تاریخ سند: 26 فروردین 1350
موضوع : جلسه عده ای از روحانیون در منزل شیخ حسین کاشانی
متن سند:
از: 20 ه3
به: 312 شماره: 85353 /20 ه3
از ساعت 1300 الی 1600 روز 11 /1 /50 جلسه ای با شرکت شیخ حسین
لنکرانی.
سید مهدی طباطبایی برادرزن مرحوم سعیدی.
سید محمد سعیدی
فرزند سید محمدرضا.
سید مجتبی صالحی و سید مرتضی صالحی در منزل شیخ
حسین کاشانی تشکیل
گردید.
ضمن صحبتهای
متفرقه از مرگ سید
محمدرضا سعیدی اظهار
تأسف شد لنکرانی گفت
سال گذشته یک روز که ما
در اینجا بودیم عبدالرحیم
ربانی1 حسن سعید فرزند
چهل ستونی را به این منزل
آورد و از همان روز وضع ما
عوض شد و هرچه به سر ما
آمد از همان موقع بود من
نمی دانم این چه عملی بود
که ربانی انجام داد و من از
همان روز با کراهت در
جلسات شرکت نمودم.
توضیح شنبه: سید محمد سعیدی در قم مشغول تحصیل است و گاهی جهت دیدن
اقوام خود به تهران می آید.
نظریه یکشنبه: یکشنبه نظری ندارد.
آسای
نظریه چهارشنبه: نظری ندارد
توضیحات سند:
1ـ آیت الله عبدالرحیم ربانی
شیرازی، در سال 1301 در
شیراز دیده به جهان گشود.
از
سال 1318 به تحصیلات علوم
دینی مشغول شد.
فعالیت های
خود را از سال 1320 شروع
نمود و مبارزات سختی را با
فرق صوفیه، بابیه و بهائیه شروع
کرد و در اثر همین تبلیغات 80
نفر از بهائیان سروستان به اسلام
گرویدند.
در سال 1327 در
محضر آیت الله بروجردی به تلمّذ
مشغول بود، پس از فوت مرحوم
آیت الله بروجردی مبارزات
علنی خویش را آغاز و اولین
فردی بود که مرجعیت امام
خمینی (ره) را مطرح ساخت.
او
در طول زندگی عملی اش
توانست کتب زیادی را تألیف
نماید.
از آن جمله 16 جلد تذییل
وسایل الشیعه و 40 جلد حواشی
بحارالانوار را می توان نام برد.
ایشان از سال 1342 تا 1357
بیش از 15 بار به زندان افتاد و
شکنجه های فراوان دید و حدود
10 سال از عمر شریفش را در
زندانهای رژیم طاغوت به سر
برد.
وی تنها پیشنهاد دهنده لغو
حکومت نظامی بختیار به امام
راحل بود.
بعد از پیروزی
انقلاب اسلامی نماینده امام در
استان فارس و نماینده مجلس
خبرگان شد و سپس به عضویت
فقهای شورای نگهبان درآمد.
در فروردین 1360 به دست
گروه ملحد فرقان ترور شد که در
بیمارستان بهبود یافت.
سرانجام
در 17 اسفند 1360 در حالی که
برای شرکت در جلسه شورای
نگهبان عازم تهران بود در بین
راه اصفهان و قم در سانحه ای
مشکوک رانندگی به لقاءاللّه
پیوست و در کنار حرم مطهر
حضرت معصومه (س) به خاک
سپرده شد.
رحمه اللّه علیه
منبع:
کتاب
شیخ حسین لنکرانی به روایت اسناد ساواک صفحه 332