متن سند:
پیشگاه مبارک اعلیحضرت همایون
شاهنشاه آریامهر
با کمال احترام به عرض خاکپای مبارک
می رساند جامعه روحانیت ایران از اعمال
خائنامه گروه بی دین و ضدوطنی که بلوای
پانزدهم خرداد را برپا کردند ابراز تنفر و انزجار
می کند و ارادت خالصانه اعلیحضرت همایونی
را به خاندان نبوت تصدیق و تایید دارد و آن
اعلیحضرت را حامی دین مبین اسلام و پیرو
مذهب جعفری می شناسد و مورد تکریم و
احترام جامعه روحانیت و خادمان مکتب
اسلامی هستند و انشاءاللّه سالیان سال
سلامتی وجود اقدس شهریاری باقی و برقرار
باشد.
لیکن مسئله مهمی که در جامعه روحانیت علی الخصوص در ده دوازده سال اخیر مایه دلتنگی و
تأثر شده است بر سر کار آمدن اهباب [احباب] و فرقه سازان فرقه بهائی است که به هر صورت
مکرر مراتب به خاکپای مبارک معروض شده است لکن ریشه فساد این دسته مردم بی دین و
دشمن اسلام و و شریعت کنده نشده است بلکه تقویت و محکم هم شده است؟
جامعه روحانیت چند سال ناظر بود که زنی به نام «فرخ رو پارسای» متصدی تعلیمات فرزندان
مسلمان این مملکت باشد»
دکتر شاهقلی1 پسر سرهنگ شاهقلی مؤذن بهائی ها علاوه بر میلیونها تومان دزدی و تبلیغات
بهائی در بیمارستانها و زایشگاهها مقدم شد.
در دفتر مخصوص علیاحضرت شهبانو پسرعموهای «امیرعباس هویدا بهائی منزوی» رشته
کارها را در دست دارند.
شخصی به نام «مهتدی» از بهائی های کاشان و هم محفل امیرعباس هویدا در دفتر مخصوص
علیاحضرت شهبانو دست اندرکار است.
مهمتر از تمام اینها اینکه امیرعباس هویدا که
دشمن دین و دشمن مملکت و دزد و خائن به
اسلام است موقوفات اسلامی را به پسر
«سیدمحمود کاظم عصار» که پدرش از خانه او
را «نصیرعصار» بیرونش کرده بود و
دخترهایش به اعمال خلاف شرع معروف
هستند محول شد [کرد] و چهارصد و پانصد
میلیون تومان موقوفات این مملکت با دست
«هویدا و عصار» به جیب بهائی ها ریخته شده
است و پرونده هایی هم در دادگستری درست
شد که به دستور هویدا متوقف کردند.
بعد از عصار یکی از پادوهای هویدا برادرزاده
منفور «نبی زاده نبوی نوری با شهرت «طیوری»
که مطرود خانواده روحانیت شده بود و سالها با
کمونیستها همکاری داشت و صدها نفر از مردم این مملکت شاهد ضدوطنی و ضداسلامی این
پادو هوچی و خلاف کار بوده اند رئیس اوقاف شد و در ظرف چند سال ملیونها تومان ثروت
بدست آورده است و پدر «منوچهر آزمون شغل انبارداری وزارت دارائی را داشت و در خانه سه
اطاقی زندگی می کردند و اکنون آزمون ملیونها تومان ثروت دارد و فقط یک قلم یک میلیون
تومان پول آگهی برای انتخاباتش داده است تا پس از وکیل شدن از تهران به جوانهای مملکت
این درس را بدهد که راه ترقی این است که نخست توده ای بشوند و به مقدسات مملکت تعرض و
وقاحت و فحاشی کنند و پس از آن به مقام و منصب برسند.
و بعد از آزمون2 ریاست اوقاف به «محمدحسین احمدی» واگذار شده است و برادر «بدیع الزمان
فروزانفر» که طرفدار ...
و پابرجای مصدق بود و برای مصدق شعر درست می کرد و برادر دیگر
«احمدی» با نام خانوادگی «نویم» در اثر دزدی در وزارت معارف قدیم سالها به زندان افتاد.
این سه برادر «بدیع الزمان» نام خانواده اش «فروزانفر» و برادر دیگر «احمد» نام خانواده اش «نویم»
و برادر سومش «محمدحسین» اسم خانواده اش «احمدی» سه برادر با سه نام خانوادگی فرزندان
«شیخ بهائی بشرویه» هستند و آقای هویدا به اعتبار بهائی بودن محمدحسین احمدی اوقاف
اسلامی را به یکی از احباب محول کرده است و ما کار نداریم به اینکه زن «احمدی» همیشه دلال
محبت و دلال معاملات بوده است و سوابق دزدی و پااندازی «احمدی» و زنش در اصفهان و
کرمان و اداره مالیات بر درآمد تهران معروف است.
اینجا فقط به اطلاع و استحضار می رساند که جامعه روحانیت که «ضدخمینی»3 و
روحانی نماهای مزدور است از انتخاب پسر «شیخ بشرویه بهائی معروف و هم مسلک هویدا» به
ریاست اوقاف خاصتا بعد از تصدی «عصار و آزمون» که این بیت المال را چپاول کرده اند مایه
دلتنگی و تأسف عمیق جامعه روحانیت است.
خداوند سایه شاهنشاه را از سر ایران کم نکند و انتظار جامعه روحانیت این است که دست بهائی
از مقامات مملکتی کوتاه شود.
و اگر آقای هویدا با نقشه های وسیعی که کشیده است و تمام مجراها را برای رسیدن حقایق به
گوش پادشاه ایران بسته است خدمتگزاری پیدا شود این عریضه را به عرض مبارک شاهنشاه
ایران برساند دستور رسیدگی قطعی و بی درنگ صادر خواهند فرمود از کارگران گرفتاریهای
مملکت کاسته خواهد شد.
اینجا باز هم تکرار می کند که جامعه روحانیت نسبت به «هویدا» پسر «میرزا حبیب اللّه » و نواده
میرزا یعقوب کلیمی بغدادی» کمال تنفر را ابراز می کند
توضیحات سند:
1ـ منوچهر شاهقلی فرزند امام قلی به سال 1302 ش در تهران تولد یافت.
از دانشکده پزشکی دانشگاه تهران مدرک
دکترا گرفت و دوره تخصصی جراحی عمومی را در دانشگاه نیویورک طی نمود.
علاوه بر آن دوره تخصصی جراحی
ترمیمی و پلاستیک را سپری کرد.
او که در کابینه امیر عباس هویدا به سمت وزارت بهداری رسید، قبلاً مشاغل زیر را
عهده دار شده بود: عضو سابق مؤسس بیمارستان پارس تهران و مؤسس بیمارستان خصوصی بهمن و شماره 7 تهران،
از سال 1353 ش به وزارت علوم و آموزش عالی در کابینه هویدا منصوب شد و سپس وزارت بهداری را در اختیار
گرفت.
او از مؤسسین کانون مترقی، عضو هیئت مدیره، عضو هیئت اجرائی و کمیته اجرایی حزب ایران نوین بود.
نام او
پس از انقلاب اسلامی در فهرست ممنوع الخروجی ها منتشر گشت.
منوچهر شاهقلی که از اعضای تشکیلات
فراماسونری بود، در دوران مسئولیت خویش فردی بی اطلاع از امور اداری، تاجرپیشه و به فکر تأمین منافع خود و متهم
به بهائی گری بود.
هنگامی که وزیر بهداری بود، به جهت بی تجربگی و وضع نابسامان بهداری و شیوع بیماری شبه وبا از
طرف مجلس (سابق) مورد انتقاد قرار گرفت.
در زمان تصدی وزارت علوم متهم گشت که دستوراتی در جهت جلوگیری
از حرکتهای دانشجوئی و مقابله با آنها داده است.
طبق سند بیوگرافیک ساواک، «نامبرده از محارم نزدیک نخست وزیر
(هویدا) بود و با اغلب تحصیلکرده های امریکائی دوست و معاشرت داشت و در محافل سیاسی و بین پزشکان به جناح
طرفدار امریکا معرفی می گردید.
اسناد ساواک، پرونده انفرادی
2ـ منوچهر آزمون در سال 1309 ش در تهران متولد شد.
تحصیلات عالیه خود را در آلمان در رشته اقتصاد سیاسی و
علوم اجتماعی به پایان رسانید و موفق به اخذ درجه دکترا گردید.
زمینه تحصیل او را در آلمان ایرج اسکندری فراهم
کرد.
بعدها معلوم شد که او مأمور سازمان امنیت در آلمان غربی بوده است.
منوچهر آزمون پس از مراجعت به ایران مدتی
در نخست وزیری خدمت کرد و در سال 1346 به سمت معاون تلویزیون ملی ایران انتخاب شد.
منوچهر آزمون نقش
زیباسازی ظاهر رژیم و ساواک را در سازمان رادیو و تلویزیون ایفا می کرد.
در سال 1350 به سمت رئیس کل خبرگزاری
پارس منصوب گردید.
وی در نیمه سال 1347 به عنوان معاون وزارت اطلاعات به پیشگاه شاه معرفی گردید.
منوچهر
آزمون در سالهای نخست وزیری هویدا نقشهای مختلفی را به عهده داشت.
از جمله معاون نخست وزیری در سال
4 /9 /50 معاون وزارت کشور در امور انجمن اصناف، وزیر کار و امور اجتماعی، معاون نخست وزیری و رئیس سازمان
اوقاف را در سال 23 /6 /50 به عهده گرفت.
در انتخابات رستاخیز توانست با ترفندهایی، بیشترین رأی را در تهران
بدست آورد و در سال 8 /3 /54 وکیل اول تهران معرفی شد.
در انتخابات مجلس در دوره 24 نیز به عنوان وکیل اول
تهران انتخاب شد.
در دوران نخست وزیری آموزگار در سال 31 مرداد 56 به استانداری فارس منصوب شد.
دولت شریف
امامی او را به عنوان وزیر مشاور در امور اجرایی منصوب کرد.
و در این دوران آزمون حزب رستاخیز را یک حزب در میان
احزاب دیگر معرفی کرد سپس او در پنجم آبان 57 از کابینه استعفا داد و اعلام کرد که حزب اتحاد خلق ایران را تشکیل
خواهد داد.
آزمون در دوره نخست وزیری ارتشبد ازهاری زندانی و پس از انقلاب اعدام شد.
3ـ آیت اللهالعظمی سید روح اللّه موسوی خمینی فرزند سید مصطفی موسوی در 2 جمادی الثانی 1320ق در شهرستان
خمین چشم به جهان گشود.
و پس از تحصیل مقدماتی به حوزه علمیه اراک به زعامت حاج شیخ عبدالکریم حائری
یزدی به سال 1339ق رفت و یک سال بعد که آیت الله حائری حوزه علمیه اراک را به قم انتقال داد ایشان هم به قم رفت و
تا سال 1345ق سطح را به پایان رسانیده و در حوزه درس مرحوم حائری شرکت کرد و در محضر ایشان به درجه اجتهاد
رسید و پس از آن تدریس علوم «منقول» و خارج فقه و اصول را در سال 1364ق همزمان با ورود آیت الله بروجردی به قم
آغاز کرد که البته پیش از شروع به تدریس خارج سالیان دراز به تدریس «سطح» اشتغال داشت.
امام خمینی در اردیبهشت 1323 اولین بیانیه سیاسی خود را مبنی بر قیام عمومی علمای اسلام و جامعه اسلامی،
آشکارا اعلام داشت اما پاسخ مناسبی دریافت نکرد اما امام امیدوار و مقاوم به مبارزات خود ادامه داد تا اینکه در
فروردین 1340 آیت الله بروجردی رحلت کرد و در 16 مهر 1341نیز لایحه انجمنهای ایالتی ولایتی به تصویب کابینه امیر
اسداللّه علم رسید.
در این موقع امام به همراه علمای بزرگ قم و تهران دست به اعتراضات همه جانبه زدند که در این
میان لحن تلگرافهای امام به شاه و نخست وزیر تند و هشدار دهنده بود و در پی آن شاه که می خواست اصول ششگانه
اصلاحات خویش را به رفراندوم بگذارد با بیانیه کوبنده ـ بهمن 1341 ـ امام مواجه شد و در ادامه با پیشنهاد امام خمینی
عید نوروز سال 1342 در اعتراض به اقدامات رژیم تحریم شد و متعاقب آن شاه که در صدد سرکوب بود در فروردین
1342 که مصادف با شهادت امام جعفر صادق (علیه السلام) بود فاجعه خونین فیضیه و شبیه به آن را در طالبیه تبریز
بوجود آورد و بدنبال این فاجعه امام اعلامیه معروف خود را در 13 فروردین 1342 تحت عنوان «شاه دوستی یعنی
غارتگری» منتشر ساخت.
این مبارزات که برای رژیم گران تمام می شد باعث دستگیری امام در سحرگاه 15 خرداد 42 و فاجعه خونین 15 خرداد
گردید اما با فشار علما و مردم این دستگیری و زندان در 11 مرداد همان سال به پایان رسید.
ولی این ظاهر قضیه بود
چون امام پس از آن به قولی به داودیه منتقل شده و حصر ایشان تا 17 فروردین سال بعد ادامه داشت که نهایتا در این
روز امام به قم منتقل شدند.
اما مبارزه به این جا ختم نمی شد.
و با افشاگری امام علیه تصویب لایحه کاپیتولاسیون،
ایران در سال 43 ـ آبان 1343 ـ مجددا در آستانه قیام قرار گرفت که در پی آن در سحرگاه 13 آبان 43 امام دوباره
دستگیر و از آنجا به تهران و سپس از طریق هوایی به آنکارا تبعید شد که این تبعید یازده ماه به درازا کشیده شد ولی
مجددا امام در 13 مهر 44 به تبعیدگاه دوم فرستاده شد یعنی از ترکیه به عراق اعزام گردید که این تبعید 13 سال بطول
انجامید که البته در این مدت طولانی دست از مبارزه برنداشته و با صحبتها و سخنرانیها و بیانیه ها مردم را روشن و
راهنمایی می نمود و پس از آن امام در 14 مهر 57 از بغداد به پاریس عزیمت نموده در نوفل لوشاتو سکونت کرد که این
سکونت در تاریخ 12 بهمن 1357 به پایان رسید و امام به ایران بازگشت و ثمره این مبارزات نمایان شد و انقلاب به
پیروزی رسید.
امام در عصر روز 12 بهمن 57 در بهشت زهرا تهران با مردم ایران سخن گفتند و دولت وقت را غیر قانونی خواندند.
امام
پس از پیروزی انقلاب در تاریخ 10 اسفند 57 از تهران به قم رفتند، تا زمان ابتلاء به بیماری قلبی ـ 2 بهمن 1358 ـ در
این شهر بود ولی پس از 39 روز مداوا در بیمارستان قلب تهران، بطور موقت در منزلی در منطقه دربند تهران ساکن شد
و سپس در تاریخ 27 اردیبهشت 1359 بنا به تمایل خود به منزلی در محله جماران نقل مکان کرده تا زمان رحلت در
همین منزل ماند.
دهها کتاب و اثر گرانبها از امام خمینی در مباحث اخلاقی، عرفانی، فقهی، اصولی، فلسفی، سیاسی و اجتماعی بر جای
مانده که بسیاری از آنها تاکنون منتشر شده است.
اما سرانجام در روز 14 خرداد 1368 در بیمارستان بقیه اللّه (عج) به ملکوت اعلی پیوست.
منبع:
کتاب
امیر عباس هویدا به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 348