بازجویى از سید اسداللّه شهرت لاجوردى فرزند سید علىاکبر
متن سند:
بازجویى از سید اسداللّه شهرت لاجوردى فرزند سید علىاکبر
س ـ هویت سرکار محرز میباشد. با توجه بمذاکرات شفاهى و اینکه کرارا بشما تذکر داده شده که حقیقتگویى بمصلحت سرکار میباشد، لیکن همیشه سعى کردهاید با لطایفالحیل کتمان حقایق نموده و بدین ترتیب تعصب خود را نشان دهید، لذا براى آخرین مرتبه بشما تذکر داده میشود لازم است کلیه اطلاعات و فعالیتهاى خود را که تاکنون بازگو ننمودهاید با ذکر جزئیات و بطور مشروح بنویسید
ج: من کوچکترین تعصبى ندارم و دلیلش کاملاً واضح است و مىتوانید از زندان مشهد وضعم را جویا شوید زیرا من در زندان از نظر زندانیان بایکوت بودم چون اصولاً با کارهاى سیاسى مخالف بودم و مخالفتم را هم عده زیادى از زندانیان فهمیده بودند و بهمین دلیل من را یک آدم سیاسى نمیدانستند و لذا همیشه در گوشه اطاقم بودم و هیچگاه در جمع آنها شرکت نمیکردم و حتى غذایم هم از آنها جدا بود و شما میدانید براى یک نفر زندانى که در زندان بسر میبرد تنهایى در میان یک عده چقدر دشوار است ولى من با همه سختىهایى که داشت مشقت تنهایى را بر اینکه در جمع آنها باشم ترجیح میدادم و حاضر نمیشدم در میان آنها باشم زیرا با کارهاى سیاسى مخالف بودم و این مسئلهاى است که مىتوانید از مسئولین زندان بپرسید. من در زندان صرفا کارم کتاب خواندن بود و کتاب هم بیشتر براى من جنبه وقتکشى داشت زیرا اولاً حافظهام خراب شده است و فراموشى دارم و مهمتر اینکه بیشتر کتابها را نمىفهمیدم و در طول مدت زندان کوچکترین خلافى نداشتهام و دلیلش وضعم در زندان است که مىتوانید سئوال بفرمائید و وقتى از زندان آزاد شدهام بدلیل آن که شرائط مالى مردم بسیار خوب شده بود تمام سعىام این بود که خودم را همراه با این وضع خوب مالى کشور به پیش ببرم لذا یک فعالیت شدید را شروع کردم و پیوسته در صدد بهتر ساختن وضعم بودم که الحمداللّه با کمک خانمم که در منزل کار مىکند و روسرىهاى ما را میدوزد بحمداللّه توانستم تقریبا در مدت 6 ماه سه قطعه فرش بخرم که این در طول زندگى من بىسابقه بوده است و من تصمیم داشتم که براى امسال به مکه مشرف شوم و یقین دارم اگر همچنان که کار مىکردم بکارم ادامه میدادم بدون شک امسال مکه مىرفتم و در ظرف کمتر از 5 سال مىتوانستم حتى خانه بخرم و البته این وضع خوب مالى صرفا مربوط بمن تنها نبود بلکه آنقدر وضع مالى مردم خوب شده بود که حتى باربرهایی که قبلاً یک کیسه بار را از بازار تا سر پلّههاى مسجد شاه مىبردند و حداکثر 15 ریال مىگرفتند در شرائط کنونى 5 تومان یا چهار تومان مىگرفتند و هر کدام بطور متوسط در حدود روزى چهل پنجاه تومان کاسب بودند و جالبتر اینکه ما یک کارگر داشتیم که براى ما و دیگر همکارانمان دستمال و روسرى میدوخت و در مدت چهار سال توانسته بود یک خانه بخرد و اینها همه نشان میداد که وضع مردم تا چه اندازه خوب شده است و این وضع در من تأثیر زیادى داشت و من را در تصمیمى که در زندان گرفته بودم پابرجاتر کرده بود که دیگر به هیچ وجه در کارهاى سیاسى مداخله نکنم و همراه با دیگر هموطنانم بسوى ترقى به پیش بروم و امیدوارم هر چه زودتر بتوانم از این موقعیت خوب بهرهمند شوم و زودتر به خانهام برگردم و فرزندان بىگناهم را که مدتها از عواطف پدرى محروم بودهاند در آغوشم بگیرم و امیدوارم شما به من کمک کرده و نگذارید من از لذت زندگى بدور بمانم و چون من به خانمم قول داده بودم که قطعا تا آخر عمر دیگر بزندان نخواهم رفت از اینکه حالا در زندانم بخدا سوگند از او شرمندهام و یک مسئلهای که مرا زیاد رنج مىدهد اینست که خانمم بمن گفته بود اگر این بار بزندان بروى خانه و زندگى و بچهها را رها خواهم کرد و بخانه پدرم خواهم رفت و این مسئلهاى است که قلب مرا سخت ناراحت کرده و دیگر زندگى را در نظرم بسیار تیره و تار ساخته است. امیدوارم شما راضى نشوید یک خانواده از هم بپاشد و آتیه و فرزندانم در اثر این دلسردى تیره و تار شود.
یک مسئلهای که من به کلى فراموش کرده بودم مسئلهاى بود که یک روز پیغامى به من داده بود (که بواللّه هم اکنون هم آن پیغام را نمیدانم چیست) که به جنتى بدهم و باز بخدا سوگند الان هم یادم نیست که به او گفتهام یا نه و اصلاً بخاطر ندارم آن پیغام در چه زمینه بوده است و امیدوارم اگر آن کار بزیان مصالح کشور بوده و احیاناً من به او (جنتى) گفتهام بدیده اغماض بنگرید و من به شما این قول را وجدانا میدهم که در آتیه بهیچ وجه با هیچ یک از افراد سابقه دار تماس نگیرم تا در این چاه پر مشقت که روزگارم را سیاه کرده است نیفتم. اسداله لاجوردى
س ـ اظهارات خود را چگونه گواهى میکنید.
ج: خودم نوشتم و با امضاء گواهى میکنم. اسداله لاجوردى
توضیحات سند:
* همانگونه که در گزارشهاى قبلى ساواک درباره سید اسداله لاجوردى مشاهده شد و در سندهاى بعدى نیز به مشاهده خواهید نشست، بازجویان ساواک، به هیچ وجه قدرت، اعتراف گرفتن از این سید مقاوم را نداشتند و همانگونه که از نحوه سئوالات آنان مشخص است در در مقابل وى زانوى عجز به زمین زدهاند و شکنجههاى مختلف نیز نتوانست زبان این اسطورهها مقاومت را به نفع ساواک باز نماید. و شهید لاجوردى تنها حرفهایى را براى بازجویان نقل کرد که آنها قبلاً به آن رسیده بودند و حسرت بازگویى اطلاعات وسیع خود از مبارزات و مبارزان مذهبى را براى همیشه بر دل آنان نهاد.
منبع:
کتاب
شهید سید اسدالله لاجوردی صفحه 242