تاریخ سند: 5 آذر 1340
موضوع : مسجد هدایت
متن سند:
شماره : 3860 /312
از ساعت 21 8 روز 5 شنبه 2 /9 /40 جلسه هفتگی مسجد هدایت با شرکت
قریب 250 نفر از دانشجویان و بازاریان و اعضاء نهضت آزادی ایران و جبهه ملی
تشکیل که ابتدا آیاتی چند از کلام اللّه مجید قرائت و تفسیر گردید و سپس آیت الله
سیدمحمود طالقانی به منبر رفته و ضمن مقدمه از خداشناسی صحبت و انتقاداتی
پیرامون دین مسیح نمود و به دنبال آن روش جمعی از مداحان و معممین و طلاب را
مورد تنقید قرار داده و آن گاه
ضمن سخنان انتقادی خود
چنین گفت کشور ما یک
مملکت اسلامی است و باید
برتر از تمام ممالک باشد اما
امروز گدایی می کند و دست
تکدی به سوی این و آن دراز
می نماید کارها بر روی هیچ
اصولی استوار نیست زیرا
مشروطیت و مجلس را
کوبیده اند و باید گفت روش
زور و قلدری و چپاول و
دیکتاتوری بر این مملکت
حکمفرماست و هر کس هم
بخواهد حرفی بزند
باتون هاست که بر سرش فرود
می آید و روانه سلولهای تاریک زندان می شود.
آری ما خود گرفتار چنین وضعی
هستیم.
حالا یک نفر خارجی این قرآن را می خواند و می خواهد مسلمان بشود و
برای اسلام آوردن مثلاً به ایران می آید و قدم به مسجدی می گذارد تا مسلمان شود در
مسجد کفش او را می دزدند بعد برای انجام کاری به اداره گذرنامه می رود در آن جا
از پاسبان تا رئیس شهربانی از او حق و حساب می خواهند این وضع را در مملکت ما
می بیند می گوید اگر این مسلمانی است که من غلط کردم که مسلمان بشوم ما اسلام را
در مملکت اسلامی به این صورت درآورده ایم آن وقت یک عده دیوس و بی پدر و
مادر در همین جایی که اکنون حکومت می کنند آمدند با من می خواهند سازش
بکنند.
پدرسوخته ها شما دین را برای این می خواهید که وسیله عیش و عشرت و
غارت و مکیدن خون مردم باشد اما من دین را می خواهم چون خدا را شناخته ام و
مردم را به سوی حق رهبری می کنم.
من تطمیع نمی شوم.
به بینید پدرسوخته ها چه
کردند.
مرا زندانی نمودند نشد.
تهدید کردند نشد حالا آمدند مرا تطمیع کنند ملاحظه
نمائید که اینها چگونه می خواهند دین را پایمال سازند خداوند می فرماید آنهایی که
حق را کتمان می کنند ملعون هستند اگر می توانند با شمشیر با دعوا با مشت و اگر
هیچکدام از دست شما بر
نمی آید آنها را لعنت کنید که
اینها باعث عقب ماندگی و در
جا زدن یک مملکت می شوند
آنها موجب خفقان عمومی
می گردند شما باید ضمن لعنت
آنها را به اولادان خود هم
معرفی کنید مثل این که حالا
چند قرن از وقایع کربلا
می گذرد و هنوز بر یزید لعنت
می فرستند.
ما حالا چرا این
قدر به عقب برگشته ایم برای
این که در این دوران این قدر
کتمان حق می شود که خدا
می داند و بس.
همین بسته
بودن مجلس خود کتمان حق
یک ملت و مملکتی است.
آخر کی ما را هدایت می کند؟ خودمان؟ خیر.
نمایندگان؟
خیر.
دلسوزی پیدا شده؟ خیر.
پس کی؟؟؟ آن یک عده که خود حق یک مشت مردم
و مملکتی را کتمان نموده اند به نام دلسوز برای ملت و مملکت نشسته خود می برند و
خود می دوزند.
هر کس هم حرف بزند جایش زندان است.
ناطق که بسیار عصبانی به
نظر می رسید در اینجا به سخنان خود خاتمه داد و مقارن ساعت 20 جلسه مزبور
خاتمه و در پایان مجلس ضمن تراکتی از حضار دعوت شد که در جلسه روز جمعه
انجمن مهندسین1 واقع در کوچه قائن شرکت نمایند.
توضیحات سند:
1ـ انجمن اسلامی مهندسان، در
سال 1336، موجودیّت پیدا
نمود.
در اساسنامه انجمن
مذکور، عدّه ای از اعضا و
طرفداران جبهه ملّی سابق ـ که
بعدا در سال 40، در تاسیس
جمعیّت نهضت آزادی مشارکت
نمودند ـ به عنوان اعضای هیئت
موسّس انجمن اسلامی
مهندسان معرّفی شده اند پس از،
فروپاشی تشکیلات جمعیّت
نهضت آزادی، فعالیّت انجمن
اسلامی مهندسان کم و بیش در
چارچوب فعّالیتهای مذهبی قرار
گرفت و در سال 53، رژیم
پهلوی فهمید که نظر برخی از
اعضای انجمن اسلامی
مهندسان متوجّه تعقیب
هدفهائی است که بر خلاف
مصالح مملکتی می باشد!! لذا از
تشکیل جلسات انجمن مورد
بحث، جلوگیری به عمل آورد.
منبع:
کتاب
آیتالله سید محمود طالقانی به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 142