تاریخ سند: 8 تیر 1341
ریاست محترم دفتر والاحضرت شهناز پهلوی
متن سند:
[تاریخ]8 /4 /1341
ریاست محترم دفتر والاحضرت شهناز پهلوی
احتراماً خاطر عالی را تصدیع میدهد اراضی حوزه ده خرکی که به سوابق موجوده در اداره دارائی و املاک اختصاصی اراضی بائر و جنگل و غیرقابل کشت بوده و فقط عده[ای] در آنجا به دامداری مشغول بوده در زمان اعلیحضرت فقید به یک عده زارع و کارگر که بعضیها هم در آنجا ساکن بودهاند واگذار شده که آباد و کشت و کار نموده و از درآمد یک چهارم به عنوان سهم مالکانه به اداره املاک اختصاصی و سه سهم به عنوان حق زارع و تخم و سایر مخارج مالی زارع باشد و از همان موقع ما یک عده با تهیه وسایل زراعتی و زحمات زیاد مشغول آبادی شده و همه ساله نیز سهم مالکانه را به همان نحو پرداخته و رسید اخذ داشتهایم پس از انتقال ملک به اعلیحضرت همایون شاهنشاه نیز به همین نحو رفتار شده و ماها نیز به تحمل زحمات زیاد و خرج در عمران و آبادی آنجا کوشیده و سال به سال نسبت به ازدیاد محصول اقدام نمودهایم و پس از انتقال ملک به والاحضرت شهناز پهلوی باز با قرض و زحمت کشی نسبت به آبادی اقدام و سال قبل نیز سهم مالکانه را به همان نحو صدی /25 تحویل جناب سرهنگ بازنشسته علیمحمد علائی نماینده والاحضرت تحویل ولی ایشان از دادن رسید امتناع نمودهاند امسال هم که جناب سرهنگ گاهی به محل میآید با اینکه امسال سیل زراعات را ازبین برده و ما بدبختها مجبور شدهایم بجای یک تخم سه تخم با قرض و وام بکاریم توقعاتی از ما دارد که از عهده ما خارج است و چنانچه بخواهیم توقعات او را انجام دهیم باید علاوه بر اینکه تمام محصول را به او بدهیم باید گاو و عوامل زراعتی را بفروشیم و به او بدهیم روی این اصل بنای آزار و اذیت ما زارعین را گذاشته و هر روز به نحوی موجبات زحمت ما را فراهم و از کار و زندگی بازداشته و میگوید باید نصف حق مالکانه بدهید در حالیکه ما از قدیمالایام همان چهار یک را داده ایم و سوابق آن هم در اداره املاک موجود است چون ما نتوانستیم توقعات او را انجام دهیم اولاً گذشته از این که ما را اذیت میکند عده از خارج و کارگرها را جمع نموده و با اینکه دارای عوامل زراعتی نیستند از آنها نوشتههایی میگیرد که ما نصف میکاریم و به این امر هم قناعت نکرده مانع درو و کوبیدن محصول ما که یک عمر زحمت کشیدهایم شده و محصول در بیابان ازبین میرود و بعلاوه چون خود را نماینده والاحضرت معرفی [میکند] مامورین ژاندارمری را تحتتأثیر قرارداده هر روز به عنوانی برای ما پروندهسازی و به شهر و یا دادسرا اعزام و ما را از کار و زندگی بازداشته و به قدری عرصه را به یک عده تنگ کرده که اگر جلوگیری از این عمل نشود باید دست به خودکشی بزنند زیرا با فشار جناب سرهنگ زندگی غیرقابل تحمل است.1 در این دوره که اعلیحضرت همایون شاهنشاهی املاک شخصی خود را بین زارعین تقسیم میکند2 و دنیا با نظر تحسین ناظر رفتار نیکوکارانه شاهنشاه رعیتنواز است شایسته نیست یک نفر افسر بازنشسته پشتپا به تمام مقررات بین مالک و زارع زده و درصدد تضییع حق یک عده که با نثار جان و مال و با زحمتکشی ملکی را آباد نمودهاند به منظور اعمال نظر شخصی برآید و با فشار زجر و تهدید متواری و عائلهشان را دربدر گرداند. استدعای عاجزانه داریم روا ندارد یک عده بدبخت که با زحمات شبانهروزی با زن و بچه خود در هوای گرم به منظور ازدیاد محصول زحمت میکشند و هرکدام مبالغی قرضدار هستند از هستی ساقط و سر به بیابانها بگذارند امر و مقرر فرمائید از عملیات جناب سرهنگ جلوگیری فرمایند تا ما نیز طبق معمول سنواتی زراعت در جمعآوری و سهم مالکانه را هم پس از جمعآوری تحویل دهیم و ضمناً چون اعمال و رفتار جناب سرهنگ علائی فقط به منظور نظر شخصی و ایذاء و اذیت زارعین است شخص دیگری را به سرپرستی تعیین فرمایند تا ما بتوانیم به منظور ازدیاد محصول در عمران آبادی بیشتر جدیت نموده و دعاگوی ذات مبارک شاهانه و خواهان بقای سلطنت خاندان پهلوی باشیم به انتظار صدور دستور سریع میباشیم محصول ما هم در بیابان در شرف از بین رفتن است. باتقدیم احترام زارعین خرکی محال بجنورد
توضیحات سند:
1. این نامه که تظلمخواهی کشاورزان در آن بیان شده است، بدون هیچگونه تعصبی یادآور مظالم اقوام تاتار و مغول بر مردم این سرزمین میباشد. افزایش بهرهی مالکانه، تهدید و ارعاب، استفاده از کارگرهای بیگانه و همراهی مأمورین ژاندارمری برای ارعاب کشاورزان بیدفاع و از همه تأسف برانگیزتر شنیده نشدن اعتراض این افراد بیانگر ظلمی است که بر طبقهی زحمتکش جامعه در عصر پهلوی میرفته است. نکته جالب توجه آنکه در همین زمان شاه با سردادن شعارهایی از قبیل اصلاحات ارضی و کمک به زارع و کشاورز به دنبال فریب افکار عمومی برای جلب نظر آمریکاییها و طبقهی متوسط جامعه بوده است.
2. اصلاحات ارضی: یکی از عمدهترین اصول سیاست استعماری جدید بود که در تمام کشورهای تحت سلطه استعمار از آمریکای لاتین تا آسیا و آفریقا به وسیله حکومت این کشورها به صورت تقریباً مشابه به اجرا درآمد. شاه در سال 1341 ه. ش از یک سو به منظور جلب اعتماد سرمایهداری آمریکا و نشان دادن موافقت و همکاری خود با استراتژی جدید و گشودن بازاری تازه برای اقتصاد غرب و از سوی دیگر برای کاهش وخامت اوضاع داخلی و جلوگیری از گسترش نارضایتی مردم که خطر انفجارات اجتماعی درپی داشت، برنامۀ «اصلاحات ارضی» را به عنوان اولین اصل از اصول ششگانه «انقلاب شاه و مردم»! در کشور آغاز کرد و اقتصاد ایران را به ورشکستگی کشانید. «اصلاحات ارضی» در ایران که با سرمایهگذاری خارجی و عمدتاً آمریکایی در بخشهای تجارت و صنایع وابسته همراه بود، آسیب شدیدی بر کشاورزی ایران وارد آورد بهطوری که کشور در طی چند سال از مقام صادرکننده گندم به یک کشور وارد کننده عمده گندم تبدیل شد! از سوی دیگر، بر اثر مهاجرت روستاییان به شهرها و جذب آنان به عنوان نیروی کار ارزان توسط صنایع و سرویسهای خدماتی وابسته، طی 11 سال (1345 تا 1356) 000 /20 روستای ایران خالی از سکنه شد!
منبع:
کتاب
زنان دربار به روایت اسناد ساواک - شهناز پهلوی صفحه 37