تاریخ سند: 16 بهمن 1356
موضوع: عبداله اتابکی
متن سند:
از: ن ﻫ تاریخ: 16 /11 /2536[1356]
به: 2ﻫ2 شماره: 1860/ن ﻫ
موضوع: عبداله اتابکی
13561116
نامبرده بالا که آموزگار دبستان دکتر عبدالرزاق در رامسر میباشد ضمن اهانت به ولیعهد گفت ولیعهد در مسافرت به تایلند گفته است که پس از مراجعت باید به وضع روستاهای ایران سر و سامان بدهم چون دیده روستاهای تایلند از شهرهای ما تمیزتر است و چقدر ترقی کردهاند، این تازه به هوش آمده که بیاید در ایران سر و سامان بدهد. پدرت چه کار کرده تا تو بکنی. شهبانو فرح1 خیابانهای کشور خودش را نمیتواند سر و سامان بدهد میرود پاکستان خیابان به اسم فرح پهلوی درست میکند اینها نشان می دهد که مردم ایران بدبخت هستند.
نظریه شنبه: سید علی اصغر مرادی قاری گفتههای عبداله اتابکی را تایید مینمود.
نظریه یکشنبه: نامبردگان دارای افکار مخالف مصالح مملکتی میباشند منبع توجیه گردیده رفتار و اعمال آنان را تحت مراقبت قرار دهد. قانع
نظریه سه شنبه: نظری ندارد.
نظریه ن: نظریه یکشنبه تایید میشود.
محترماً در صورت تصویب به مرکز ارسال گردد. طالقانی ـ 17 /11 /36
6 ـ 324 بایگانی شود.
توضیحات سند:
_
1. فرح دیبا (پهلوى)، در مهرماه سال 1317 ﻫ ش از پدری آذربایجانى به نام سهراب و مادری گیلانى به نام فریده قطبى گیلانى، در بخارست پایتخت رومانى به دنیا آمد. پدر فرح، سهراب دیبا افسر ارتش بود که هنگام تولد فرح براى انجام مأموریتى در رومانى، که در آن زمان رژیم سلطنتى داشت، به سر مىبرد. فرح در کودکى پدر را از دست داد و با مادرش راهى تهران شد. در تهران تحت سرپرستى مادر با مراقبت و حمایت داییاش بزرگ شد.
تحصیلات خود را در تهران ابتدا در مدرسهی ایتالیاییها (مدرسهی خواهران کاتولیک) و سپس مدرسهی ژاندارک و دبیرستان رازى به انجام رساند و عمدتاً تحت تأثیر فرهنگ غربی قرار گرفت و براى ادامهی تحصیل به فرانسه اعزام و در رشتهی معمارى مشغول تحصیل شد. ضمن تحصیل، با گروههاى دانشجویان ایرانى مقیم فرانسه، که در آن زمان بیشتر گرایشهاى چپى داشتند آشنا شد. پسر دایى او رضا قطبى هم در میان این دانشجویان بود و روابط نزدیک بین آن دو، بالطبع در گرایش و کشش او به سمت این فعالیتها بى تأثیر نبود.
فرح هنگام تحصیل در پاریس، از نظر تأمین هزینهی تحصیل و اقامت خود در پاریس در مضیقه بود و تحت تأثیر شرایط محیط زندگى خود و رواج افکار و عقاید کمونیستى در فرانسهی آن روز گرایشهاى چپى پیدا کرد، به طورى که احسان طبرى ـ از رهبران حزب توده بعدها در کتاب «کژراهه» خود نوشت: « در حوزههاى حزب توده در پاریس نیز حضور مىیافت. دوستان او نیز همه گرایشهاى چپى داشتند و پسردایى فرح، رضا قطبى، که او هم در پاریس تحصیل مىکرد به گروههاى چپ پیوسته بود. فرح اولین ملاقات خود را با شاه در یک مجلس پذیرایى که از طرف سفارت ایران در پاریس ترتیب داده شده بود خوب به خاطر مىآورد. دو ماه بعد از این ملاقات، فرح براى گذراندن تعطیلات تابستانى به تهران آمد و عمویش اسفندیار دیبا که در آن موقع در دربار کار مىکرد، او را براى گرفتن یک بورس تحصیلى به اردشیر زاهدى معرفى کرد. اردشیر زاهدى که در آن موقع داماد شاه بود، دفترى در دربار داشت و ضمن سایر کارها به امور دانشجویان ایرانى در خارج هم رسیدگى مىکرد. اردشیر زاهدى او را براى همسرى شاه مناسب تشخیص داد. فرداى همان روز شهناز دختر شاه و همسر اردشیر زاهدى هم فرح را دید و پسندید و تمام داستان از همین جا آغاز شد و طى یک ضیافتى که شهناز و اردشیر زاهدى برپا کردند وسیلهاى به دست آمد تا محمدرضا و فرح با هم بیشتر آشنا شوند و با یکدیگر به گفتگو پرداختند مراسم ازدواج بعد از ظهر دوشنبه 29 آذرماه 1338 برگزار و در همان شب مجلس شام و ضیافت باشکوهى در کاخ گلستان منعقد گردید.» فرح که از خانوادهای متوسط به دربار راه یافته بود به زراندوزی و اشرافیگری پرداخت. وی که شیفته و مفتون فرهنگ غرب و فاقد هرگونه هویت ملی و دینی بود با ورود به دربار به عقدهگشایی پرداخت. خریدهای مجلل او از مغازههای پاریس، برگزاری جشنهای مسرفانه، برپایی جشن تاجگذاری و جشن هنر شیراز نمونهای از تمام واقعیت بود. عمده کارهای او مدرنگرایی از نوع مبتذل و تقلید از نمادهای غربی و تبلیغ و اشاعه بیبند و باری بود که جامعه را به سوی انحطاط میبرد.
فرح بعد از مرگ شاه هرگز دربارهی میزان ثروت و ارثیهاى که به او رسید سخنى بر زبان نیاورد، ولى با کمترین تخمین، دارایى او به دهها میلیون دلار بالغ مىشود. وى در یک خانهی مجلل در شرق آمریکا زندگى مىکند و ویلایى نیز در جنوب فرانسه دارد، ولى غالبا در آمریکا به سر میبرد و سالى یکى دوبار هم براى گردش و تفریح و خرید به فرانسه مىآید. وی در اوائل همکاری نزدیکی با دکتر علی امینی رهبر جبهه نجات و شاهپور بختیار رهبر نهضت مقاومت ملّی و دیکر جریانهای سلطنتطلب داشت که با مرگ علی امینی و شاهپور بختیار کم رنگ شد. پسر کوچک فرح علیرضا و دخترش لیلا خودکشی کردهاند و فرحناز با وی زندگی میکند.او با پسر بزرگش رضا پهلوى رفت و آمد زیادى ندارد.
رک: زنان دربار به روایت اسناد، فرح پهلوی ،3 جلد، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، کتاب 03 صفحه 169