بازجوئی از فتح اللّه امید فرزند محمود
تاریخ سند: 21 آبان 1352
بازجوئی از فتح اللّه امید فرزند محمود
متن سند:
با استحضار از هویت شما که محرز است (فتح اللّه امید فرزند محمود) توضیح دهید چه مدتی است بازداشت می باشید و به چه اتهامی دستگیر شدید.ج ـ روز سه شنبه 24 /7 /52 بازداشت گردیدم و اتهام اینجانب عبارت بود از فروش کتابهای مضره فتح اله امید س ـ شما آیا کتب جهاد نفس تألیف خمینی را توزیع و یا بفروش رسانیده اید.
ج ـ اینجانب در حدود /40 عدد از آن را خریداری کردم و بفروش رساندم فتح اله امید س ـ توضیح دهید به چه کسانی فروخته و بفروش رسانیده اید ج ـ تعداد 22 عدد آن را به سید مهدی طباطبایی1 فروختم و بقیه را در حسینیه بنی فاطمه که بساط پهن می کردم فروختم فتح اله امید س ـ بطور مشروح آشنائی خود را با سید مهدی طباطبائی بنویسید و شغل و محل سکونت او را تعیین کنید.
ج ـ محل سکونت او خیابان غیاثی است و علت آشنایی اینجانب است که جهت منبر رفتن به ایشان مراجعه کردم که در مسجد موسی بن جعفر منبر بودم و همین کار شد و با او آشنا شدم فتح اله امید س ـ هر نوع کتب و یا جزوه و اعلامیه که به آقای طباطبائی داده اید توضیح دهید.
ج ـ از سال 51 که با ایشان آشنا شدم کتابهای مختلفی به ایشان فروختم از قبیل رساله خمینی و تفسیرالمیزان و کتابهای شریعتی و کتاب جهاد با نفس به ایشان فروختم.
فتح اله امید س ـ بطور مشروح توضیح دهید کتب جهاد با نفس را از کجا تهیه کردید چند جلد بود و به آقای طباطبائی 22 جلد را جلدی چند فروختید جریان امر را توضیح دهید.
ج ـ اینجانب که در قم و تهران کتاب فروشی می کردم در قم از افراد مختلفی شنیدم که کتابی اخیرا منتشر شده است بنام کتاب جهاد با نفس در صدد بودم که این کتاب در کجاست و کی می فروشد تا بالاخره روزی منزل سید علی غیوری رفته بودم از او سراغ گرفتم که چنین کتابی منتشر شده است گفت یک مقداری از این کتاب دارم اینجانب مقداری در حدود /40 عدد از او گرفتم و 22 عدد از آن را از قرار هر جلد /25 ریال به آقای طباطبائی فروختم و بقیه را در جاهایی که بساط پهن می کردم و کتاب فروشی می کردم که غالبا دم در حسینیه بنی فاطمه بود بفروش رساندم و از قرار هر جلد /30 ریال فروختم.
این کتابها را از قرار هر جلد 25 ریال از آقای سیدعلی غیوری2 خریدم و وسیله معرفی شیخ صادق خلخالی بود که در قم به من گفت چنین کتابی منتشر شده و مقداری از آن در پیش سیدعلی غیوری هست و اینجانب به دنبال آن رفتم.
و مقداری را که به آقای طباطبایی فروختم پول آن را نگرفته بودم و بنا بود که بعدا بروم و بگیرم که بوسیله مأمورین انتظامی دستگیر شدم و دیگر نتوانستم بروم و پول آن را دریافت دارم.
فتح اله امید س ـ به سئوالی که از شما می شود توجه کنید کلیه اقدامات خود را در مورد مراجعه به آیت اله غیوری و ذکر شغل و محل سکونت او و همچنین تعیین شغل و محل کار و محل سکونت صادق خلخالی که شما را به فرد آقای غیوری هدایت نموده بطور مشروح توضیح دهید.
ج ـ اینجانب به حکم همشهری گری گاهی به آقای سید علی غیوری سر می زدم و گاهی ایشان کمکهای مالی به من می کرد مثلاً گاهی پنجاه تومان و گاهی صد تومان به اینجانب کمک می کرد ایشان پیش نماز است و در شهرری خیابان پل سیمان کوچه جوادی سکونت دارد و در مسجد امام حسن عسگری نماز جماعت می خواند ایشان از طرفداران خمینی است و نوشته های خمینی در پیش او یافت می شود و به همین جهت افرادی که کتابی از خمینی را بخواهند پیدا کنند به او سر می زنند ولی در عین حال در مورد کتاب جهاد نفس تألیف خمینی مرا شیخ صادق خلخالی راهنمائی کرد.
شیخ صادق خلخالی شخصی است کوتاه قد و تنومند در حدود پنجاه سال دارد و معمم و طلبه است و در قم در کوچه حرم نما مقابل پل آهنچی سکونت دارد و ایشان روزی مرا در خیابان دید و گفت من منزل سید علی غیوری بوده ام در تهران ایشان چنین کتابی به نام جهاد با نفس تألیف خمینی داشته است شما به او مراجعه کن و بگیر و بفروش.
من هم که در صدد بودم کتابی را پیدا کنم و بفروش برسانم استفاده ای ببرم به او مراجعه کردم و گفتم که شیخ صادق خلخالی چنین کتابی را معرفی کرده است و گفته است شما دارید اگر ممکن است مقداری به من بدهید ایشان به اندرون رفت و بسته ای را که در حدود چهل عدد در آن بود آورد و به اینجانب داد و مبلغ صد تومان بابت آن از اینجانب دریافت داشت بسته را برداشتم و رفتم و آنها را به همراه خود به قم به حجره ام که واقع است در مدرسه فیضیه اطاق /10 و این جریان در حدود سه ماه قبل اوائل ماه رجب اتفاق افتاد در مورد این کتاب و در صدد بودم که بفروش رسانم تا اینکه در ماه رمضان به حکم سابقه دوستی که با سید مهدی طباطبایی داشتم گاهی افطار به منزل ایشان می رفتم و ایشان در مورد این کتاب از اینجانب سراغ گرفت و من گفتم که خودم دارم و بسته را که قبلاً آورده بودم و در صحافی داود واقع در سرچشمه با سایر کتابهایم گذاشته بودم آوردم و تعداد 22 عدد آن را به آقای طباطبایی دادم و بقیه را به صورت تک فروشی دم در حسینیه بنی فاطمه بفروش رساندم توضیح اینکه من کتابها را در قم به کسی ندادم و بسته کتاب همچنان دست نخورده باقی مانده بود و داود صاحب صحافی از آن اطلاعی نداشت و رابطه اینجانب با داود به خاطر صحافی کتابهای شریعتی بود و کتابها را در خارج حسینیه بنی فاطمه فروختم بطور تک فروشی و مخفیانه و در مورد صحافی داود مطالب را در بازجوئی قبلی گفته بودم و لیکن مطالب فوق را در مورد کتاب جهاد با نفس به خاطرم نبود و فراموش کرده بودم که اکنون اظهار داشتم و امیدوارم که مورد عفو قرار گیرم.
ضمنا به عرض می رساند در صورتی که فعالیتهای خود را کاملاً نگفته و پنهان نموده باشم و توسط اشخاص دیگر فاش شود حاضر باشم به اشد مجازات محکوم شوم.
فتح اله امید س ـ اظهارات خود را چگونه گواهی می کنید.
ج ـ بوسیله امضاء گواهی می کنم.
فتح اله امید
توضیحات سند:
1ـ حجه الاسلام سید محمد مهدی طباطبائی شیرازی، فرزند حجه الاسلام سید محمد حسین طباطبایی در سال 1315 در شهر رفسنجان متولد شد.تحصیلات خود را در بخش ابتدایی، سطوح و مقداری از خارج در حوزه علمیه مشهد نزد اساتیدی چون مرحوم، مدرسی، شیخ هاشم قزوینی، شیخ مجتبی قزوینی و آیت الله میلانی به پایان رسانید و بعد در حوزه علمیه قم و نجف اشرف نزد آیات عظام امام خمینی (ره)، خوئی و سید عبداللّه شیرازی در دوره خارج فقه و اصول به تکمیل دروس و تحصیل پرداخت.
با شروع نهضت امام خمینی (ره) در سالهای 1340 و 1341 در کنار شهید هاشمی نژاد به مبارزه با شاه پرداخت.
بدنبال پیروزی انقلاب اسلامی ایران و استقرار نظام مقدس جمهوری اسلامی، در دوره های سوم و چهارم، به عنوان نماینده مردم مشهد و در دوره هفتم از تهران به مجلس شورای اسلامی راه یافت.
2ـ آیت الله سید علی غیوری، در 1309 ش متولد شد.
تحصیلات حوزوی را تا مرحله خارج فقه و اصول ادامه داد.
وی که از جمله شاگردان حضرت امام (ره) بود.
در سال 1352 به مدت 3 سال به سیرجان تبعید گردید.
سمت های وی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی عبارتند از نماینده ولی فقیه در شهرری و هلال احمر، نماینده ولی فقیه در اتاق بازرگانی، عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارزه تهران و نماینده تهران در چهارمین دوره مجلس شورای اسلامی.