تاریخ سند: 12 فروردین 1344
اداره دادرسی ارتش
متن سند:
نام و شهرت بازپرس سرهنگ بهزادی
نام و شهرت متهم حبیباله عسگراولادی
تاریخ بازپرسی12 /1 /44
اداره دادرسی ارتش
جلسه سوّم
در ساعت 1230 روز پنجشنبه 12 /1 /44 از آقای حبیباله عسگراولادی تحقیق میشود.
س- با استحضار از هویت شما به شرح منعکسه در پرونده. ضمن تحقیقاتی که جلسه قبل از شما به عمل آمد قرار گذاشتید که در مدت 24 ساعت فکر کرده و اطلاعات مفیدی در اختیار بگذارید. اکنون 48 ساعت از آن وقت گذشته است. چنانچه اطلاعاتی دارید که قبلاً بازگو نکردهاید بنویسید.
ج- همچنان که قبلاً عرض کردم آنچه به خاطر داشتهام در بازجوئیها و بازپرسی معروض داشتهام و موضوع جدید به خاطرم نیامد که مصدع شوم و باز هم تکرار میکنم که چون در رویه زندگی اینجانب همیشه مراعات دین و قانون میشده و در تمام زندگی تا آنجا که فکرم میرسیده این دو اصل تکیه گاهم در زندگی بوده اگر در پرونده اینجانب خدای ناخواسته مغایرت با این دو اصل داشته باشد از روی عدم دانائی بوده، امید پوزش از مقامات مسئول دارم. حبیبالله عسگری
س- اتهام منتسب به شما ضمن جلسه اول تحقیقات اعلام گردید. اینک چنانچه برای اثبات بیگناهی خود دلائلی دارید به عنوان آخرین دفاع بنویسید.
ج- ابتدائاً همانطور که در جواب بالا عرض کردم اتهام اول یعنی هرگونه اقدام غیرقانونی را به دلیل رویه زندگی خودم که در حدود سی و دو سال میباشد ثابت نمودهام که کوچکترین قدمی برخلاف مصالح دین و مملکت برنداشته و مصمم هستم انشاءالله برندارم. و در موضوع اختفاء متهم اینجانب صراحتاً عرض میکنم که کسی را به عنوان متهم به منزل خود دعوت نکردهام و آنان بدون دعوت قبلی همانطور که مشروحاً عرض شد به منزلم آمدند و در حین سحری خوردن یا قبل و یا بعد از آن متذکر شدند که چون آقای حاج صادق امانی یکی از معلمین دروس دینی یکی از متهمین بازداشت شده است احتیاطاً در منزل نمانده ولی همانطور که عرض شد اینجانب آمدن برادران امانی را به منزلم ابتداء برای طلب ایشان از شوهرخواهرم تلقی کردم که مشروحاً عرض شد ولی آنان از طلب خود هیچ صحبتی نکردند و اما راجع به اتهام اختفاء اسلحه غیرمجاز عرض میکنم که اینجانب کوچکترین اطلاعی از محتویات چمدان مورد امانت برادران امانی نداشته و برحسب گفتگوی آنان با هم که دفتر و پول فراموش نشود احتمال دادم که چون دفاتر کسبی اینان در منزل همیشه اداره میشده برای جلوگیری از پیش آمدها میخواهند دفاتر خود را از دسترس خارج کنند و یقیناً اگر اطلاع از محتویات آن میداشتم آن را به منزل شوهرخواهرم که سال اول زندگی ایشان است و خواهرم مرض قلبی نیز دارد، نمیبردم و شاید مأمورین محترم اداره اطلاعات شهربانی نیز این موضوع را یادداشت کرده باشند که پس از آمدن آنان به منزلم و دادن نشانی چمدان بدون کوچکترین وقفهای آنان را به منزل شوهرخواهرم راهنمائی نموده و آنان گواه هستند که در اطاق اول آنان در اولین قفسهای که قفل نیز نبود گذاشته شده بود در صورتی که در همان منزل زیرزمین متعدد داشت اگر قصد اختفاء در کار بود در آن منزل به مخفیگاه برده میشد اما راجع به این که پس از اطلاع از این که آقای حاج صادق امانی به اتهام معلم درسی یکی از بازداشت شدگان در منزل خود نمیماند یا روز آخر پس از احتمال از این که مبادا داخل چمدان نیز اشیاء غیرمجاز باشد چرا مأمورین را مطلع نکردم ابتداء وظیفه قانونی خود را نمیدانستم و ثانیاً برای مسلمان در مورد مهمان و امانت آنقدر در دین سفارش شده که از نظر وظایف دینی و اخلاقی اقدام به این عمل یعنی معرفی چمدان و صاحبش نشد و ثالثاً ترس و ناراحتی که مبادا با معرفی صاحب چمدان که نمیدانم داخل آن چیست، بشوم در هرحال این مختصر را به عنوان آخرین مطلب عرض نموده و از هر پیش آمدی پناه به خداوند تبارک و تعالی میبرم.
حبیبالله عسگری
[امضاء سرهنگ بهزادی]
12 /1 /44
منبع:
کتاب
حبیبالله عسکراولادی به روایت اسناد ساواک صفحه 128