آدمکهای نقش بر آب
متن سند:
از : دکترم.
هوشیار
روشنفکران جامعه ایران از ثمرات فوری انقلاب شاه و مردم خیلی بیشتر از
سایر طبقاتی که این تحول اجتماعی بخاطر آنها بوجود آمده است برخوردار
شده اند.
زیرا این انقلاب که بر شالوده تغییر شکل یافتن مناسبات کهنه اجتماعی
استوار است در بهبود وضع مادی و معنوی قشرهای زحمتکش جامعه یعنی
کارگران و دهقانان که در زیر سلطه آداب و رسوم کهن قرار داشته اند اثرات
تدریجی دارد در صورتیکه روشنفکران از نتایج این انقلاب تمتع فوری حاصل
کرده اند بدین ترتیب که در طرحهای اجرائی انقلاب مداخله اجباری روشنفکران
بخاطر اینکه هدفهای این تحول قاعدتا با ایده آل های ترقیخواهانه آنها
سازگاری دارد الزام آور گردیده است آنچنان که جهش آنان در احراز مقامات
حساس دستگاههای اداری کشور کاملاً بی سابقه بوده و حیرت انگیز جلوه
نموده است.
بدیهی است در چنین شرایطی انقلاب نمیتواند از گزند دسته ای از
روشنفکرنماهای ابن الوقت در امان باشد و مخصوصا در انقلابات مسالمت آمیز
که ارزیابی میزان ایمان و اعتقاد این گروه به آسانی میسر نیست خطر دخالت عده
زیادی از روشنفکرنماهای فرصت طلب که در ظاهر با صحنه سازیهای ماهرانه
خود را موافق هدفهای انقلاب نشان داده و در باطن به آرمانهای انقلاب خیانت
میکنند اجتناب ناپذیر میباشد.
در انقلاب ایران نیز بدون هیچگونه پرده پوشی باید اعتراف کرد که مسئولیت
رکود یک قسمت از برنامه ها که مربوط به عدم هم آهنگی دستگاههای اداری با
روح انقلاب میباشد بعهده گروهی از همین قماش روشنفکر است که متاسفانه در
خطوط اصلی شبکه های اجرائی برنامه های مترقیانه انقلاب موضع گرفته اند.
حقیقت آنست که در کشاکش مبارزه قطعی و پی گیری که بین افکار و عقاید
فرتوت طبقات ارتجاعی از یکطرف و اندیشه ها و آرمانهای نوین روشنفکران
ترقیخواه از طرف دیگر بر آتمسفر انقلاب احاطه دارد یکعده از روشنفکرنماها
برای اینکه به گمان خود از بازار آشفته بهره برداری کنند با توسل به تزویر و بند و
بست های شیادانه کوشش نموده اند تا پس از شکسته شدن حصار قلاع قدرتهای
قدیم خود را با سطوح قدرتهای جدیدی که در نتیجه انقلاب پدیدار میگردند
مماس نمایند.
این افراد به سهولت تشخیص داده اند که مناسب ترین طریق برای موفقیت آنها
معتکف شدن در واحدهای تشکیلاتی موسمی است تا با استفاده از سیر حوادث
به اعتبار قدرتهای دسته جمعی موهوم منافع فردی آنان تامین گردد.
بنابراین اتفاقی نیست در همان حال که ملیونها زارع محکوم شرایط قرون
وسطائی با پاره کردن زنجیرهای اسارت رژیم ارباب رعیتی و همچنین هزاران
کارگر ستمدیده ای که حقوق طبیعی آنها در شرایط قبل از انقلاب پایمال میگردید
در اراضی سوزان و مراکز صنعتی به وجه خستگی ناپذیری تلاش میکنند که با
بهبود شرایط زندگی خود شخصیت انسانی خویش را بعنوان دهقان و کارگر آزاد
در جامعه ایران احراز نمایند و قواره های تشکیلاتی آنها بصورتهای شرکتهای
تعاونی یا سندیکاهای کارگری شکل میگیرد کانون ها گروه ها انجمن ها وحتی
احزاب سیاسی توسط همین روشنفکرنماها ساخته و پرداخته میشوند.
این سازمانهای موسمی نه فقط نسبت به مسائل و پدیده انقلاب اجتماعی ایران
ناوارد و بیگانه هستند بلکه اصولا فاقد هر نوع طرز فکر توجیه شده ای بوده و
میتوان آنها را بعنوان زایده های خارجی دستگاههای بوروکراسی کشور که هنوز
به نظام فرسوده و ارتجاعی قبل از انقلاب وفادار مانده اند تعریف نمود.
شاید تا آنجا که هدف این سازمانها در چهارچوب جاه طلبی های نابخردانه افراد
وابسته به آنها محصور گردد بتوان بی اعتنائی نمود ولی وقتیکه وجود این
سازمانها باعث شود که لطمه به هدفهای انقلاب وارد گردیده و دست آویزی برای
عناصر ارتجاعی داخلی و سیاستهائی که انقلاب ایران در جهت مخالف منافع
بیکران آنها سیر میکند فراهم شود به آن ترتیب که رفته رفته این سازمانهای
پوشالی بی تفاوت به مجامع ضد انقلاب مبدل گردند دیگر سکوت کردن و ساکت
نشستن جایز نبوده و بمنزله خیانت به آرمان گروه عظیم روشنفکران واقعی
کشور است که کلیه ایده آل های مترقیانه خود را در انقلاب شاه و مردم متمرکز
ساخته اند.
از جمله مجامعی در این ردیف که در سالیان اخیر نشو و نمای قابل ملاحظه ای
داشته است انجمن هائیست که باسامی فارغ التحصیلان ایرانی در یکی از
کشورهای خارجی دایر گردیده است و ظاهرا چنین تبلیغ میشود که گویا اعضاء
این انجمن ها شامل وجوه افرادیست که در آن کشور خارجی خاص تحصیلات
خود را بپایان رسانیده و به شوق خدمتگذاری نسبت به وطن راه ایران را در پیش
گرفته و اینک نیز با سودای عشق به میهن در سوز و گدازند ولی در حقیقت این
مراکز محل تجمع یکعده محدود از گروه به اصطلاح روشنفکرانی است که دچار
عوارض وحشتناک غرب زدگی هستند.
عظمت تکنولوژی و تمدن مغرب زمین در آنها بجای احساس مثبت رقابت
احساس منفی درماندگی ایجاد کرده و در نهادشان عقده های حقارت سرشته
است و آنچنان در تار و پود فریبندگی های دیار خارج مسحور و مجذوب
گردیده اند که مفاهیم واقعی وطن و ملت در پشت پرده پندار آنها بباد فراموشی
سپرده شده است.
و در این میان انجمن مربوط به عده ای از آمریکا رفتگان جنب و جوش
نمایان تری دارد کارگردانان این انجمن که در سالهای اخیر از برکت انجمن بازی
به بیخ ریش تشکیلات مملکت چسبیده اند در دستگاههای اداری کشور از وقار
کاذبه ای برخوردارند آسمان خراشهای نیویورک، دلارهای وال استریت،
چراغهای نئون محله برادوی، قمارخانهای لاس وگاس و استودیوهای
فیلمبرداری هالیوود در آنها غرور و مباهات ایجاد کرده است! و به اعتبار این
پشتوانه های مادی و معنوی خود را مجاز دانسته اند که شئون مختلف جامعه
ایران را از تراوشات افکار غلط و منحرف خود بی نصیب نگذارند.
یکی دیگر از زیانهای اجتماعی وجود این انجمن ها ایجاد تفرقه بین دستجات
تحصیلکرده های کشورهای مختلف خارجی از یکطرف و تحصیلکرده های
دانشگاههای داخلی از طرف دیگر است.
در شرایط امروز جامعه ایران که
همبستگی عناصر روشنفکر ضرورت دارد صف بندی و افتراق بر اساس انتزاع
کشور محل تحصیل بسیار احمقانه است.
این عده از فارغ التحصیلان آمریکا چه گلی به سر ملت ایران زده اند که بر
تحصیلکرده های کشورهای دیگر خارجی دارای امتیاز باشند.
در این میان گناه
فارغ التحصیلان دانشگاههای داخلی که امکان عزیمت به خارج برای آنان
فراهم نبوده است چیست؟.
اگر انقلاب در جهت منافع طبقاتی که از رفاه مادی برخوردار نیستند جریان دارد
کدام منطق اجازه میدهد فرزندان طبقات ممتاز که بعلت شرایط مساعد مادی
خود قادر شده اند بعنوان تحصیل به اروپا و آمریکا مسافرت نمایند همچنان
برتری خود را به جوانانی که در کنار ملت خود مانده و به تحصیل پرداخته اند
حفظ کنند.
آیا باز هم باید در همانحال که بر پیشانی تحصیلکرده های واقعی مهر باطله
«استخدام ممنوع است» نقش بسته است این عزیزان بی جهت در اوج مقامهای
اداری اقتصادی و سیاسی کشور مستقر باشند؟.
فی المثل در ترفیعات برق آسای فرزندان حبیب اله آموزگار که هنوز از گرد راه
ینگه دنیا نرسیده به مناصب وزارت و معاونت تکیه میزنند فقط عامل تحصیلات
و لیاقت دخالت دارد؟
ظاهرا معجزه اینجاست که یک برادر در دوران تز اقتصادی «سفت کردن
کمربندها» وزیر مالیه کشور است و برادر دیگر درست وقتیکه سیاست اقتصادی
مملکت در قطب مخالف قرار گرفته است همان سمت را عهده دار است ولی
حقیقت انکارناپذیر آنست که دست پروردگان مکتب عموسام با ابن الوقتی و
فرصت طلبی که دارند به اقتضای روز مانند سیالات که شکل خاص هر ظرفی را
میتوانند اختیار کنند در هر شرایطی توجیه میشوند و مسائل متفرقه ای از قبیل
سفت کردن یا شل کردن کمربندها در ارتقاء آنها تاثیری ندارد.
آنچه مسلم است ایران در مسیر انقلاب اجتماعی خود به روشنفکرانی که دارای
آرمانهای ملی، اندیشه های ترقیخواهانه، شخصیتهای معنوی و بالاخره
وجدانهای غیر آلوده باشند نیاز حتمی دارد بهیچوجه نباید گذاشت اشتباه انقلاب
مشروطیت1 که در نتیجه آن به عوامل دوران استبداد امکان داده شد که با تغییر
جهت ظاهری همچنان بر اریکه قدرت باقی بمانند در مورد انقلاب اخیر ایران
تکرار شود باید با قاطعیت در مقابل این روشنفکرنماها که گمان برده اند
ناقوسهای انقلاب بخاطر حفظ امتیازات آنها بصدا در آمده است ایستادگی کرد.
شکستن حصارهای این انجمنهای پوشالی که آشیانه سیاسی ابن الوقتها فرصت
طلبان و تفرقه اندازان است برای تضمین سلامت جامعه روشنفکران واقعی ایران
که در راه پیروزی انقلاب گام بر میدارند الزام آور است یکبار برای همیشه باید
مصممانه به این خیمه شب بازیهای مسخره خاتمه داد و کارگردانان انجمن ساز را
که ناجوانمردانه بظاهر خود را یاردارا وانمود کرده ولی در باطن دل به اسکندر
باخته اند از صحنه سیاست مستقل ملی کشور طرد نمود.
وقت آن فرا رسیده است که تکلیف انقلاب با پا در هواها، آدمک های نقش بر آب
و کلیه کسانیکه ترس و جبن خود را در پشت سرژست های شجاعانه مخفی کرده
و مانند معلولین و مفلوجان شفای عاجل ملت خود را در محرابهای سیاستهای
نام بیگانه جستجو میکنند روشن نمود.
قاطعیت در فیصله دادن باین امر با توجه به شرایط کنونی جامعه ایران یک
ضرورت مسلم اجتماعی و سیاسی بخاطر صیانت اصالت انقلاب مستقل ملی
شاه و مردم است.
توضیحات سند:
1ـ «نهضت مشروطه ایران»
جنبشی بود ملی و مردمی که بر
اثر سالها نابسامانی و ناامنی و
فشار فقر و محرومیت توده های
محروم و نیز در برابر فساد
حکومت و خودکامگی و
آزمندی بسیاری از حکمرانان
دوران استبداد (قاجاریه) در
تهران و شهرستان پدید آمد و با
رهبری و مبارزه پیگیر شماری
از پیشوایان مذهبی و
آزادیخواهان راستین بخصوص
در تهران، تبریز، اصفهان، شیراز
و رشت شکل گرفت.
این مبارزه
پس از چند سال به برقراری
حکومت پارلمانی انجامید
(اعطای فرمان مشروطه و
تشکیل مجلس شورای ملی در
چهاردهم جمادی الثانی 1324 ه
ق توسط مظفرالدین شاه قاجار
انجام شد) و این در تاریخ
نهضتهای ملی و تحولات
سیاسی ایران رویدادی بزرگ
بود؛ رویدادی که نظام حکومتی
و اداری و اجتماعی ایران را
دگرگون کرد.
نهضت مشروطه ایران بر پایه
اسناد وزارت امور خارجه، دفتر
مطالعات سیاسی و بین المللی
منبع:
کتاب
مطبوعات عصر پهلوی - مجله خواندنیها به روایت اسناد ساواک صفحه 103