تاریخ سند: 31 مرداد 1357
موضوع: سیدمحمد حسینی فرزند سیدحسین، واعظ
متن سند:
از: 26/ ﻫ تاریخ: 31 /5 /2537[]
به: 312 شماره: 3968 /26 ﻫ
موضوع: سیدمحمد حسینی فرزند سیدحسین، واعظ
0531
نامبرده بالا از ساعت 2100 الی 2200 روز 15 /5 /37 در مسجد فاطمیه شهر بافق به منبر رفته و چنین اظهار داشته: از آیتاله خمینی اعلامیه[ای]دارم که فرمودهاند آمار کشتهشدگان را تعیین و به خانواده آنان سرکشی و نیازمندیهای آنها را برطرف کنید و دستور دادهاند هیچکس در انتخابات شرکت ننماید چون زیربنای این رژیم خراب است و هیچ مسلمان حق رفتن پای صندوق را ندارد و موضوع را به اطلاع دیگران نیز برسانید.1
2. از ساعت 2100 الی 2200 روز 18 /5 /37مشارالیه در همان مسجد به منبر رفته و بیان نموده روزی گفتند هرکس نمیخواهد جزء و از اعضاء حزب رستاخیز2 باشد بایستی از مملکت خارج شود. حالا با کمال پرروئی میگویند خود مردم رأی دادند و یک عده از اطرافیان خودشان در مجلس بلند میشوند و میگویند ما حزب رستاخیز را نمیخواهیم و بعد میگویند ما آزادی داریم. چه آزادی کدام زندانی بیگناه را آزاد کردند من که خبر ندارم اگر شما سراغ دارید بگوئید. کسانی برای این مملکت خوب میباشند که مال فقیر و مردم را بخورند و گردن کلفت کنند. در این راه بندرعباس این رانندههای تریلر چقدر ناراحت میباشند و میگویند ما در آنجا ده روز نوبت میخوابیم درحالی که تریلرها با راننده خارجی که خودتان میدانید این تریلرها مال چه کسی میباشد بدون نوبت بار میزنند و میروند و اینها حق مردم را میخورند. مردم بیدار ایران و بافق آیتاله خمینی در اعلامیه خود دستور دادهاند گول هیچ حرفی را نخورید. این معاویه صفتها میگویند ما مسلمان هستیم شیعه هستیم.
3. نامبرده از ساعت 2100 الی 2300 روز 20 /5 /37 مجدداً در حسینیه شهر بافق به منبر رفته و ضمن سخنرانی خود اظهار داشت دولت میگوید آزادی دادیم چه آزادی شعار دادن را با گلوله3
فیش به نام سیدمحمد حسینی فرزند سیدحسین شغل واعظ بررسی و ارائه شود.
رئیس بخش 312 . دبیری ـ ازطرف شاهقلی 14 /6 /37
توضیحات سند:
1. منظور ایشان پیام امام خمینی (ره) به تاریخ 5 مرداد 1357/ 21 شعبان 1398 میباشد که در بند 2 آن فرموده اند: «اخیراً دولت نغمه ناموزونى را به راه انداخته است مبنى بر آزادى انتخابات، در صورتى که وقت آن سال دیگر است، و این نغمه قبل از ماه مبارک رمضان براى انحراف اذهان از مسیر اصلى حرکت است که خوف افشاى هر چه بیشتر جنایات رژیم در این ماه در مساجد و مجامع اسلامى مىرود. ملت باید بداند که این حیله جز نگهدارى شاه از تعرض گویندگان و پرخاش جوانان غیور اسلامى نیست؛ و لازم است گویندگان محترم و روحانیون معظم ایران شدیداً از آن احتراز کنند. و باید بدانند که خیال انتخابات آزاد با برقرار بودن قدرت شیطانى شاه امرى موهوم است و جز صحنهاى شیطانى براى قانونى نمایش دادن انتخابات در دنیا نیست. و تا قدرت طاغوتى شاه و دارودستهاش برقرار است دیگران نمىتوانند حتى یک وکیل انتخاب کنند؛ و این جانب در موقع انتخابات کلمه خود را خواهم گفت.»
و در بند 4 آن نیز فرموده اند: «تقاضاى این جانب از ملت شریف و متعهد آن است که با کمال اهمیت و دلسوزى اقدام به بررسى کشتهشدگان و خانوادههاى آنان کنند، و به هر ترتیبى که مىتوانند سرشمارى از کشتهها با نام و نشان نمایند و ما را مطلع کنند، و به بازماندگان آنان سرکشى برادرانه نمایند و از آنان دلجویى کرده و سلام «خمینى» را که در سوگ آنان است به همه برسانند، و تأثرات این جانب را در مرگ عزیزانشان به آنها ابلاغ نمایند. و اگر کسى به واسطه مجروح شدن و یا از دست دادن عزیزش احتیاج مادى دارد لازم است به بهترین وجه برآورده شود، یا هر چه زودتر به من مراجعه شود تا با تمام طاقت به آنان رسیدگى نمایم.» صحیفه امام، ج 3، ص 431
2. حزب رستاخیز، در اسفندماه سال 1353ش، به دستور محمدرضا پهلوی تشکیل و تشکلهائی چون حزب ایران نوین، حزب مردم، حزب پان ایرانیست و حزب ایرانیان در آن ادغام شدند و پس از چندی، عضویت در این حزب، برای همهی مردم ایران اجباری اعلام شد. محمدرضاپهلوی در سخنانی که بیشتر شبیه به گفته مجانین بود، به این مناسبت گفت: «هر کسی باید جزو این حزب بشود و تکلیف خود را روشن بکند. اگر نشد، از ایران بیرون رود. اگر نخواستند بیرون بروند، جایشان زندان است.»
اولین دبیرکل این حزب، امیرعباس هویدا بود که پس از چندی، جای خود را به جمشید آموزگار داد. در سال 1355، محمد باهری جانشین آموزگار شد و در مرداد سال 1356ش، دوباره این صندلی را به جمشید آموزگار داد و چند روزی هم در سال 1357، جواد سعید به عنوان دبیرکل این حزب برگزیده شد، که به زودی مجبور به استعفاء گردید.
اولین واکنش مخالفت با این دیکتاتوری، 10 روز پس از تشکیل حزب رستاخیز، توسط امام خمینی(ره) صورت گرفت که طی استفتائی، عضویت در آن را حرام اعلام نمود: «نظر به مخالفت این حزب با اسلام و مصالح ملت مسلمان، شرکت در آن بر عموم ملت حرام و کمک به استیصال مسلمین است ... »
3. این گزارش دارای صفحه و یا صفحات دیگری هم بوده، که در سوابق موجود نیست.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان یزد، کتاب 4 صفحه 80