تاریخ سند: 27 فروردین 1343
موضوع : اطلاعیه 10 ماده ای حوزه علمیه قم
متن سند:
گیرنده : تیمسار ریاست ساواک
مدیریت کل اداره سوم شماره : 1521 /20 الف
روز پنجشنبه 20 /1 /43 به مناسبت ورود آقای خمینی مجلس جشنی در
مدرسه فیضیه از ساعت 30:19 دایر بود که در حدود 4000 نفر در آن شرکت
کرده بودند.
در ساعت 20 آقای خمینی به مدرسه آمد ابتدا آقای حاجی مروارید
از آزادی آقای خمینی صحبت کرد و سپس قطع روابط سیاسی، اجتماعی،
اقتصادی با دولت اسرائیل را
از دولت فعلی خواستار
گردید.
ضمنا به مؤسسه
اطلاعات حمله کرد که
مطالب خلاف واقع راجع به
روحانیون در روز سه شنبه
18 /1 /43 درج کرده است.
سپس اظهار نمود اینک چند
دقیقه ای آقای حجتی با شما
صحبت می کند.
علی حجتی
کرمانی اعلامیه ده ماده ای1
بنام حوزه علمیه قم قرائت
کرد که یک نسخه آن به
پیوست ایفاد می گردد و در
متن اعلامیه بنام حوزه
علمیه قم اعلام شده برای
اینکه آقای خمینی مرجع تقلید شناخته شود ده ماده ای مزبور را انجام دهد.
در
ساعت 0900 روز جمعه 21 /1 /43 مجلس دیگری در مدرسه فیضیه دایر بود
که علی حجتی کرمانی2 چنین صحبت کرد برخلاف تصور هدفهای روحانیون
کهنه و فرسوده و ارتجاعی نیست بلکه هدف ما در درجه اول تأمین امنیت و رفاه
کلیه مردم ایران است.
من به نمایندگی دانشجویان حوزه علمیه قم بایستی اعلام
کنم که مخالف استعمار و استثمار هستیم مملکت ما بایستی مستقل باشد نه تابع
استعمارگران.
تا به حال که تمام بلندگوهای تبلیغاتی مانند جراید و رادیو تلویزیون
مردم را با حرفهای پوچ و فرسوده اغفال می کرد گذشت.
از امروز ما همه آن را
دفن کرده و دور خواهیم انداخت اکنون که این ده ماده را می خوانم همگی قلم و
کاغذ بدست بگیرید یادداشت کنید و هر کدام به شهرستانهای میروید بهر طریق
که میدانید آن را تکثیر و به سمع مردم برسانید.
بعد اعلامیه ده ماده ای را قرائت
نمود.
در مورد اینکه این اعلامیه با اطلاع آقای خمینی بوده یا خیر با واسطه ایشان
تماس حاصل شد و جواب آقای خمینی توسط واسطه به این نحو داده شد که
آقای خمینی گفته اند مادامی
که روزنامه اطلاعات بنحو
مقتضی جبران مقاله سه شنبه
18 فروردین را نکند از دادن
جواب مثبت یا منفی
خودداری خواهد کرد.
آقای
شریعتمداری نیز اظهار
بی اطلاعی کردند.
با توجه به
اینکه علی حجتی کرمانی
معمم و نویسنده مجله در
مکتب اسلام بوده و با مطابع
و مسائل چاپی سر و کار
دارد و از طرفی اطلاعات
واصله حاکی است که این
شخص از علاقمندان
واحدی3 و نواب صفوی
بوده و به دکتر مصدق نیز سمپاتی دارد با معاضدت عناصر نهضت آزادی دست به
این کار زده است.
ضمنا بعید به نظر میرسد که آقای شریعتمداری از این موضوع
بی اطلاع باشند چه انتشار و اعلام این اعلامیه از لحاظ رقابت شدیدی که بین این
دو نفر حکمفرماست خمینی را در وضع نامساعد قرار داده است.
برای دستگیری نامبرده شهربانی و ساواک اقدامات لازم معمول داشته ولی فعلاً
نامبرده مخفی است که مأمورین با هوشیاری کامل مترصد دستگیری او هستند.
رئیس ساواک تهران.
مولوی
توضیحات سند:
1ـ اعلامیه ده ماده ای : در پایان
جشنی که به مناسبت آزادی امام
و ورود ایشان به قم به مدت سه
روز در مدرسه فیضیه برگزار
شد قطعنامه ای مشتمل بر ده ماده
از طرف حوزه علمیه قم با
حضور آیت الله خمینی و دیگر
بزرگان حوزه قرائت گردید.
قطعنامه بعدا نیز چاپ و در
اختیار عموم قرار گرفت.
رادیو
صدای ملی شب قطعنامه را
خواند و باعث خشم شدید رژیم
شد.
(در نهضت روحانیون
ایران، علی دوانی، ج 4)
قطعنامه دانشجویان حوزه
علمیه قم که در شب جمعه 21
فروردین 1343 در جشن
باشکوهی به مناسبت آزادی و
بازگشت حضرت آیت الله
العظمی آقای خمینی در مدرسه
فیضیه برگزار شده بود صادر
گردید.
2ـ حجه الاسلام والمسلمین علی
حجتی کرمانی فرزند
عبدالحسین در سال 1316 ش
در شهر کرمان متولد شد.
تحصیلات اولیه خود را در
مکتب خانه محلی، مدرسه
«ادب کرمان» و «جامعه
تعلیمات اسلامی» کرمان انجام
داد و پس از آن در هجده سالگی
برای کسب علوم دینی راهی
نجف اشرف شد.
دو سال بعد از
نجف مراجعت کرده و تحصیلات
دینی خود را در حوزه علمیه قم
پی گرفت.
در سال 1336 برای
نخستین بار در روزنامه «ندای
حق» دست به نوشتن مقالاتی زد
و در تألیف چند کتاب دینی
مشارکت کرد.
پس از چندی به
عضویت هیأت تحریریه مجله
«مکتب اسلام» در آمد و در
جریان مبارزه با لایحه
انجمنهای ایالتی و ولایتی
فعالیت مستقیم داشت.
که در این
دوره به نمایندگی از سوی
حضرت امام «ره» عازم کاشان
شد و به فعالیت پرداخت.
در
سال 1343 پس از آزادی امام
«ره» از زندان همراه گروهی
دیگر دست اندرکار تدارک
جشنی به میمنت آزادی ایشان
شد که همین امر باعث شد یک
ماه بعد توسط ساواک دستگیر
شود.
در سال 44 مجددا توسط
ساواک دستگیر و زندانی شد و
پس از آزادی برای ملاقات با
امام خمینی راهی نجف شد و
چندی در کنار امام بود و سپس
به ایران بازگشت و به تحصیلات
خود در حوزه علمیه قم ادامه
داد.
در سال 52 مجددا دستگیر
و مدت سه سال به ایلام تبعید
شد و پس از آن به علت بیماریی
که در تبعید برایش بوجود آمده
بود جهت معالجه عازم انگلستان
شد و در زمان توقفش در آنجا
به همراه مبارزین خارج از
کشور به فعالیتهای خود ادامه
داد.
پس از پیروزی انقلاب
اسلامی مدتی در حزب
جمهوری اسلامی فعالیت
داشت.
وی (احتمالاً) هم اکنون
در دانشگاه تهران به تدریس
مشغول است و در کنار امر
تدریس با مطبوعات نیز
همکاری دارد.
(خاطرات 15 خرداد جلد اول به
کوشش علی باقری)
ایشان در روز سه شنبه 20
اردیبهشت 1379 پس از
زیارت عتبات عالیات در راه
بازگشت در سوریه در اثر
بیماری درگذشت در روز
یکشنبه 25 اردیبهشت 1379
در تهران تشییع شد.
3ـ سید عبدالحسین واحدی
فرزند آیت الله سید محمدرضا
قمی در سال 1308 ش در
کرمانشاه متولد شد.
و در
نوجوانی جهت تحصیل به قم
رفت و از آنجا جهت تکمیل و
ادامه درس راهی نجف اشرف
گردید.
در سال 1325 پس از
کشته شدن کسروی، با نواب
صفوی در نجف آشنا می شود و
در پی این آشنایی تصمیم
می گیرد ادامه تحصیل را در قم
بگذراند.
پس از آن همکاری
نزدیکی در قالب یکی از اعضاء
فدائیان با نواب صفوی صورت
می دهد که از بارزترین وجوه آن
سخنرانیهای او علیه دولت و
حکومت است.
در سال 29 در
پی هماهنگی و قرارهای پنهانی
فدائیان اسلام با اعضای جبهه
ملی و شخصی آیت الله کاشانی،
رزم آرا به عنوان مهمترین مانع
بر سر راه ملی شدن صنعت نفت
مطرح می شود که فدائیان
مسئولیت حذف (ترور) او را به
عهده می گیرند.
متعاقب این
تصمیم در 11 اسفند 1329 در
میتینگی که در مسجد شاه
برگزار شد، واحدی بیش از دو
ساعت سخنرانی کرد و در آنجا
رزم آرا تهدید می کند که بدنبال
آن در 16 اسفند 1329 رزم آرا
توسط طهماسبی ترور و به قتل
میرسد.
با آغاز سال 1330 ش، واحدی
به همراه عده ای دیگر از اعضاء
از سوی رژیم بازداشت و پس
از چند ماه آزاد می شود.
واحدی
که در حکم مرد شماره 2 فدائیان
فعالیت می کرد نقش خود را در
طراحی و تهیه نقشه ترور
فاطمی ایفا کرد که در پی آن در
23 بهمن 1330 فاطمی توسط
محمد مهدی عبد خدایی
نوجوان 15 ساله ترور و
مجروح شد.
پس از سالها همکاری با فدائیان
اسلام و شخص نواب صفوی،
واحدی سرانجام در پی ترور
ناموفق حسین علاء در 1344
بازداشت شد و نهایتا به قتل
رسید.
او که به همراه فردی به
نام خطیبی سعی داشت در
آبادان و آنگاه در عراق علاء را
هدف گلوله قرار دهد، بازداشت
شد و پس از دستگیری و روانه
شدن به تهران در دفتر کار تیمور
بختیار به ضرب گلوله به شهادت
رسید.
البته جراید وقت کشته
شدن وی را در نتیجه فرار وی
از دست مأمورین دانستند که در
مسیر او از جنوب به تهران
صورت گرفته بود.
منبع:
کتاب
قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک - جلد 5 صفحه 109