تاریخ سند: 5 اردیبهشت 1350
موضوع : اشاعه خبر ترور خمینی
متن سند:
از : 21
به : 312شماره : 1248 /21
از تاریخ دوم اردیبهشت در حوزه علمیه قم
شایع شده که چند روز قبل از طرف دولت ایران
به علماء قم مراجعه و اظهار شده که اقدام کنند
تا آقای خمینی را به ایران بیاورند چون دولت
حسن البکر1 تصمیم به ترور خمینی دارد2
این شایعه در حوزه زیاد است به طوری که تمام
طلاب روی این موضوع بحث می کنند و
نظریات مختلف می دهند.
عده ای می گویند
دولت ایران از ترد [طرد ]خمینی به عراق
پشیمان شده چون در عراق آزادانه سخنرانی
می کند و اعلامیه می دهد عده دیگر معتقدند
که دولت ایران تصمیم دارد خمینی را در عراق ترور کند و با اشاعه این خبر جریان را به گردن
دولت عراق بیاندازد و اگر علماء هم اعتراض کردند بگوید گفتیم خمینی را بیاورید شما قبول
نکردید و بالاخره حسن البکر هم کار خودش را کرد.
نظریه شنبه ـ نظری ندارد
نظریه یکشنبه ـ مفاد گزارش صحیح است وجود شایعه مذکور و تفاسیر مختلفی که روی آن
می شود مورد تأیید است.
شراره
نظریه سه شنبه : مفاد گزارش صحیح است عوامل خمینی این مطالب را از احمد پسر خمینی و
شهاب الدین اشراقی داماد خمینی گرفته و وسیله این دو نفر این شایعات به دیگران القاء شده
است.
شرربانی نظریه 21 ـ نظری نیست
توضیحات سند:
1ـ اشاره به شایعه ترور امام خمینی (ره) است در این زمینه حجه الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینی در
خاطرات خود نوشته اند : «پس از آن که مهره آمریکا تیمور بختیار ـ فرماندار نظامی تهران پس از کودتای 28 مرداد 32 و
نخستین رئیس ساواک ایران ـ طی عملیاتی کاملاً سری (رجوع کنید به خاطرات تیمسار فردوست، ج 1، ص 415) به وسیله
ساواک و در حالی که از سوی حزب بعث عراق به شدت محافظت می شد در شکارگاهی در کشور عراق کشته می شود، معاون
ساواک قم به منزل آقای اشراقی ـ داماد حضرت امام ـ می آید تا به گفته خودش پیغام بسیار مهمی را از ساواک مرکز به اطلاع
من و داماد امام برساند.
وی بیش از یک ساعت صحبت کرد خلاصه پیغامش این بود:«به دنبال کشتن آقای بختیار! دولت عراق
قصد دارد آقای خمینی را در نجف ترور کند و به گردن ما ـ دولت ایران ـ بیندازد! شما موضوع را به اطلاع آقای خمینی
برسانید.
» وی هنگام رفتن گفت اگر خواستید موضوع را به اطلاع مردم نیز برسانید، مانعی ندارد! پس از رفتن او من به آقای
اشراقی گفتم: ساواک هدف خاصی دارد و مایل است این موضوع را شایع کند.
من موضوع را به امام منتقل کردم اما به کس
دیگری نگفتم.
سکوت ما باعث شد تا ساواک به آقای فلسفی، واعظ مشهور مراجعه و همین مطالب را به ایشان بگویند، آقای
فلسفی که بر ماهیت قضیه وقوف نداشتند موضوع را در منبر خود اعلام می کنند.
امام خمینی برداشتشان از این پیغام آن بود
که رژیم بدین وسیله ایشان را تهدید کرده است و در واقع خواسته اند بگویند : «ما بختیار را با آن که از سوی دولت عراق
محافظت می شد کشتیم، شما که اصلاً محافظت ندارید!».
ر.ک : کوثر، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)، چاپ اول، پائیز 1378، ج 1، ص 245.
منبع:
کتاب
حجتالاسلام حاج سید احمد خمینی به روایت اسناد ساواک صفحه 204