تاریخ سند: 19 مهر 1356
موضوع: اظهارات حسین تحویلدار
متن سند:
از: 20 ﻫ 12 تاریخ: 19 /7 /2536[1356]
به: 312 شماره: 23360 /20 ﻫ12
موضوع: اظهارات حسین تحویلدار
13560719
ساعت 1600 روز 14 /7 /36 یکی از دوستان یاد شده بالا در منزلش به ملاقات او رفته بود. ضمن تعارفات معموله حسین تحویلدار گفت اخیراً دختر آیتاله طالقانی از زندان آزاد شده است. سپس یاد شده افزود که به تازگی خمینی دو نسخه اعلامیه منتشر ساخته که یکی به عنوان دانشجویان ایرانی مقیم آمریکا بوده و برای آنها ارسال شده1 و دیگری با عنوان مبارزان ایرانی (گروه به اصطلاح مجاهدین خلق)2 فرستاده شده است.
تحویلدار در دنباله سخنان خود گفت کمیته مرکزی جامعه سوسیالیستها مشغول تدوین طرحی است تا بدین وسیله موجودیت خود را اعلام دارد. همچنین مهندس حسیبی و اللهیار صالح نیز اظهار تمایل کردهاند با سوسیالیستها در یک جبهه ملی فعالیت نمایند. نامبرده در خاتمه اظهار داشت دکتر سامی و دکتر شاپور بختیار نیز مشغول سازمان دادن به حزب مردم ایران بوده و داریوش فروهر هم با آنها همکاری و همفکری دارد.
نظریه شنبه. نظری ندارد.
نظریه یکشنبه. اظهار مطالب فوق وسیله حسین تحویلدار بعید به نظر نمیرسد.
نظریه سه شنبه. نظریه یکشنبه تأیید میگردد.
نظریه چهارشنبه. نظریه سه شنبه مورد تأیید است.
در کلاسه 23000 بایگانی شود. 25 /7 /36
توضیحات سند:
1. امام خمینی برای سازمان مجاهدین خلق (منافقین) نه اعلامیه دادند نه نامه نوشتند. ساواک در این مورد نیز اشتباه کرده است.
2. سازمان مجاهدین خلق ( منافقین ) یکی از گروههای چریکی و مسلحانه است که در دهه های 1340 و 1350 به فعالیت پرداخت. محمد حنیف نژاد، سعید محسن و علی اصغر بدیع زادگان بنیانگذاران این گروه بودند که از دوران دانشجویی در فعالیتهای نهضت آزادی شرکت داشتند. نامبردگان در سال 1344 ابتدا گروهی به نام جنبش رهاییبخش ایران، براساس الگوی سازمان الفتح پیریزی کردند و در اواخر سال 1347 پس از سه سال کار در زمینه ساختار تشکیلاتی، مطالعه و بررسی انقلابها و شناخت نسبی از جامعه ایران و نیز تدوین برنامههای آموزشی برای ترویج عملیات مسلحانه، به تنظیم و تدوین استراتژی خود پرداخته و به سازمان مجاهدین خلق تغییر نام دادند. اعضای این سازمان در صدد بودند تا همزمان با برگزاری جشنهای دو هزاروپانصد ساله شاهنشاهی در سال 1350، عملیات مسلحانه گستردهای در سطح کشور صورت داده و برخی از مناطق و اماکن حساس را منفجر نمایند؛ لیکن واسطه تهیه اسلحه، به نام شاه مراد دلفانی که از عناصر ساواک بود، در درون سازمان نفوذ کرد و اطلاعات قابل توجهی از سازمان و عناصر و برنامههای عملیات نظامی آنان را در اختیار ساواک گذاشت که منجر به دستگیری سران سازمان و اکثریت اعضای آن گردید. افراد باقیمانده سازمان موفق شدند با مخفی شدن در خانههای امن و مسلح شدن، شروع به تجدید سازمان و فعالیت نمایند و در سالهای 51 و 52 و 53 عملیات مسلحانه خود را تشدید کردند و در جریان این فعالیتها عدهای از آنها دستگیر یا کشته شدند و در اوایل سال 1354 باقیمانده اعضای سازمان، اختلاف ایدئولوژیک پیدا کردند و ساواک نیز با استفاده از فرصت برای ضربه زدن بیشتر به سازمان، بیانیه اعلام موضع ایدئولوژیک را در بیرون از سازمان انتشار داد و در این مرحله بخش قابل توجهی از نیروهای سازمان به مارکسیسم روی آوردند و فقط عده کمی از جناح مسلمان تغییر روش ندادند و به رغم فشارها و مشکلات فراوان با عناوین جدید همچون: گروه مهدیون در اصفهان، گروه شیعیان راستین در همدان، گروه فریادخلق خاموش در تبریز و... به فعالیت خود ادامه دادند. به هر حال دستگیر و کشته شدن عدهای از اعضای سازمان اجازه فعالیت بیشتر را از این سازمان گرفت و تنها با اوج گیری انقلاب در اواخر سال 1356 و 1357 توانستند به فعالیت مجدد رو بیاورند ولی در به حرکت در آوردن ملت مسلمان ایران و اجتماعات عظیم مردمی و اعتصاباتی که رژیم را از پای درآورد، نقش چشمگیری نداشتند و پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل نظام جمهوری اسلامی با اتخاذ روشهای متضاد و حرکات منافقانه نهایتاً به رویارویی با انقلاب پرداختند و در سال 1360 دست به اقدامات مسلحانه زدند که با مقابله قهرمانانه نهادهای انقلابی و مردم نهایتاً به غرب پناهنده شده و بعدها ننگ همراهی و همدستی با صدام را گردن نهادند.
ر. ک: ساواک و نقش آن در تحولات داخلی رژیم شاه، تقی نجاریراد، مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ تروریسم ضد مردمی دفتر سیاسی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی.
منبع:
کتاب
اللهیار صالح به روایت اسناد ساواک-جلد دوم صفحه 554