت به نوامیس مردم فروگذار نکردند. پس از کشتار فجیع، اجساد و حتی پیکر کسانی را که نیمه جانی داشتند روی هم ریختند، به سردخانه پزشک قانونی و سربازخانهها و نقاط نامعلوم بردند و هر کس را که رمقی داشت به بیمارستانها انتقال دادند. ضمناً کسانی را که مجروحین را به بیمارستانها و درمانگاهها میرساندند تا سرحد مرگ زده و سپس به زندان فرستادند... » انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک . ج 8 . ص 341
4. حجتالاسلام سید احمد پیشوا در سال 1311 ﻫ ش در کازرون متولد شد، مقدمات و سطح را از پدر و عموى خود آموخت، در سال 1335 راهى حوزه علمیه نجف شد و نزد اساتید آن حوزه دوره عالى علوم دینى را طى کرد، سپس به زادگاه خود بازگشت و به ترویج احکام دین پرداخت. وى در سال 1348 به شیراز مهاجرت کرد و در مسجد نو به اقامه نماز جماعت پرداخت. وی همچنین کارهای عامالمنفعهای مانند: احداث لولهکشى بخشى از شهر کازرون، تعمیر مساجد، تأسیس بنیاد مهدى، تأسیس صندوق قرضالحسنه و تأسیس مدرسه علمیه امام مهدى(عج) انجام داده است. با آغاز نهضت امام خمینی وی نیز به صف مبارزان پیوست و در این مسیر فعالیتهای زیادی نمود. وی در 12 بهمن 1384 درگذشت. وی تألیفاتی چون شهید عدالت امام علی(ع)، آیینه سیاه، بر ساحل نیل و علی(ع) از نگاه دیگران(خطی) دارد.
5. آیتالله حاج شیخ بهاءالدین محلاتی فرزند مرحوم آیتالله حاج شیخ محمدجعفر محلاتی در سال 1275 ﻫ ش در نجف اشرف متولد شد. مدت ده سال از محضر اساتیدی چون حضرات آیات عظام آیتالله ضیاءالدین عراقی، سید محمدکاظم شیرازی و مرحوم آقا شیخ محمدحسین اصفهانی بهرهمند گردید و پس از اخذ اجازه و ارتقاء مقام به ایران بازگشت. پس از فوت پدر در مسجد مولای شیراز به امامت و ارشاد خلق پرداخت. وی علاوه بر تربیت علماء و دانشمندان مذهب و طبقات مختلف مردم به برگزاری جلسه نقد و بررسی و بحث در اصول عقاید همت گماشت و برای نخستینبار در ایران جلسات آموزشی برای معلمان و فرهنگیان تشکیل داد. آیتالله محلاتی همانند پدر بزرگوارش، مخالف رژیم طاغوتی رضاخان و محمدرضا بود و در برابر مظالم و مفاسد و نظامات غیرشرعی ایستادگی مینمود. درحالی که بیست سال داشت، همراه پدرش در قیام دلیران تنگستان شرکت کرد و مدت ده ماه، در تمام مراحل همراه پدر بزرگوار خود در جبهه به سر برد. در جریان انقلاب شکوهمند اسلامی نیز نقش فعال داشته و اعلامیهها و بیانیههای متعددی نیز در این رابطه از او صادر شده است. وی در طول عمر شریفش هرگز از ارشاد مردم و مبارزه علیه رژیم پهلوی غفلت نکرد و در این راه زندانی شد. سرانجام ایشان در سال 1360 بر اثر سکته قلبی به لقاءالله پیوست.
آیتالله بهاءالدین محلاتی به روایت اسناد ساواک، دو جلد، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی.
6. صفحه دوم این گزارش در سوابق موجود نبود.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی- 13 صفحه 328