موضوع : بیژن جزنی
متن سند:
مشخصات متهم :
بیژن فرزند حسین شهرت جزنی شماره شناسنامه 766 صادره از بخش 5
تهران متولد 6131 دارای همسر و یک فرزند تبعه ایران شغل دانشجوی سال
سوم رشته فلسفه و دارای کانون آگهی پرس پولیس (واقع در خیابان شاه آباد ـ
ساختمان علمی که به اشتراک آقای هارون بشایانی کار می کند) و شماره تلفن
38583 محل سکونت
نارمک خیابان مدائن جنوب
گرمابه یاس منزل شخصی
مورد اتهام : اقدام برضد
امنیت داخلی مملکت به
علت بیم تبانی.
سوابق متهم :
نامبرده بالا فرزند ستوان
یک فراری ژاندارم حسین
جزنی1 است که فعلاً در
روسیه می باشد عموهای او
رحمت اله جزنی (عضو سابق
ایالتی حزب) و حشمت اله
جزنی (که از مسئولین سابق
سازمان جوانان حزب توده
است) و دائیهای او منصور و
ناصر کلانتری (اعضاء سابق کمیته مرکزی سازمان جوانان بوده اند) وی دو سال
30 و 31 مسئول واحد سازمان جوانان بوده است قبل از دستگیری 22 /11 /39
که به اتهام فعالیت مضره بازداشت شده بود باستناد مدارک موجود با گروهی که
نشریات خود را تحت عنوان ندای خلق چاپ و انتشار می دادند ارتباط داشته و
در دانشگاه با دانشجویان توده ای نیز تماس دارد و علاوه بر دانشگاه در غرب
تهران با افراد وابسته به یکی از گروههای فعلی حزب منحله توده تماس حزب
برقرار دارد.
اظهارات متهم :
مشارالیه ضمن اعترافات اظهار داشته که اصولاً با (ایسم) مخالف بوده و
پیروان ایسم را فاقد عقیده می داند و خود را همیشه پیرو آن چیزی می داند که
بنظرش صحیح برسد با بررسی ها و مطالعاتی عقیده مند است که پس [از]
مشروطیت جبهه ملی بهترین دسته است که می تواند به نفع مردم و وطن فعالیت
کنند و مدعی که از دو سال پیش در دانشگاه شروع به فعالیت در جبهه ملی نموده
است و در انتخابات تابستانی در فعالیتهای دانشگاه جبهه ملی شرکت می کرده و
به سران جبهه خوشبین
می باشد به صورتی که دکتر
صدیقی را مانند پدر خود
داشته [دانسته] و مشی دکتر
مصدق را بهترین مشی
سیاسی بعد از شهریور [20]
می داند و اضافه می نماید به
طور خلاصه عقیده من این
است که باید این مردم کار
خود را بدست گیرند ـ هند ـ
مصر ـ و بلوک کشورهای
بی طرف آسیایی[،] اظهار
می دارند من سال گذشته با
عده ای از دانشجویان آشنا
شوم [شدم ]که بعضی وابسته
به احزاب بعضی مستقل در
احزاب در جبهه ملی کار می کردند سال گذشته در جریانات عمومی دانشگاه مثل
16 آذر1 و سپس در تحصنی شرکت کردم و یک هفته بعد از تحصنی [تحصن ]به
زندان رفتم هنگامی آزاد شدم که در آستانه انتخابات بودیم به طور کلی در سال
جاری فعالیت کمتری در جریانات داشته ام و این نبوده است مگر به علت بار
خانواده من که اینک بی سرپرست مانده است در سال تحصیلی جاری فقط در
چند میتینگ داخل دانشگاه مثل سایر دانشجویان شرکت کرده ام و در مورد
شرکت در اعتصاب آخر دانشگاه چنین اظهار می نماید روز یکشنبه ساعت 9 یا
کمی بیشتر بود که از در شرقی وارد دانشگاه شدیم و در جنوب دانشگاه ازدحام شدیدی به نظر می آمد و
من نزدیک شدم و دود بخاری مانندی از چند جابرخاست نزدیکتر که رفتم دیدم که نیروهای انتظامی در
خارج دانشگاه و دانشجویان از داخل مشغول سنگ پرانی هستند و از ماجرا سئوال کردم گفتند که
دانشجویان قصد خروج از دانشگاه را دارند نزدیک درب دانشکده ادبیات ایستاده بودم که فریاد زدند
پلیس ها داخل دانشگاه شدند و دیگر جز فرار دانشجویان چیزی دیده نمی شد بنده مثل عده زیادی از
دانشجویان به داخل دانشکده رفتم و در این ضمن توسط مامورین انتظامی چانه ام مضروب و خون سرازیر
شد که در مقابل درب شرقی دانشگاه سوار تاکسی شده و به منزل پدر زنم رفتم و عصر برای پانسمان به
دکتر مراجعه کردم و سری هم به دفتر کارم زدم و چون خسته و مضروب بودم به خانه رفتم و هنوز چند
لحظه از ورود من نگذشته بود که مامورین زنگ زدند و مرا دستگیر کردند در صورتی که من در جریان
اخیر کاملاً بی گناه بودم و در خاتمه اضافه می نماید در حال حاضر به هدفهای جبهه ملی و فعالیت آن
اعتقاد دارم ولو اینکه بتوانم در فعالیت آن شرکت کنم و چنانچه در آینده گروه و دسته ای پیدا شوند بشرط
آنکه اقدامات آن برضد خلاف قانون اساسی و قوانین ایران نباشد و عقاید بهتری داشته باشند پیرو آن
گروه بشوم.
نظریه :
با عرض مراتب بالا چنانچه اجازه فرمایند پرونده وی جهت هرگونه اقدام قانونی به دادستانی ارتش احاله
گردد.
صدور هر گونه اوامری موکول به رأی عالی است.
توضیحات سند:
1ـ حسین جزنی فرزند محمد در
سال 1295 در کاشان بدنیا آمد.
وی در سال 1323 به عضویت
حزب توده درآمد.
در سال
1325 پس از قیام مردم
خراسان در شیراز در حالی که
افسر ارتش بود به همراه تنی
چند از افسران به قشون فرقه
دمکرات آذربایجان پیوست و
در همان سال پس از شکست
پیشه وری و حکومت دمکراتها
به شوروی متواری گردیده
است.
نامبرده در شوروی از
حزب توده استعفاء داده و در
سال 1335 به عضویت فرقه
دمکرات درآمده و با معرفی
غلام یحیی (رئیس فرقه
دمکرات) در بادکوبه وارد
دانشگاه می گردد.
وی پس از
اخذ دکترای تاریخ به عشق آباد
منتقل و با نام مستعار محمدزاده
در قسمت رادیو حزب دمکرات
فعالیت می کند.
جزنی در سال
1345 طی نامه ای برای
محمدرضا درخواست عفو و
بازگشت به ایران را داشته که
موافقت گردید و ضمن مصاحبه
با ساواک تمامی اطلاعات خود
را در اختیار می گذارد.
ـ اسناد ساواک، پرونده های
انفرادی
1ـ حضور افرادی که منبع
ساواک آنها را کارگر می خواند
آن هم در روز 16 آذر در زمین
ورزش دانشگاه تهران و عدم
حضور دانشجویان، نشان
می دهد که عوامل رژیم پهلوی
برای جلوگیری از مراسم
احتمالی دانشجویان در دانشگاه
یا تظاهرات آنها علیه رژیم و در
نهایت گرامی داشت روز 16
آذر، پیشاپیش تمهیداتی در نظر
گرفته بودند.
منبع:
کتاب
چپ در ایران - چریکهای فدایی خلق به روایت اسناد ساواک صفحه 140