صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : تشکیل جلسه در منزل آقای نجفی

تاریخ سند: 21 آبان 1343


موضوع : تشکیل جلسه در منزل آقای نجفی


متن سند:

شماره : 2769 طبق اطلاع واصله.
اخیرا عده ای از روحانیون در منزل آیت الله نجفی جلساتی تشکیل داده و قصد دارند از جناب آقای قدس نخعی1 وزیر دربار شاهنشاهی دعوت کنند و موضوع تبعید آیت الله خمینی2 را با ایشان در میان گذارند.
شایع است در صورتی که به تقاضای آنها رسیدگی نشود قصد دارند به سازمان ملل متحد شکایت نمایند.
ساواک استان مرکز جهت اطلاع و اعلام صحت و سقم موضوع عینا جهت اقدام به اداره 321 ارسال می گردد شماره 12 /8 ن ـ ج ـ 170 گیرندگان : ساواک

توضیحات سند:

1ـ حسین قدس نخعی در آبان ماه سال 43 وزیر دربار محمدرضا شاه می شود.
وی قبل از این مسئولیت، مدتی سفیر ایران در آمریکا و وزیر خارجه بود.
ر.ک: روزشمار تاریخ ایران، دکتر عاقلی ، جلد دوم، صفحات 119، 120، 126، 131، 139، 165.
2ـ سخنرانی و اعلامیه حضرت امام و جملات کوبنده آن حضرت علیه رژیم پهلوی و آمریکا ضربه ای بود که آنان را به رسوایی کشیده و کذب ادعاهای رنگارنگ آمریکا در مورد دوستی با ایران و علاقه به پیشرفت و سعادت مردم آن را بر ملا کرد.
در آن زمان که استعمار آمریکا سیطره خود را بر بسیاری از کشورهای منطقه تحکیم بخشیده و تمام مناطق تحت استعمار انگلیس را به چنگ آورده بود، حمله امام، قدرت، غرور و تکبر او را خرد و لگدمال کرده و دست او را برای مردم کشورها بالاخص مردم ایران رو کرد.
بدیهی است که این ضربه سنگین برای آمریکا غیرقابل تحمل می نمود، از این روی چند روز پیش از سخنرانی امام فرستاده رژیم به اصطلاح هشدارهای لازم را به معظم له در خصوص هرگونه موضعگیری ایشان علیه آمریکا را داده بود.
حتی در اظهارات خود گفته بود: «آمریکا به منظور کسب وجهه در میان مردم ایران با تمام قدرت فعالیت می کند...
هرگونه حمله به آن به مراتب خطرناکتر از حمله به شخص اول مملکت است! آیت الله خمینی اگر این روزها بنا دارند نطقی ایراد کنند باید خیلی مواظب باشند که به دولت آمریکا برخوردی نداشته باشد که خیلی خطرناک است و با عکس العمل تند و شدید آنان مواجه خواهد شد دیگر هر چیز بگویند حتی حمله به شخص شاه چندان مهم نیست».
همانگونه که در اسناد مربوط آمده است، آمریکا در تبعید امام خمینی به ترکیه دخالت مستقیم داشته است، با این وصف رژیم وابسته شاه می دید که با بودن امام در کشور یا باید لایحه کاپیتولاسیون ملغی شود یا اینکه مبارزه ایشان با لایحه روز به روز شدت خواهد گرفت و با توجه به نفوذ معنوی و علمی و شدت علاقه مردم و روحانیت به او به هیچ وجه نخواهد توانست در برابر آن مقاومت نماید و این بار ممکن است انقلابی عظیمتر از 15 خرداد 42 به وجود آید با این تفاوت که اگر چنین انقلابی راه بیفتد نه تنها موفق به سرکوبی آن نخواهد شد بلکه آمریکا نیز باید رخت از این کشور بر بندد و آرزوی حفظ و گسترش منافع را به گور ببرد و در صورتی که بخواهد کاپیتولاسیون را لغو کند، بار دیگر قدرت و نفوذ معنوی روحانیت با شدت هر چه تمامتر به رخ کشیده خواهد شد و دیگر نمی تواند آنها را از صحنه دخالت در سرنوشت کشور حذف نماید مضافا اینکه لغو کاپیتولاسیون شکست سنگینی نه تنها برای رژیم شاه بلکه برای آمریکا در جهان تلقی می شد و همانگونه که گفتیم این شکست برای آمریکا قابل تحمل نبود.
بر همین اساس پس از سخنرانی و اعلامیه حضرت امام سردمداران و اربابان رژیم شاه به مشورت نشسته و تصمیم می گیرند که ایشان را به یک کشور خارجی مانند ترکیه تبعید نمایند تا علاوه بر دوری از مردم ایران به علت بسته بودن فضای کشور تبعیدگاه از هرگونه فعالیت و حرکتی باز بماند.
با مطالعه و بررسی اسناد ساواک مربوط تردیدی نمی ماند که رژیم در فاصله بین چهارم آبان تا نهم آبان تصمیم قطعی برای تبعید حضرت امام را گرفته بود و فاصله بین نهم آبان تا روز تبعید در سیزده آبان برای انجام مقدمات امر و استقرار نیروهای نظامی و امنیتی و اقدامات پیشگیرانه صرف گردیده است.
حوالی ساعت 5 صبح روز 13 آبان مأموران امنیتی و انتظامی به خانه امام یورش برده و بعد از دستگیری ایشان بلافاصله آن حضرت را به تهران اعزام می دارند و همان روز با یک هواپیمای نظامی ایشان را به آنکارا می برند.
نیروهای آمریکایی و سازمان جاسوسی آن بلافاصله پس از تبعید حضرت امام اقدام به کسب اطلاعات از بازتاب آن عملیات می نمایند.
قابل ذکر است که سرلشگر فردوست رئیس دفتر ویژه اطلاعات تلگراف رمزی را به ساواک اصفهان مخابره می نماید و در آن می نویسد: «دکتر اوانی روز جمعه جاری [یعنی 15 آبان دو روز پس از تبعید امام] به اصفهان وارد خواهد شد، مایل است با شما ملاقات نماید.
» ساواک اصفهان نیز با پذیرایی از دکتر اوانی در روز جمعه به سؤالات وی در رابطه با وضع اصفهان پس از تبعید امام پاسخ می دهد وی خواستار آن می شود که به همراه خانواده بازار اصفهان را ببیند.
دکتر اوانی درباره علت این درخواست خود می گوید: «چون شنیده ام اگر ناراحتی ایجاد شود از بازار شروع می شود.
» این مسافرتها و سؤال و جوابها با توجه به تجربه تاریخی در کشور ما علتی غیر از آنچه گفته شد نداشته و برای گزارش دادن به مقامات مسئول سازمان مرکزی سیا ضرورت داشته است.
یکی از چیزهایی که بعد از تبعید امام بیش از هر چیز دیگری جلب نظر می کند تسلط کامل نیروهای انتظامی و اطلاعاتی بر اوضاع شهرهای مختلف و حساس از قبیل قم، تهران، اصفهان، شیراز، مشهد ، تبریز و چند شهر دیگر است که حکایت از برنامه ریزی دقیق اطلاعاتی و انتظامی توسط رایزنان و مستشاران خبره و ورزیده نظامی آمریکا دارد.
به طوری که در هیچ یک از شهرها حرکات پر و سر و صدا و زد و خورد به وجود نیامد و تمام نیروهای در خدمت رژیم موشکافه و دقیق اوضاع را تحت کنترل داشتند، نیروهای نظامی و اطلاعاتی در تمام مراکز حساس شهرها، خیابانها و میدانها نیروهای مسلح و آماده گمارده بودند.
افرادی که مخالفت آنان با رژیم و پیرویشان از نهضت امام خمینی معلوم بود تحت محاصره و مراقبت قرار گرفتند.
وضعیت هر شهر لحظه به لحظه، ساعت به ساعت و روز به روز به مرکز گزارش می گردید.
و در صورتی که گزارش اوضاع از شهری به تأخیر می افتاد ساواک مرکز سریعا استعلام می نمود و رئیس ساواک آن شهر را مورد بازخواست و پرسش قرار می داد.
دروازه های ورود و خروج شهر تحت مراقبت و بازدید نیروهای انتظامی قرار داشت.
بازاریان مورد تهدید و ارعاب قرار گرفته بودند و در روحانیون ایجاد رعب و وحشت کرده بودند به طوری که آنها گمان می کردند اگر اقدامی بنمایند حمام خون راه خواهد افتاد.
به محض مشاهده تجمعی کوچک از چند نفر، فورا مأمورین سراغ آنها رفته و با تهدید آنها را متفرق می کردند.
علمای بزرگ قم در ایجاد ارتباط با یکدیگر و اتخاذ تصمیم دچار مشکل بودند و وقتی مرحوم شهید حاج آقا مصطفی برای هماهنگی و اتخاذ تصمیم به دیدار آنها رفت در منزل مرحوم آیت الله مرعشی توسط مأمورین دستگیر و سپس به تهران اعزام گردید و پس از گذراندن حدود دو ماه زندان نهایتا به ترکیه تبعید شد.
نمایندگان مجلس، سران دولت، روزنامه ها با اظهارات سخیف، توهین، دروغ پردازی و ...
بر روی زخم دل مردم نمک می پاشیدند.
با تملق و چاپلوسی اقدامات شجاعانه شاهانه! را ارج می نهادند و خود که برگزیدگان سفارت و دستگاه جاسوسی آمریکا و انگلیس بودند رهبری نهضت و تابعین او را ستون پنجم می نامیدند و خلاصه همه چیز و همه کس دست در دست هم داده بودند تا خفقان، رعب و وحشت و در نتیجه حقارت، سکون، سکوت و مردگی را بر جامعه مسلمان کشور حاکم نمایند.
اما در چنین اوضاعی سربازان مجاهد اسلام و یاران با وفای خمینی آرام ننشستند و با تلاش و مجاهدت ننگ قعود را با عزت قیام در هم شکسته و تمام اقدامات و عملیات رژیم طاغوت را در نابودی و محو نهضت خنثی نمودند.
ساواک روز 14 آبان گزارش می نماید که اعلامیه ای از طرف حوزه علمیه قم منتشر شده و در آن ضمن اشاره به ربودن شبانه امام خمینی از مردم خواسته است که با تعطیل مغازه ها و اعتصاب عمومی مراتب انزجار خود را از دستگاه حاکمه اعلام دارند.
در مدرسه فیضیه شعارهایی علیه حکومت شاه و در اعتراض به تبعید حضرت امام نوشته شد.
آیات عظام و علمای طراز اول قم و مشهد با صدور اعلامیه و تلگراف این عمل غیرقانونی و جنایتکارانه را محکوم کرده و اقدام حضرت امام در مخالفت با کاپیتولاسیون را تأیید نمودند.
اعلامیه ای با امضا ملت ایران چاپ و در میان محافل مذهبی پخش گردید در این اعلامیه ضمن افشای خیانت رژیم شاه با احیای کاپیتولاسیون در اعتراض به تبعید حضرت امام چنین می نویسد: «اکنون ما ملت ایران به فرد فرد هیئت حاکمه اعلام می کنیم اگر خمینی قلب و دل ما را از ما جدا کردید، اولاً محال است طنین صدای خمینی از گوش ما خارج شود...
ثانیا اگر خمینی عزیز را تبعید کردید بحمداللّه و المنه سایه سرداران بزرگی چون حضرات آیات میلانی و شریعتمداری، مرعشی، گلپایگانی، خوانساری، قمی و روحانی بر سر ما است...
بگذار امید ما به خدا و امید شاه و هیئت حاکمه بی دین به دلار آمریکا...
باشد» و در پایان آمریکاییان، سران دولت، اعضای حزب بهائیت و وکلای مجلس را تهدید به انتقام می نماید.
نامه ها و تلگرافات متعددی برای سفارت ترکیه در ایران، رئیس جمهور و مجلس ترکیه برای ارج نهادن به شخصیت والای امام خمینی و غنیمت شمردن مقدم ایشان ارسال و مخابره می شود.
وعاظ، خطبا و ائمه جماعت بر فراز منبرها و در صورت عدم امکان در بین جمع مردم جنایت رژیم را تشریح و موضوع تبعید امام را تحلیل و بررسی می کردند.
بعضی از افراد که طبع شعر داشتند در حد بضاعت خود شعرهایی در وصف فراق خمینی و شرح خیانت پهلوی می سرودند و این اشعار توسط خطبا و سایر مردم روی منابر خوانده می شد.
در تهران و برخی از شهرهای بزرگ و کوچک بازاریان و صاحبان دکاکین در اعتراض به تبعید رهبرشان دست به اعتصاب زده و مغازه های خود را بسته بودند.
رژیم در یک اقدام بی سابقه جلوی در بعضی از این دکانها را با آجر تیغه کرد که این اقدام رژیم بازتاب وسیعی یافت و خبر آن به شهرهای دیگر نیز رسید.
در مشهد امامان جماعت مسجد گوهرشاد در اعتراض به تبعید امام در نماز جماعت حاضر نشدند.
در اصفهان تعدادی از مغازه های بازار در اعتصاب به سر می بردند.
هیئت علمیه اصفهان نامه ای به شاه (محمدرضا) نوشته و از او تقاضا می کنند که خمینی به کشور بازگردد.
در مورخه 16 آبان اعلامیه ای در در شهر پخش شده و از مردم می خواهد که در آن روز مغازه ها تعطیل شود.
در نجف آبادنجف آباد، 1 در تاریخ فوق الذکر بازار تعطیل می گردد.
ائمه جماعت از حضور در نماز جماعت خودداری کردند.
در یزد نماز جماعت تعطیل شده و از گفتن اذان نیز خودداری می گردد.
شهید محراب آیت الله صدوقی بیش از سایرین از تبعید حضرت امام متأثر و غمگین شده و عکس العمل نشان می دهد، ساواک اصفهان در این خصوص می گوید: «...
.
آقای حاج شیخ محمد صدوقی که از علما یزد است با شنیدن خبر تبعید خمینی بیش از حد بر سر و صورت خود زده و چند روز است از منزل خارج نمی شود...
» و حتی بعد از اینکه عده ای از ائمه جماعت آن شهرستان با تهدید و ارعاب و یا به صورت دلخواه مجددا نماز جماعت را اقامه می نمایند شهید عزیز آیت الله صدوقی باز از اقامه نماز جماعت خودداری می کند و لذا سخت تحت مراقبت مأمورین قرار داده می شود.
در شیراز در غروب روز 13 آبان کلیه ائمه جماعات از برگزاری نماز جماعت خودداری می کنند و این اعتصاب تا 28 آبان ادامه می یابد و در منزل آیت الله بهاءالدین محلاتی تجمع می نمایند.
آیت الله محلاتی پیشنهاد تحصن مردم شیراز در حضرت شاهچراغ (ع)، مردم تهران در حضرت عبدالعظیم (ع) و مردم قم در حضرت معصومه (ع) را می نماید.
در شهرستانهای لار و نی ریز از توابع شیراز نیز اعتصاب ائمه جماعات گزارش می شود.
در خرم آباد، رئیس ساواک آن استان گزارش می نماید که عده ای قصد ایجاد تشنج را دارند و در پی آن سرلشگر پاکروان چنین دستور می دهد: «با کمال قدرت جلوگیری نمایید...
» در گزارش بعدی ساواک خرم آباد، فعالیت عناصر ماجراجو! خنثی شده اعلام می شود.
در 19 آبان ساواک خرم آباد موضوع ماجراجویی! را چنین شرح می دهد: «از ابتدا افراد ماجراجو در نظر داشتند به عنوان اعتراض دکاکین را بسته در تلگرافخانه متحصن شوند با اقدامات لازم و تدبیر خاص [منظور از این کلمات : تهدید، دستگیری و...
است] جلو هرگونه فعالیت مخالفین سد شد.
» در کرمان آیت الله صالحی در منبر حضرت امام را دعا می کنند که مورد تذکر ساواک قرار می گیرند.
در یکی از روزنامه های محلی کرمان به نام روزنامه فاتح به حضرت امام و نهضت او توهین می شود یکی از خطبا علیه آن روزنامه سخنرانی تند و کوبنده ای انجام می دهد و گوشه ای از فضایل و سوابق حضرات امام را بازگو می کند.
یک هفته پس از توهین روزنامه مزبور مردم در چاپخانه روزنامه را به آتش می کشند و ظاهرا ساواک و شهربانی کرمان موفق به شناسایی عاملین این عملیات نمی شوند.
در آذربایجان شرقی کمیته اطلاعاتی استان در ساعت 20 مورخه 13 آبان با حضور استاندار، رئیس ساواک، سرپرست شهربانی و فرمانده ژاندارمری استان تشکیل و تصمیم می گیرد که واحدهای مخصوص کنترل اغتشاشات و نیروی احتیاطی ژاندارمری و شهربانی آماده باشند.
وعاظ مخالف تحت کنترل باشند.
منازل چند نفر از روحانیون برجسته تحت نظر قرار گیرد و مسجدهای حساس شهر تحت مراقبت باشند.
در اردبیل چند نفر از وعاظ اظهاراتی بر بالای منابر و یا در جمع مردم می نمایند.
در آذربایجان غربی یکی از محصلین علوم دینی جهت چاپ و نشر اعلامیه حضرت امام درباره کاپیتولاسیون اقدام می نماید که دستگیر و تحت بازجویی قرار می گیرد.
در اهواز پس از تجمع در منزل یک از علما تصمیم گرفته می شود که از اقامه نماز خودداری نمایند و از غروب روز 13 آبان به این تصمیم عمل می کنند.
در دزفول نیز عده ای از روحانیون از رفتن به مسجد و اقامه نماز خودداری کردند.
در شهرستان کازرون شخصی به نام سیدموسی کاظمینی شعری در وصف خمینی و کرامات او می سراید که پخش می گردد ولی محدوده پخش آن مشخص نیست.
در کرمانشاه مجالس درس در مدرسه آیت الله بروجردی آن شهرستان از 13 تا 20 آبان تعطیل می گردد ساواک به دستور رؤسای آمریکایی خود و تحت آموزش سازمان جاسوسی سیا به تمام مراکز تابعه دستور می دهد که نظرات و عقاید مردم را جمع آوری کرده و گزارش نمایند تا بدین وسیله ضمن اطلاع از عکس العمل مردم از وضعیت فکری و روحی آنها اطلاع یافته و اوضاع را تحت کنترل قرار دهد.
در اکثر قریب به اتفاق این گزارشها چیزی که وضوحا مشهود است.
حمایت گسترده روحانیون و مردم (آن هم طبقه مستضعف و به قول حضرت امام پابرهنگان) و بازاریان و کسبه از رهبری نهضت و ناراحتی و اعتراض آنها نسبت به تبعید امام خمینی می باشد.
در نجف اشرف و در مدرسه آیت الله بروجردی اجتماعی بر پا شده و رژیم شاه مورد انتقاد و حمله شدید قرار می گیرد و قطعنامه ای هم در این باره خوانده و انتشار می یابد.
مرحوم آیت الله خوئی با ارسال نامه هایی از علمای طراز اول قم نظرخواهی می نماید.
دانشجویان مقیم نیویورک در مراسم یادبود دهمین سال درگذشت دکتر حسین فاطمی در مسجد مسلمانان آن شهر تلگرافات اعتراض آمیزی نسبت به تبعید امام به مقامات روحانی جهان و دولت ترکیه می نمایند.
رادیوهای بیگانه و بعضا وابسته به کارتلهای صهیونیستی نیز با پخش خبر تبعید حضرت امام نظرات خود را که همواره معجونی از مغلطه و دروغ و...
است ارائه می دادند.
در روزنامه های خارجی نیز بسته به وابستگی آن روزنامه خبرها و تحلیلهای در این خصوص صورت می گرفت.
تبعید حضرت امام برخلاف آنچه دشمنان درصدد آن بودند موجی از خشم و نفرت نسبت به رژیم حاکم و اربابان او از یک طرف و عشق و علاقه و اعتقاد به بر حق بودن رهبری نهضت ایجاد کرد و محبت و نوری که از او در دلها پدید آمده بود با اتمام و اکمال الهی شدت یافته و دوری جسمانی از او، قرب روحانی به او را در مردم مسلمان و پاک دل رونق تازه ای بخشید.
ر.ک: بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی، روحانی، جلد اول، صفحه 711 و نیز آرشیو اسناد مبارزاتی حضرت امام خمینی (پرونده انفرادی آیت الله خمینی در ساواک و شهربانی) و مجموعه 22 جلدی امام در آئینه اسناد به روایت اسناد ساوک و سیر مبارزات امام خمینی (امام در آینه اسناد) به روایت اسناد شهربانی مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره).
علاوه بر تلگرافهای فوق تلگراف ها و طومارهای دیگری نیز در واکنش به تبعید امام از سوی علماء، حوزه های علمیه، مجامع دانشگاهی، قشرهای مختلف اجتماعی و اصناف و بازاریان و سفارت ترکیه، علماء و شخص حضرت امام ارسال گردیده است که به چهار نمونه آنها در اینجا اشاره می کنیم.
موضوع : ارسال نامه و طومار به سفارت ترکیه در ظرف دو هفته گذشته تعدادی طومار و نامه که از طرف محصلین حوزه علمیه قم تنظیم گردیده به عنوان رئیس جمهوری ترکیه و از طریق سفارت کبرای آن کشور در تهران ارسال شده و در آن از تبعید آیت الله خمینی به ترکیه اظهار تأسف و نگرانی نموده و تقاضا کرده اند که از مشارالیه به عنوان یک رهبر عالیقدر و مرجع تقلید اسلامی پذیرایی نمایند.
فتوکپی دو نمونه از طومارهای مذکور به ضمیمه ایفاد و مشخصات فرستندگان نیز ذیلاً به استحضار می رسد.
1ـ حوزه علمیه قم طلاب گیلان ـ 2ـ حوزه علمیه قم ـ طلاب نیشابور 3ـ حوزه علمیه قم طلاب دینی خمین 4ـ حوزه علمیه قم طلاب دینی نجف آباد 5ـ حوزه علمیه قم محصلین دینی زنجانیها 6ـ حوزه علمیه قم طلاب بیرجندی 7ـ حوزه علمیه قم محصلین یزدی 8ـ حوزه علمیه قم طلاب کرمانی 9ـ حوزه علمیه قم طلاب بهبهانی 10ـ حوزه علمیه قم طلاب شیرازی 11ـ حوزه علمیه قم طلاب اردکانی 12ـ حوزه علمیه قم طلاب سبزواری 13ـ حوزه علمیه قم طلاب رفسنجانی 14ـ حوزه علمیه قم طلاب محلاتی 15ـ قم ـ محمدصادق نمازیخواه 16ـ قم ـ کوزه فروشی محمد شفیعی 17ـنجف آباد ـ خیابان قباد مغازه حسن افضل زاده.
31377 /321 رونوشت فرستاده شود در اجرای اوامر مدیریت کل در صورت تصویب به ساواک تهران ارسال شود ــ صابری 16 /9.
بسم اللّه الرحمن الرحیم مقام محترم سفارت کبرای ترکیه ـ تهران با تقدیم احترام به قرار اطلاع حضرت آیت الله العظمی آقای حاج آقا روح اللّه خمینی مدظله العالی که از مراجع تقلید شیعه و از علمای حوزه علمیه قم و مورد علاقه و توجه عموم مسلمانان ایران و سایر ممالک اسلامی و از شخصیتهای برجسته جهان اسلام می باشد بر اثر دفاع از حریم دین و قرآن به کشور ترکیه تبعید شده اند مستدعی است موقعیت علمی و اجتماعی معظم له و مراتب توجه قاطبه مسلمین مخصوصا حوزه علمیه قم را نسبت به ایشان به دولت متبوع خود ابلاغ نمائید و از سلامتی مزاج و محل اقامت ایشان ما را مطلع گردانید.
قم ـ حوزه علمیه طلاب و فضلا نیشابور.
الاحقر محصلی.
سید محمود موسوی.
نصراله گلبویی.
علی اکبر نیشابوری.
سیدعلی خلیل نیشابوری.
الاحقر میرزامحمد حبیبی.
ابراهیم شریعتی.
محمدباقر منتظری .
محمود نیشابوری.
ر.ک: مدرسه فیضیه، پایگاههای انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی، صص 157 و 168.

منبع:

کتاب آیت‌الله العظمی سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 358

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.