تاریخ سند: 4 تیر 1354
موضوع: نامه پست شهری
متن سند:
شماره: 389 /5 تاریخ:4 /4 /1354
از: شهربانی بجنورد
به: تیمسار ریاست شهربانیهای استان خراسان
موضوع: نامه پست شهری
محترماً مقام عالی را آگاه میسازد.
روز 3 /4 /54 پاکت پست شهری محتوی سه صفحه در مورد اینکه چه کسانی کسروی1 را کشتند و نواب صفوی2 به شهربانی واصل و با بررسی و تحقیقاتی که به طور غیرمحسوس به عمل آمده، تاکنون فرستنده آن شناخته نشده؛ اینک رونوشت نامه ارسالی جهت استحضار به پیوست3 تقدیم میگردد.
رئیس شهربانی بجنورد . سرهنگ احسان
شکوه صارمی
گیرندگان.
1 . ریاست اداره ساواک بجنورد پیوست رونوشت نامه مذکور جهت اطلاع
2 . فرمانداری شهرستان بجنورد پیوست رونوشت نامه مذکور جهت اطلاع
توضیحات سند:
1. سید احمد کسروى تبریزى، فرزند میرقاسم روز چهارشنبه 8 مهر 1269 شمسى برابر با 14 صفر 1308 قمرى در محله هکماوار یا حکمآباد در شهر تبریز متولد شد. فارسى، قرآن و دروس مقدماتى را در تبریز و در مدرسه طالبیه فرا گرفت و به کسوت طلبگى درآمد. پس از درگیرى بین روسها و مجاهدان در تبریز (29 آذر 1290 ش) که چهار روز ادامه داشت خانهنشین شد و از سلک روحانیت خارج شد. وی در 1294 وارد مدرسه آمریکایى مموریال اسکول در تبریز شد و علاوه بر تدریس عربى در آن مدرسه، خود نیز به فراگیری زبان انگلیسى و اسپرانتو پرداخت. از سال 1305 وارد عدلیه شد و تا مقام مدعىالعموم تهران پیش رفت و در سال 1307 مدتى ریاست محاکم را عهدهدار شد. در سال 1309 باتوجه به اختلاف شدید با داور وزیر عدلیه استعفا داد و به وکالت پرداخت. وى جزء کسانى بود که در ایران اندیشه غربزدگى را باتوجه به بنیادهاى فرهنگى در شرق مطرح کرد و به گسترش یک ناسیونالیسم ضد اسلامی و شیعى کمک نمود. کسروى درباره مذهب، آرائى شبیه آراء وهابیت داشت و خود دین جدیدی بنام پاکدینی ابداع نمود و بر تفسیر و تأویل آیات قرآن حمله کرد و احادیث را غیر معتبر خواند. او با برپایى تشکیلات «پاک دینان» به علما که دولت را به خاطر ظلمهایشان تقبیح مىکردند و مردم را به زیارت اهل قبور هدایت مىکردند، تاخت و به تدریج در بیان عقاید افراطى خود بىپرواتر شد. قرآن و برخى از کتب ادعیه را سوزاند و ادعاى انشراح صدر و نبوت کرد. در اوایل دهه 1320 شمسى امام خمینى (ره) افکار ضد مذهبى کسروى را به شدت مورد انتقاد قرار داد و او را دروغگو، خائن و افیونى بىخرد نامید. فتنه و فساد کسروى به جایى رسید که مرجع عالیقدر آیتاللّه العظمى حاج سیدمحمدتقى خوانسارى وى را مهدورالدم دانسته و جواز قتل وى را صادر نمود. در 20 اسفند سال 1324 کسروى به اتهام قرآنسوزى و مخالفت با دین به پاى میز محاکمه کشیده شد و در آخرین جلسه بازپرسى در سن 57 سالگى به دست فداییان اسلام به هلاکت رسید.
2. حجتالاسلام سیدمجتبى میرلوحى (نواب صفوى)، فرزند سید جواد در سال 1303 ﻫ ش در یک خانوادهی روحانى در خانىآباد تهران تولد یافت. پس از تحصیلات ابتدایى و متوسطه در رشتهی مکانیک، در دبیرستان صنعتى آلمان، به تحصیل پرداخت. در کنار تحصیلات دبیرستانى، علوم دینى را در مسجدى در خانىآباد فرا گرفت. در سال آخر دبیرستان، در 17 آذرماه 1321 در مدرسه، علیه دولت قوام و هجوم اجانب و تهدید بنیادهاى مذهبى سخنرانى کرد. در پى این سخنرانى و تهییج دانشآموزان دیگر مدارس و همراهى عدهاى از مردم ناراضى، تظاهراتى علیه قوام در مقابل مجلس شوراى ملى صورت گرفت و به درگیرى با نیروهاى دولتى و کشته شدن یکى دو نفر از مردم انجامید. وى در شرکت نفت استخدام شد و به تشکیل جلسات شبانه براى کارگران و روشنگرى ایشان مبادرت کرد. پس از چندى به آبادان منتقل شد و به دنبال برخورد شدیدى از سوى یکى از متخصصین انگلیسى شرکت نفت با یکى از کارگران، نواب کارگران را به اعتراض و اجراى قصاص دعوت کرد. با دخالت پلیس و نیروهاى نظامى، این جریان سرکوب شد؛ نواب فرار کرد و شبانه به وسیلهی قایق از آبادان به سوى بصره و سپس نجف اشرف روانه شد. او جهت امرار معاش به ساخت و فروش عطر روى آورد و مدت سه سال نزد برخى از علماى نجف همچون آیتالله العظمی حاج آقا حسین قمى و شیخ محمد تهرانى به فراگیرى علوم دینى پرداخت. هنگام تحصیل در نجف اشرف، با ملاحظه یکى از کتابهاى کسروى که در آن مقدسات دین مورد حمله قرار گرفته بود، حکم ارتداد او را از مراجع آن دیار گرفت و جهت اداى تکلیف روانه وطن شد و گروه فدائیان اسلام را تشکیل داد. از جمله اقدامات این گروه به هلاکت رساندن احمد کسروى، عبدالحسین هژیر وزیر دربار و رزمآرا نخستوزیر بود. وى در تیرماه 1330 در زمان نخستوزیرى مصدق دستگیر شد. با برکناری دولت مصدق، او و یارانش آزاد شدند و نواب با انتشار اعلامیهاى، حرکت مصدق را در جهت تحکیم مبانى ظلم و برخلاف مصالح عمومى قلمداد کرد. بعد از 28 مرداد 1332، نقشهی تطمیع نواب صفوى توسط شاه، ناکام ماند و چند روز پس از ترور حسین علاء، نخست وزیر، در سال 1334ش وى دستگیر شد. نواب صفوى در 27 دیماه 1334 پس از محاکمه در دادگاه نظامى به شهادت رسید.
3. منظور از نامهی مورد اشاره که دارای عنوان «چه کسانی کسروی را کشتند؟ با یاری خدا و همدستی پاکدلی چه کاری که نتوان کرد» میباشد، نوشته فردی به نام آریازاده خطاب به آقای سیفالله وحیدنیا مدیر ماهنامه خاطرات وحید است که تماماً علیه شهید نواب صفوی و جمعیت فدائیان اسلام نوشته شده که همانگونه که در سند (شماره 596 به تاریخ 7 /4 /54) توضیح داده شده از اعلامیههای نوشته شده توسط ساواک میباشد.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان شمالی- 1 صفحه 268
