تاریخ سند: 23 دی 1340
نامه سرگشاده1
متن سند:
یریدون لیطفوا نوراللّه بِاَفْواهِهِم واللّه متم نوره و لوکره الکافرون
چاپ مطبوعاتی
قابل توجه انجمن مطبوعات و مدیر شرافتمند جراید و مقامات مسؤول
پاسخ موسی مشیری کردستانی به مجادلات خلیل اسعد رزم آرا ملایری
همان طوری که خلیل اسعد رزم آرای ملایری به دروغ و مجعولانه و بنا حق خود
را به خاندان جلیل رزم آرا
منتسب می کرد با همان
مجعولات و
دروغ پردازی های فردی
متدین را بی دین و
خدمتگزار و صدیق را به
خیانت متهم کرده است
آقایان مدیران محترم
جراید و مقامات مسؤول
مملکتی می دانند همانطوری
که در ماده یک قانون
مطبوعات مصرح است
روزنامه یا مجله نشریه ای
است که برای روشن ساختن
افکار مردم و ترقی دادن
سطح معلومات عامه و نشر اخبار و اطلاعات و مطالب عام المنفعه و انتقاد و
صلاح اندیشی در امور عمومی طبع و نشر گردد و با این کیفیت کسی می تواند
چنین مسؤولیت خطیری را به عهده گیرد که از نظر فضل و دانش و تقوی و
پاکدامنی و امانت و حسن شهرت و صلاحیت اخلاقی به هیچ وجه نقطه ضعفی
نداشته و در واقع هادی و راهنمای به تمام معنایی برای مردم و اجتماع بوده و بجا
و به مورد و با رعایت عفت قلم انتقاد کرده و معایب را بگوید و اصلاح آن را
بخواهد.
با این حال تصدیق خواهند فرمود آن کسی که به قصد تنویر افکار عمومی
وهدایت اجتماع قلم در دست گرفته و به شغل روزنامه نگاری می پردازد باید از
هر حیث مبرا و منزه و منظم بوده مصالح عمومی و اجتماعی را فدای مقاصد
مقاصد شخصی و امیال خصوصی ننموده هیچگاه به منظور تأمین مقاصد
شخصی و از روی غرض ورزی بناحق و برخلاف وجدان احدی را به باد تهمت و
فحش و ناسزا نگیرد و اگر بندرت کسی پیدا شود که به منظور تأمین مصالح و
مقاصد شخصی خود را در صف شریف مطبوعات جا زده و اعمالی را که مخالف
شئون و حیثیت نامه نگاری
[روزنامه نگاری] است
مرتکب و به وضعی بسیار
موهن روزنامه را برای
تصفیه حساب شخصی و
تأمین مصالح خصوصی
انتشار دهد بر جامعه
مطبوعات و مدیران محترم
جراید است که چنین فردی
را از میان خود طرد کرده و
احترام ساحت مقدس
مطبوعات را از هر جهت
نگهدارند.
آقایان مدیران جراید شاید
مندرجات شماره های
مختلف روزنامه مرد مبارز
را مطالعه فرموده و دیده باشند که آقای خلیل اسعد رزم آرای ملایری هر چند
صباحی یکی از افراد این کشور را ناجوانمردانه به باد فحش و ناسزا و تهمت و
افترا می گیرد.
نگارنده فعلاً در اطراف صلاحیت علمی و اخلاقی و امانت و حسن
شهرت آقای خلیل رزم آرا بحثی نکرده و عدن الاقتضی آن را موکول به آینده
خواهم کرد ولی مطلبی را که...
می داند این است که چند روز قبل در مجلس
بودم...
داشتند ضمن صحبت راجع به مندرجات روزنامه مرد مبارز و اتهاماتی که
به اینجانب نسبت داده شده سخن به میان آمد یکی از حضار اظهار داشت این
آقای خلیل اسعد رزم آرای ملایری که من او را سال هاست به خوبی می شناسم
موقعی که تازه از ملایر به تهران آمده و امتیاز روزنامه مرد مبارز را گرفته بود در
هر مجلسی که راه می یافت خویشتن را به خاندان جلیل و محترم تیمسار فقید
سپهبد رزم آرا منتسب می کرد غافل از اینکه لهجه محلی و طرز سلوک و حرکات
و برخورد و رفتار دهاتی او شنونده را متوجه می نمود که این جوان تازه وارد
به منظور کسب شهرت و احترام مجعولانه و برخلاف واقع و حقیقت از
نام خانوادگی رزم آرا استفاده نموده خود را به چنین خاندان محترمی که مورد
تکریم و احترام مردم است
نسبت می دهد! آیا با این
حال کسی که در عنفوان
جوانی به دروغ و مجعولانه
و به منظورهای خاصی خود
را به شخصیتی بزرگ و
خاندانی سرشناس و متین و
خوشنام این مملکت منتسب
می نمود که هنوز هم
بعضی ها شاید فکر می کنند
که چنین انتسابی وجود
دارد! اکنون که سال ها از آن
ایام می گذرد و به اصطلاح
معروف از بس مار خورده و
افعی شده دیگر برای او چه
اهمیت و اشکالی دارد که با
همان دروغ پردازی ها و مجعولاتی که مختص خود اوست فرد صالحی را فاسد و
متدینی را بی دین و خادمی را خائن بخواند؟
به هر حال غرض از تذکر مراتب فوق این بود که آقای خلیل اسعد رزم آرای
ملایری در دروغ پردازی و جعل سخن مهارت به سزائی داشته و در واقع قهرمانی
بی بدیل می باشد و چون نامبرده در جریان انتخابات تابستانی سال گذشته از
اینجانب که در آن موقع در پست فرماندار ملایر انجام وظیفه می نمودم تقاضای
نامشروعی داست که امکان انجام آن از حدود قدرت و وظیفه اداری و وجدانیم
خارج بود لذا پس از یک سال از چندی قبل به این طرف که موقعیت تازه
بدست آورده و به زعم باطل خود صاحب شمشیری شده در مقام تصفیه حساب
برآمده و به همین جهت نیش قلمش را به اتکاء شمشیرش به سوی اینجانب دراز
و در شماره های 50 و 59 و 65 مرد مبارز اتهامات ناروایی به اینجانب نسبت
دادند که مطابق قانون مطبوعات نگارنده را ناچار به جوابگویی نموده و پاسخ
معجولات ایشان را در دو فقره به تاریخ 19 مرداد و 5 شهریور 40 برای درج در
روزنامه اش ارسال و نظر به اینکه برخلاف صریح ماده 9 قانون مطبوعات از درج
دو فقره جواب مزبور
خودداری نموده علیهذا
ناچار دو فقره پاسخ مذکور
را عینا به شرح زیر به
استحضار آقایان مدیران
محترم جراید و مقامات
مسؤول مملکتی و عموم
مردم شرافتمند ایران
می رساند.
موسی مشیری از تهران 12
شهریور 40
آقای خلیل اسعد رزم آرا
مدیر روزنامه مرد مبارز
چون در شماره های 50
مورخ اول مرداد و 59 مورخ
16 مرداد 1340 آن روزنامه
که به وسیله یکی از دوستان به من ارائه شده مطالب مجعول و برخلاف واقعی در
مورد اینجانب درج و اتهامات ناروایی را به اینجانب نسبت داده بودند لازم
دانست بدین وسیله مقام جوابگویی برآمده و درج آن را در همان روزنامه مطرح
ماده 9 قانون مطبوعات تقاضا نماید.
نزد وجدان خود بسیار مفتخر و سربلندم که طی سال ها خدمت صادقانه در هر
شغل و مقامی که بوده ام وظایف اداری اجتماعی و ملی و وجدانی خود را همیشه
در کمال شجاعت و بدون کوچکترین نظر شخصی انجام داده و اکنون پس از 22
سال خدمت با داشتن مقامات و مشاغل حساس و با وجود عواید ملکی و ارثیه پدری و درآمدهای
مشروع خارجی که از راه تألیف کتاب عایدم شده است معهذا در حال حاضر به موجب مدارک مسلم مبالغ
متنابهی هم مقروض بوده و به لطف پروردگار بنا به خصوصیات ذاتی و نژادی و براثر تربیت صحیح
خانوادگی هیچ گاه از جاده شرافت و عفت و درستی و عزت نفس منحرف نشده و سخت ترین ناملایمات و
بزرگترین لطمات زندگی هم ان شاءاللّه در آتیه موجبات انحرافم را فراهم نخواهد کرد ضمنا خوشوقتم که
به شهادت خدا و گواهی اکثریت قریب به اتفاق مردم حق شناس و نجیب ملایر طی مدت مأموریتم در آن
حوزه علاوه بر انجام وظایف مربوطه براثر مراقبت کامل عواید شهرداری افزایش یافته و قسمتی از
بدهی های مسلم و معوقه شهرداری تأدیه و از هرگونه هزینه زایدی جلوگیری و ضمنا از نظر عمرانی و
اجتماعی در حدود امکانات خدمات قابل ملاحظه هم به ملایر و ملایری ها نموده ام حال اگر معدودی
انگشت شمار که بویی از حق شناسی نبرده و فاقد دیده حق بین هستند و یا اگر یکی دو نفر که مصالح و
منافع شخصی و خصوصی آنان بدست اینجانب تأمین نگردیده و تقاضاهای نامشروعشان از حیطه قدرت
و حدود وظیفه اداری من خارج بوده و اکنون بر من خرده گرفته و ناجوانمردانه به باد فحش و ناسزایم
بگیرند حرجی بر آنها نبوده و هیچکس جز این از آنها توقع و انتظار دیگری ندارد.
آقای مدیر مبارز ـ اولاً در شماره 50 آن روزنامه نوشته اید که درخشت دور باغچه ساخته شده ...
را دیوار
آن را سیمان با اینکه شهرداری ملایر می بایستی در این مورد جواب لازم را به شما بدهد و میزان هزینه
ناچیزی را که ساختمان و سیمان کاری و نرده کشی و نصب چراغ باغچه مزبور مصرف نموده به اطلاع
عموم برساند ولی اینجانب با کمال تأسف ناگریزم مراتب زیر را از نظر کلی در پاسخ نوشته شما اعلام دارم.
آقای خلیل رزم آرا با اینکه شما در ظرف مدت قلیل روزنامه نگاری خود یک آپارتمان چند طبقه در جاده
نظامی و یک خانه مجلل در قیطریه با مصالح ساختمانی امروز بنا نموده اید که صدها هزار آجر در آن بکار
برده اند چگونه هنوز (آجر) را (خشت) می دانید و کدام عقل سلیم حکم می کند که بتوان روی خشت خام
گلی سیمان کشید؟...
بلی آقای مدیر محترم دیوار را در زمان فعلی با آجر می کشند و فقط آجر یا سنگ است که سیمان را به خود
می گیرد و همانطوری که سرشت و ذات ناپاک قابلیت پذیرفتن تربیت و اصلاح را با مصرف خروارها
سریش ندارد خشت خام گلی هم هیچگاه لیاقت به خود گرفتن سیمان را ندارد.
ثانیا در همان شماره ضمن اشاره به جریان آسفالت خیابان های ملایر نوشته اید که (اینجانب با شرکتی که
معلوم نبود از کجا سبز شده بند و بست نموده و در پایان آسفالت خیابان را بنام گردنه مشیری نامگذاری
کرده اید) که در جواب این موضوع یادآور می شود اولاً به موجب سوابق موجوده آگهی مناقصه
آسفالت کاری خیابان ملایر قبل از انتصاب اینجانب به فرمانداری آن حوزه منتشر و مقدمات کار فراهم و
اقدامات لازم معمول و با رعایت تشریفات قانونی به قول شما همان شرکت خودرو برنده مناقصه گردیده و
شهرداری ملایر قرارداد مربوطه را با آن شرکت منعقد و در ثانی مسلما شهرداری تضمین کافی به منظور
حسن انجام کار از مقاطعه کار دریافت داشته و در ثالث کلیه عملیات فنی آسفالت کاری مزبور زیر نظر
مهندس ناظر وزارت محترم کشور که از مرکز اعزام شده انجام و با کیفیات مزبور اینجانب هیچ گونه
دخالتی در این امر نداشته ام و ضمنا با اظهار سپاسگزاری از اینکه آسفالت خیابان ها را به نام اینجانب
نامگذاری فرموده اید متذکر می شود که کلمه (اسعد) برای نامگذاری (گردنه) بسیار مناسب تر می باشد.
ثالثا باتوجه به اینکه شما در جریان انتخابات تابستانی سال گذشته تقاضاهای نامشروعی از اینجانب
داشتید که امکان آن از حدود قدرت و وظیفه اداری اینجانب خارج بود به همین جهت بنا به وعده خودتان
را جلوتر گذاشته در شماره 59 ضمن درج مطالب مجعول و بی اساس پس از اشاره به عملیات مأمورین
شهرداری و اعزام بازرس و نحوه رسیدگی و اعلام نظر بازرس ناجوانمردانه اینجانب را دزد و حیف و میل
کننده مال دولت خوانده و با الفاظ رکیک و عبارات موهن برخلاف حق و وجدان اتهامات ناروائی به
اینجانب نسبت داده اید که برای من جای خوشوقتی است که این نسبت ها را آقای خلیل اسعد رزم آرا مدیر
روزنامه مرد مبارز و حامی مردم ملایر به من می دهد و نام من در دفتر دزدان و غارتگران به وسیله شما
ثبت شده است و ضمنا چون اشاره ای هم به تشکیل پرونده نموده بودید جوابا اعلام می دارد که چون شما
فعلاً خود را هم صاحب سیف می دانید و هم دارای قلم البته باید بدانید که هر شمشیر بر او قلم تیزی در برابر
حق و حقیقت زبون و ناتوان بوده و سر تعظیم فرود می آورد مگر سیف و قلم شما؟! در خاتمه نظر به اینکه
اتهامات منتسبه به اینجانب کلاً کذب محض و خلاف واقع و به منظور تصفیه حساب شخصی بوده لذا به
استناد ماده 22 قانون مطبوعات دیروز علیه شما اعلام جرمی به دادسرای محترم تهران تقدیم و تعقیب
کیفری تو را به نام مفتری طبق ماده 269 قانون مجازات عمومی تقاضا و ضمنا تذکر این نکته را لازم
می داند که به استناد قسمت اخیر ماده 22 قانون مطبوعات چون شما تحت تعقیب هستید لذا حق ندارید که
نسبت به این مورد مطالبی انتشار دهید ختاما در صورتی که از درج جواب فوق الذکر هم مضایقه نمایید
عینا به روزنامه های کثیرالانتشار پایتخت برای درج ارسال و هزینه درج آن هم طبق تبصره 1 ماده 20
قانون مطبوعات به انضمام سایر خسارات مادی و معنوی دیگر که از نشر مطالب مندرجه در روزنامه شما
متوجه اینجانب گردیده به وسیله دادخواست جداگانه از طریق دادگاه صلاحیت دار از شما مطالبه خواهد
شد.
واللّه یعصمنا من الخطایا والزلل.
موسی مشیری از تهران ـ 19 مرداد 40
آقای خلیل اسعد رزم آرا مدیر مرد مبارز
با اینکه پاسخی را که به مهملات و نوشتجات غیر واقع مندرجه در شماره های 50 و 59 روزنامه شما داده
و به وسیله پست ارسال گردید که بر طبق قانون مطبوعات آن را درج کنید ولی متأسفانه به علت عدم
شهامت اخلاقی و برخلاف قانون از درج آن خودداری و به جای درج پاسخ مزبور مجددا در شماره 65
اتهامات دیگری به اینجانب نسبت داده اید لازم می داند بدین وسیله حقایقی را در پاسخ نوشته های مجعول
و غیر واقع مندرجه در شماره 65 مرد مبارز اعلام و درج آن را مطابق قانون مطبوعات خواستار شود.
آقای خلیل اسعد رزم آرا قبل از شروع به اصل موضوع بپردازم.
آقای خلیل خان همشهری محترم شما که از دوران کودکی تاکنون شاهد و ناظر مراحل مختلفه زندگی
تحصیلی ابتدایی و اوقافی و اجتماعی شما بوده و از هر حیث شما را بهتر از همه می شناسد اظهار می داشت
آقای خلیل خان از روزی که از کارمندی اوقاف برکنار و امتیاز روزنامه مرد مبارز را گرفته بناحق خود را
در صف شریف مطبوعات جا زده مرتب به مقتضای زمان هر چند روزی یکی از افراد خوشنام و شخصیتی
بارز و یا مأموری صالح را مغرضانه به باد فحش و ناسزا گرفته و از هیچ گونه هتاکی و فحاشی به آنها
مضایقه نکرده است و اگر کسی پیدا شود که شماره های مختلف روزنامه او را بر حسب تصادف دیده باشد
می بیند که این آقای رزم آرا هر چند صباحی به منظور تأمین مقاصد شخصی لباس رزم پوشیده و
ناجوانمردانه مقداری فحش و ناسزا نثار یکی از افراد این مملکت می نماید که بدبختانه بعضی ها به مصداق
(از دیوار شکسته باید ترسید) به منظور حفظ آبرو و شرافت خود به در خانه او می روند و به هر وسیله ای که
شده او را از ادامه فحاشی بازداشته و برخی ها نیز به یاوه سرایی های او هیچگونه اعتنایی نکرده او را در
اعمالش آزاد می گذارند و چون تاکنون کسی در برابرش نه ایستاده و به حکم قانون در مقام تعقیبش
برنیامده لذا بالنتیجه روزبه روز بر تجری و جسارتش افزوده شده و آنچه را که دل تنگش می خواهد
می گوید و می نویسد.
آقای خلیل اسعد رزم آرا این بود مختصری از اظهارنظر مفصل یک هم شهری محترم شما در مورد روش
نامه نگاری شما اما آنچه را که لازم می داند به شما پاسخ دهد این است که در شماره 65 مورخ 24 مرداد
نامه ای مجعول به تاریخ 8 /4 /39 به نام اهالی ملایر درج کرده اید که در این نامه مجعول دو موضوع جالب
و قابل توجه وجود دارد که شما را رسوا کرده است ضمنا چون نویسنده نامه مزبور را معرفی نکرده اید
مسلم است که نویسنده آن جز شخص آقای خلیل اسعد رزم آرا کسی دیگر نبوده و تا زمانی که نویسنده را
صریحا معرفی نکنید شما را جاعل نامه مزبور دانسته و به عنوان جعل امضای اهالی ملایر مطابق قانون
مجازات عمومی تحت تعقیب کیفری قرار خواهم داد و اما آن دو موضوع جالب و قابل توجه این است که
نویسنده نامه مزبور که خود شما هستید اینجانب را در کمال وقاحت به بی دینی و خیانت به شاهنشاه و
کشور متهم نموده اید که هرکس دو موضوع مزبور و دو اتهام ناجوانمردانه نامبرده را در روزنامه شما
بخواند قاه قاه به فکر کوتاه نویسنده آن می خندد و از همین دو اتهام ناروا درک خواهد کرد که موضوع
چیست و مدیر مرد مبارز کیست و چه می گوید و چه می خواهد؟!
آقای خلیل رزم آرا اکثریت مردم بصیر ایران و عموم اهالی شرافتمند شافعی مذهب کردستان و کلیه حکام
و ولات و فرماندهان و امرای لشکر کردستان و همچنین تیمساران رؤسای هیئتهای بازرسی شاهنشاهی
مأمور آن حوزه به خوبی واقفند که در سراسر کردستان قریب دویست سال است که یک خانواده شریف
جعفری مذهب وجود دارد که علاوه براینکه در ادوار گذشته همیشه خدمتگزار میهن عزیز و شاهنشاه
محبوب بوده اند در چنین منطقه حساسی طوری به وظایف دینی و مذهبی خود عمل کرده و در تحکیم و
ترویج دین مبین اسلام مجاهدت و فداکاری نموده اند که همیشه مورد تکریم و احترام قاطبه اهالی شافعی
مذهب کردستان بوده و شخص اینجانب نیز که فرزند خلف و فرد شاخصی از آن خاندان قدیمی هستم که
در حال حاضر به جای اجداد و نیاکانم همان وظایف خطیر مذهبی که به عهده دارم انجام و همه ساله در هر
نقطه ای که باشم در اول ماه محرم الحرام برای ادای مراسم مذهبی و اقامه عزاداری حضرت خامس آل عبا
(ع) به کردستان رفته و در حسینیه مشیری با حضور مردم کردستان مجلس عزای جد بزرگوارم را منعقد
می نمایم و با این کیفیت تاکنون جز پیروان سید باب هیچ فرد دیگری از هیچ فرقه اینجانب و خانواده
شاخص اینجانب را به بی دینی متهم نکرده است.
و اما موضوع دوم که شما یکی از سربازان فداکار و خدمتگزاران واقعی شاهنشاه معظم و مفخم را متهم به
خیانت به شاهنشاه کشور نموده اید بدین وسیله اعلام می دارد که به موجب سوابق و مدارک موجوده در
دستگاه های انتظامی کشور اینجانب نه تنها بنا به غریزه ذاتی و نژادی و فردی وطن خواه شاه دوست هستم
بلکه به موجب سوابق موجود و مسلم در بحرانی ترین ایام با عوامل ضد ملی و اخلالگر و بی وطن
سرسختانه و شرافتمندانه به مبارزه برخاسته و با ابراز کمال فداکاری و جانبازی دین خود را به شاهنشاه
معظم و میهن عزیز ادا و در امتحان وطن خواهی و شاه دوستی به تشخیص مقامات عالیه و رجال و
شخصیت های ایران با درجه بسیار ممتاز قبول و زنده ترین و معتبرترین سند ثبات عقیده و ایمان و
خدمتگزاری اینجانب پهلوی نامه مشیری (تاریخ منظوم دوران پرافتخار زندگی اعلی حضرت همایون
شاهنشاهی است که در 24 هزار نسخه منتشر شده که امروز پهلوی نامه مشیری مورد استفاده خاص و عام
قرار گرفته حال اگر چنین سرباز فداکاری امروز از معدودی تازیانه بخورد این تازیانه هم از آن
تازیانه هایی است که زمانی کوتاه عمال پیشه وری به وطن خواهان و شاه دوستان واقعی می زدند بلی آقای
رزم آرا...
مبارز ملی مردم و جان خود را در کف دست گذارده بودم که در آن شرایط شما خود می دانید که
به چه کاری مشغول بودید ولی اینک پس از 22 سال خدمت به میهن و شاهنشاه محبوب به زعم باطل شما
من به شاهنشاه و کشورم خائن هستم! ولی شما خدمتگزار!!
در خاتمه تذکر مجدد این نکات را لازم می داند که اینجانب در هر مرحله و مقامی که بوده ام وظایف اداری
و اجتماعی و وجدانی خود را در کمال صداقت و بی نظری و در عین قدرت انجام و در هر جایی بی نظمی و
عمل خلافی مشاهده کرده باشم به وظیفه قانونی خود عمل کرده و چون اغلب انجام وظیفه اینجانب با
مصالح و یا عملیات و مقاصد شخصی معدودی انگشت شمار تضاد پیدا می کرد علیهذا آن عده انگشت
شمار در حدود امکانات اینجانب را به باد تهمت و ناسزا گرفته و به منظور حفظ خود علیه اینجانب دست به
اقداماتی زده اند و همین اندازه از درستی و صحت عمل اینجانب کافی است که پس از 22 سال خدمت و
باوجود عواید ملکی شخصی و ارثیه پدری و درآمدهای مشروح خارجی معهذا در حال حاضر به موجب
مدارک مسلم مبالغ متنابهی مقروض هستم که اگر اولیای محترم امور دولت در اجرای قانون از کجا
آورده ای به وضع مالی من و وضع مالی شما و اشخاصی که شما آنها را می شناسید رسیدگی کنند روشن
خواهد شد که من و شما و دیگران چه داریم؟ و از چه راهی آن را بدست آورده ایم.
ضمنا چون بر اثر اعلام جرمی که اینجانب علیه شما به دادسرای محترم تهران تقدیم و از طرف آن
دادسرای محترم کتبا به شما ابلاغ شده که طبق قانون مطبوعات از تکرار و درج مطالبی علیه اینجانب
خودداری نمایید ناچار برای تسکین مغز و اعصاب مریضت دست توسل به دامن مدیران محترم جراید
تهران زده و هر چند صباحی یکی از آنها را وادار به نوشتن مطالبی علیه اینجانب می نمایید غافل از اینکه
نشر اینگونه مجعولات در وضع اینجانب کوچکترین اثری نداشته و مردم حق بین آن طوری که باید و شاید
مرا می شناسند و درباره من قضاوت خواهند کرد و اگر خدای ناخواسته دستگاه هایی هم پس از 22 سال
خدمت صادقانه اداری اجتماعی تاکنون مرا نشناخته باشند و محتاج به راهنمایی شما گردند این
خدمتگزار واقعی دیگر به هیچ وجه توقعی نداشته و با کمال افتخار کنج عزلت را بر ادامه خدمت در چنین
شرایطی ترجیح خواهد داد.
ختاما نظر به اینکه معمولاً پس از هر مصیبتی چند ماهی که می گذرد نسیان به انسان دست داده و بتدریج با
صبر و شکیبایی آن مصیبت را فراموش می کند علیهذا اکنون که 13 ماه از آن فاجعه عظیم و مصیبت بزرگ
(عدم امکان و انجام تقاضاهای نامشروع شما در انتخابات سال قبل) می گذرد از خداوند متعال برای شما
طلب صبر و شکیبایی نموده و امیدوارم خداوند بزرگ موجبات تسکین اعصاب و ترمیم الام و مصائب
شما را فراهم فرموده و به راه راست هدایتت فرمایند.
نرجومن اللّه ان یهدیکم الی سبیل الرشاد میرموسی
مشیری از تهران 5 شهریور 40
خلیل اسعد رزم آرا
605 ـ الف ـ ی ـ 3 ـ ج
در پرونده خلیل اسعد رزم آرا ضمیمه و ارائه شود.
23 /10 /40
کیقباد 23 /10 /40
توضیحات سند:
1ـ نویسنده این نامه فردی به
نام موسی مشیری کردستانی
فرماندار ملایر بوده که به ادعای
خودش به دلیل عملی نکردن
خواسته های غیرقانونی رزم آرا
مدیر روزنامه مرد مبارز در
نشریه اش مقالاتی علیه او به
چاپ رسانده و این نامه جواب
یکی از نامه های مورد نظر
می باشد، جالب اینکه گوشه ای
از مفاسد رجال عصر پهلوی به
دلیل دشمنی که بین آنها وجود
داشته و پرده دریهایی که نسبت
به هم نموده اند افشاء می گردد.
منبع:
کتاب
مطبوعات عصر پهلوی - روزنامه مرد مبارز به روایت اسناد ساواک صفحه 88