نخست وزیری
متن سند:
محرمانه
جناب آقای ثابتی
5/...
1977
جناب بزرگ دستور هویدا نخست وزیر شایسته و محبوب ما
اسکندر فروزان استدعا می کند اجازه فرمایند بعرض مراتب زیر مبادرت
نماید:
در دنیای ما تعیین ارزش
علوم به بازار سپرده شده
آنکه بازار بهتر بدست آورد
شرافت بیشتر برد.
بر دانشمندان ثابت شده
است هیأت دانششان در
گروی ارائه محصولی
عوام فریب می باشد اصالت
علوم دیگر مفهومی ندارد.
وق وق صاحب سازان
ترانزیستوری بر ادُبا و
مورخین پیشی گرفته اند این
تحول موجب شده کالاهای
جدید با زرق و برق جذاب
هر روز به بازار رونق
بیشتری دهد.
سیری سعودی، برق آسای اجناس ماشینی «لوکس» به گونه ای است که در ابتدا
به عنوان تحمیلی وارد می شود بعد غیر ضروری و پس از اندک زمان وجودش
آنچنان ضروری می گردد که گاه عدم وجودش خطرات جانی ببار آورد.
لکن آنان که درآمد مشروع دارند توان ورود به آن بازار ندارند.
بر سر در عروس بازار نوشته است آنان که یافتند انسانیت و شرف اعتبار ندارند
مرا تنگ در آغوش گیرند وگرنه نه.
انسانها بتدریج یکی خنده کنان یکی
گریه کنان آن دیگری با خشم و غضب آخری بی تفاوت اصالت انسانی خود را رها کرده به بازار می برند.
اجمالاً در این تحول تاریک متعارفهای روشن بین چون جناب آقای هویدا بارعام عازم برای
چاره اندیشی داده اند.
اسکندر به عنوان یکی از افراد اجتماع، هر چه به نظر آورد بر قلم جاری سازد.
در ابتدا بنا به وظیفه موضوع
را با شخص مسئول در میان گذارده.
اگر نتیجه نداشت مراتب را نزد اعضاء دولت برملا می کند تا به عرض
جناب آقای نخست وزیر برسانند.
در مورد جناب شهردار چون احساس نمود شهرداری به اوامر وزارت
کشور عنایت ندارد استمداد را برای وکلایم فرستاد در مورد مقاله پیوست قبلاً مراتب مستقیم تقدیم شده
بود مورد توجه قرار نگرفت.
موقعیت های بیش از پیش جناب آقای هویدا نخست وزیر محبوب را مسئلت
می کنند.
منبع:
کتاب
غلامرضا نیکپی به روایت اسناد ساواک صفحه 296