تاریخ سند: 8 شهریور 1357
تلفنگرام
متن سند:
روز 7 /6 /37 از طریق گروهان ژاندارمری کنگان یکنفر معمم بنام حبیب اله مغیثی
که در بخشهای دیر و کنگان مبادرت به اظهارات تحریک آمیز مینموده دستگیر و
به بوشهر اعزام میگردد.
متعاقب این جریان در ساعت 20 همانروز عده ای از
اهالی کنگان به تنها مشروبفروشی بخش حمله ور و صاحب مشروبفروشی و
شاگردش را مضروب و پس از شکستن شیشه های بانک صادرات، بخشداری و
شهرداری بوسیله مأمورین ژاندارمری متفرق میگردند.
بموازات همین جریان در
بخش دیر نیز تظاهرات مختصری صورت میگیرد که بوسیله پاسگاه ژاندارمری
جلوگیری بعمل می آید پس از این جریان طبق اعلام ژاندارمری در حدود /7000
نفر از مردم بخش دیر و قراء اطراف آن در محل دوراهی دیر به کنگان اجتماع و
ظاهرا خواهان آزادی شیخ مورد بحث بوده اند و چون تجمع آنها تا پاسی از نیمه
شب ادامه داشته و متفرق نمی شده اند فرمانده هنگ نیز بمنطقه عزیمت نموده است.
افراد مذکور حدود ساعت 0200 روز 8 /6 /37 بطرف بخش کنگان حرکت و در
نزدیکی نیروگاه مأمورین ژاندارمری مبادرت به تیراندازی هوائی نموده و ضمن
مذاکره ای که فرمانده گروهان با آنان بعمل آورده نامبردگان را بدوراهی دیر
مراجعت داده و تظاهرکنندگان تدریجا تا ساعت 5 روز 8 /6 /37 متفرق
گردیده اند و طبق اعلام ژاندارمری هیچگونه خسارت مالی و جانی وارد نشده
است.
ضمنا موضوع جمع /7000 نفر با توجه به وضع منطقه اغراق آمیز بنظر
می رسد.
رئیس سازمان بوشهر بدیعی
توضیحات سند:
* در ادامه انعکاسِ حساب
شده نظرات برخی از
روحانیان در رسانه ها، امروز
(7 /6 /57) روزنامه آیندگان
در اقدامی بی سابقه تصویر و
گفته های پنج تن از فعالان
سیاسی کشور را چاپ کرد:
داریوش فروهر، علی اصغر
حاج سیدجوادی، محسن
پزشکپور، کریم سنجابی و
رحمت اللّه مقدم مراغه ای.
آیندگان در گفت وگوی خود با
این رجال سیاسی که رهبران
احزاب نیز بودند نظر آنان را
که پیش از این با رنگ و لعاب
بیشتری در بیانیه های سیاسی
ایشان به چاپ رسیده بود
منتشر کرد.
بدین ترتیب
حیثیت حزب رستاخیز به
عنوان تنها حزب قانونی
کشور عملاً به باد رفت و
گروههای سیاسی پنهان به
طور آشکار ابراز وجود
کردند.
روزنامه اطلاعات نیز
با نام بردن تعدادی از احزاب
و گردانندگان آنها نوشت که
«در حال حاضر بیش از 24
حزب و گروه سیاسی یا اعلام
موجودیت کرده اند و یا
درصدد اعلام این مطلب
هستند.
» (ش 15698، ص 4)
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک - کتاب 10 صفحه 248