صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: ارزیابی تظاهرات مخالفین دولت در روزهای تاسوعا و عاشورا

تاریخ سند: 22 آذر 1357


موضوع: ارزیابی تظاهرات مخالفین دولت در روزهای تاسوعا و عاشورا


متن سند:

به: عرض می‌رسد تاریخ: 22 /9 /1357
از: 322
موضوع: ارزیابی تظاهرات مخالفین دولت در روزهای تاسوعا و عاشورا

در ملاقاتی که بین حبیب‌الله عسگراولادی، ابوالفضل حیدری و یکی از اساتید دانشگاه در دفتر کار حبیب‌الله عسگراولادی به عمل آمد مطالب زیر مطرح شد. پس از بحث راجع به راه پیمائیهای روزهای یکشنبه و دوشنبه عسگراولادی گفت که در نشستی که روز یکشنبه (تاسوعا) بعد از ظهر در منزل یکی از علماء غرب تهران با حضور عده‌ای از علماء غرب تهران با حضور عده‌ای از علماء تهران و گردانندگان راه‌پیمائی تشکیل و همچنین در بحث‌هایی که در میدان شهیاد بین گردانندگان و روحانیون تهران به عمل آمد ارزیابی موقتی زیر از این تظاهرات شده است. با وجودی که انتقاد زیادی از گروههای مختلف در مورد ضعیف بودن شعارهای یکشنبه رسیده روحانیت فکر می‌کند که این عمل تاکتیکی از چند جهت به نفع جنبش اسلامی بوده است زیرا اولاً: تفاوت نظریات گروه خمینی و دیگر گروههای محافظه‌کار را مشخص کرد و کاملاً مشخص بود که ضعف شعارهای یکشنبه به خاطر توافقهای انجام شده با گروههای دیگر بوده است. ثانیاً: اگر روز یکشنبه شعارهای تند برضد سلطنت و نظام شاهنشاهی داده می‌شد به طور طبیعی یا دولت جلو تظاهرات دوشنبه را می‌گرفت و یا تظاهرات دوشنبه تهران می‌بایست طبیعتاً بسیار شدیدتر بود و حمله به ساختمانهای دولتی و مجسمه میدان‌ها و کلانتری‌ها را در بر داشته باشد که این مسئله مورد نظر خمینی و دیگر علمای تهران نبود و بنابراین ضعیف بودن شعارها در روز یکشنبه یک عمل تاکتیکی موفقیت‌آمیز بوده و به تظاهرات دوشنبه شکوه بیشتری بخشید و اهمیت راه‌پیمائیها به شرح زیر بوده است:
1- نمایش متشکل بودن نهضت اسلامی و رد اتهاماتی که کمونیستها در نامتشکل بودن و خود به خودی بودن جنبش اسلامی وارد می‌کنند.
2- نمایش قدرت تشکیلاتی گروه خمینی در حفظ و کنترل جمعیت دو میلیون نفری.
3- مطرح کردن رسمی شعار جمهوری اسلامی و نفی نظام شاهنشاهی و مسئله رفراندوم.
4- دادن شعارهای ضد سلطنت، ضد شاه و خانواده او برای اولین مرتبه در یک تظاهرات گسترده.
5- مطرح کردن بحث ایدئولوژیک راجع به جمهوری اسلامی در شعارها و قطعنامه که برای اولین مرتبه صورت گرفت.
6- پربها دادن به شعار «حزب‌الله» و تاکید مجدد رهبری خمینی.
7- متوجه کردن افکار عمومی جهان و به خصوص جلب نظر گروههای میانه‌رو کشورهای اروپای غربی و آمریکا نسبت به مسائل جنبش اسلامی و منزوی کردن هرچه بیشتر سلطنت و دولت نظامی.
8- کوشش روشن و صریح در جدا کردن قطعی انقلاب از کمونیستها و جلب اعتماد کشورهای غربی از این که انقلاب ایران انقلابی ملی و اسلامی است و کمونیستی نمی‌باشد و در نتیجه افشای دروغهای رژیم.
البته هر سه نفر فوق‌الذکر متفق‌القول بودند که هنوز بحثهای طولانی در مورد ارزیابی و دست آوردهای راه‌پیمائی تاسوعا و عاشورا مورد لزوم است و به خصوص حال که برنامه حکومت جمهوری اسلامی مطرح شده مبارزه ایدئولوژیک امری قطعی و اجتناب ناپذیر می‌نماید. در مورد اثرات فوری راه‌پیمائیها به طور خلاصه مطالب زیر مطرح گردید:
اولاً: با توجه به شک و تردیدهائی که بعضی از سران کشورهای غربی درباره امکان موفقیت سلطنت در اعاده نظم در هفته‌های اخیر نشان داده‌اند، این راه‌پیمائی‌ها آنها را مجبور خواهد کرد به طور قطع این امید را از دست بدهند و احتمالاً آنها سعی خواهند کرد تا دیر نشده است با رهبران نهضت مذهبی و ملی ایران رابطه برقرار کنند که بتوانند در آتیه منافعی در ایران داشته باشند و فشار دولتهای خارجی به سلطنت افزایش خواهد یافت و احتمال اشکالات در نیروی ارتش بیشتر خواهد شد.
دوم: آن که رژیم دیگر چاره‌ای جز کنار گذاشتن سلطنت ندارد و این عمل به دو صورت ممکن است اتفاق افتد، یا مقام سلطنت مردم را مجبور به جنگ رو در رو کرده و در اثر جنگ ساقط می‌شود و یا با آوردن یک دولت غیرنظامی ظاهراً پیشرو (همانند دکتر صدیقی) سعی خواهد کرد طی یک دوره انتقالی کوتاه مدت از مقام سلطنت کناره جوید که احتمالاً راه حل دوم را کشورهای غربی شدیداً پشتیبانی می‌کنند و رژیم تحت فشار است و احتمال نخست‌وزیری صدیقی در همین چند روزه بسیار است.1 علت این پیشگوئی‌ها نه فقط راه‌پیمائی دو روزه است بلکه علت اصلی استمرار اعتصابات در ایران است که رژیم را تحت فشار شدید قرار داده است. در پایان این ملاقات درباره بعضی برخوردها در جریان تظاهرات گفتگو شد و به خصوص مشخص بود که نظر گروه خمینی نسبت به آیت‌الله ناطق‌ نوری خصمانه است و اظهار تأسف می‌شد که چرا به او در روز دوشنبه اجازه سخنرانی در میدان شهیاد داده شده است.2
ضمناً شنیده شد که یدالله سحابی به دکتر صدیقی گفته بهتر است تو با عنوان وزیر فرهنگ مصدق بمیری تا نخست‌وزیر.
نظریه بخش 322 ـ طرح مطالب بالا صحت دارد و با عطف توجه به خصوصی بودن مذاکرات تقاضا دارد در بهره‌برداری از خبر حفاظت کامل منبع در نظر گرفته شود.
شهنام 22 /9 /57
... 22 /9





______________________
1. رایزنی برای نخست‌وزیری غلامحسین صدیقی: طی ماههای آذر و دی رژیم شاه و سفارت امریکا جداگانه در صدد مذاکره با جناحهای ملی‌، مذهبی مخالف بودند. شاه ابتدا همکاری با ملیون را به جهت اعلامیه سنجابی منتفی می‌دانست ولی با توجه به نقل قولهای که شده بود، ملیون گفته بودند که برای شاه آخرین تیر ترکش هستیم. شاه ابتدا غلامحسین صدیقی را برای نخست‌وزیری برگزید ولی او مورد تائید جبهه‌ملی و نهضت آزادی نبود. کاندیدای بعدی دکتر کریم سنجابی بود. تمهیدات ملاقات سنجابی با شاه در کاخ نیاوران توسط سپهبد مقدم ریاست ساواک فراهم شد. سنجابی پیشنهاد کرد شاه کشور را ترک کند و کشور را به یک شورای سلطنت بسپارد ولی شاه نپذیرفت. ساواک طی گزارشی از اظهارات خصوصی غلامحسین صدیقی در مورد قبول تشکیل کابینه توسط وی می‌نویسد: «طبق اطلاع روز، 2 /10 /57 (2537 شاهنشاهی) غلامحسین صدیقی در یک مذاکره خصوصی اظهار داشته: تاکنون دوبار به اتفاق علی امینی، عبداله انتظام و وارسته به حضور اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر شرفیاب شده و مذاکرات مفصلی برای قبول سمت نخست‌وزیری با شاهنشاه به عمل آورده‌اند و سرانجام این سمت را با شرایطی قبول کرده که مورد موافقت اعلیحضرت همایونی نیز قرار گرفته است و اکنون مشغول تهیه لیست اعضاء هیئت دولت می‌باشد. غلامحسین صدیقی با توجه به مخالفت‌هائی که از طرف گروهی از عناصر جبهه به اصطلاح ملی با قبول سمت نخست‌ وزیری از طرف وی شده اظهار داشته: «من چون قول داده‌ام، تا آخرین قطره خونم در این راه کوشش خواهم نمود و مخالفین در جبهه ملی نمی‌توانند برای من تعیین تکلیف نمایند، زیرا من خودم جبهه ملی را پایه‌گذاری کرده‌ام و عقیده مخالفین در این شرایط برای من اهمیتی ندارد.»
غلامحسین صدیقی در جای دیگری با انتقاد از روش کریم سنجابی و گروه وابسته به وی در جبهه مذکور گفته:
«اینها جبهه ملی را خراب کردند و آن را به خمینی [کلمه توهینی] فروختند و گناه بزرگی مرتکب شدند که از راه مصدق به راه خمینی آمدند.» (جبهه ملی به روایت اسناد ساواک، جلد اول، صفحه 285، مرکز بررسی اسناد تاریخی)
2. قرائت قطعنامه راهپیمایی روز عاشورا توسط حجت‌الاسلام ناطق نوری: آقای ناطق نوری در خاطرات خود در این‌باره می‌گوید: «...... بعد از این که از پاریس برگشتم، جامعۀ روحانیت مبارز راهپیمایی تاسوعا و عاشورا را به راه انداخت. حضور مردم در این مراسم شگفت‌انگیز بود. آخرین مسیر راهپیمایی میدان آزادی بود. من هم روی مینی‌بوس بودم و مرتب شعار می‌دادم. بعضی جاها که شعارها خیلی شل می‌شد، می‌رفتم و بلندگو را می‌گرفتم و شعارها را خیلی تند می‌کردم ... آقای موسوی اردبیلی پایین مینی‌بوس بود و قرار شد که ایشان بالای مینی‌بوس بیاید و قطعنامه را بخواند. بالا که آمد نتوانست بخواند. از طرفی آقای دکتر شیبانی می‌گفت: آقا قطعنامه را بخوان، چون مینی‌بوس ممکن است [در اثر فشار و ازدحام جمعیت] چپ بشود. من هم دیدم وقت دارد تلف می‌شود، قطعنامه را گرفتم، بدون این که قبلاً مطالعه کرده باشم و بدانم چند ماده است، شروع کردم و با صدای خیلی رسا خواندم. هر ماده‌ای که خوانده می‌شد، مردم سه‌بار می‌گفتند صحیح است. آن موقع تکبیر هنوز باب نشده بود و 17 مادۀ قطعنامه پایانی قرائت شد و تلویزیون آن وقت از مراسم نیز فیلم‌برداری کردند.» (خاطرات حجت‌الاسلام و المسلمین ناطق نوری، صفحه 138 تا 140. متن کامل قطعنامه در صفحات ذکر شده آمده است)

منبع:

کتاب حبیب‌الله عسکراولادی به روایت اسناد ساواک صفحه 576



صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.