صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

درباره : جمعیت نهضت آزادی

تاریخ سند: 14 تیر 1343


درباره : جمعیت نهضت آزادی


متن سند:

محترما به استحضار میرساند.
مقدمه.
قیام مردم در 28 مرداد سال 32 به دوره حکومت دکتر مصدق1 و استیلای دارودسته او بر تمام شئون کشور خاتمه داد و عده ای از یاران صمیمی و طرفداران متعصب او که دریافتند با واژگون شدن بساط مصدق و برملا شدن ماهیت مقاصد ملی نمای او در عرصه سیاست ایران جائی برای آنها باقی نمانده، برای احراز موقعیتهای از دست رفته بطور کاملاً مخفیانه مبادرت به تشکیل سازمانی به نام نهضت مقاومت ملی کردند و تا سال 1339 با پخش روزنامه راه مصدق بصورت زیرزمینی تلاش مذبوحانه ای نمودند.
دستور فرمان انتخابات در سال 392 و تأکیدات اعلیحضرت همایون شاهنشاهی درباره آزادی انتخابات فرصت مناسبی بود که تشکیلات متلاشی شده جبهه ملی و سران احزاب وابسته و طرفدار آن گردهم جمع شده و تجدید حیات سیاسی آنرا اعلام کنند.
گردانندگان سازمان مخفی نهضت مقاومت ملی از جمله مهندس مهدی بازرگان.
دکتر یداللّه سحابی.
3 مهندس منصور عطائی.
4 و چند تن دیگر نیز به جبهه مزبور پیوستند ولی طی مدت چند ماه جبهه ملی را با وجود عناصری اعتدالی و میانه رو وسیله مطلوبی برای نیل بمقاصد سیاسی و اعمال نظریات و افکار تند و افراطی خویش نیافتند و مقارن اردیبهشت ماه سال 1340 سازمانی بنام «جمعیت نهضت آزادی ایران» بوجود آوردند که ذیلاً نحوه تأسیس سازمان و تشکیلات اولیه.
روش و نوع فعالیت، مبارزات دستگاههای انتظامی با آن و بالاخره وضع فعلی جمعیت موصوف را از عرض میگذراند.
الف.
نحوه تأسیس.
مؤسسین.
سازمان و تشکیلات اولیه.
کسانیکه مبادرت به تأسیس جمعیت نهضت آزادی کردند از سالها قبل بانحاء مختلف خود را مردمانی متدین معرفی کرده و شدیدا نسبت بدین و مذهب تظاهر مینمودند و از طرف دیگر کلیه آنان کسانی بودند که مصدق را پیشوای ملت ایران نامیده و تا مدتها بعد از سال 32 او را نخست وزیر حقیقی ایران خطاب میکردند و نسبت بوی تعصبی شدید و غیرقابل انعطاف داشتند بنابراین عناصر مزبور با تهیه و تدوین مرامنامه ای باهداف خود ماهرانه رنگ دینی داده و مقاصد خود را ملی قلمداد و اساس کار تبلیغات خویش، را بر مبنای دین و ملت دوستی و احقاق حقوق اساسی قرار داده و با توزیع مرامنامه مدونه خویش، از اردیبهشت ماه سال 40 آغاز فعالیت کرده و در خیابان کاخ با تهیه منزلی، آنجا را بعنوان کلوپ و مرکز جمعیت نامگذاری کردند و بدنبال آن سیدمحمدرضا فرید زنجانی (روحانی مقیم خیابان فرهنگ) با صدور اعلامیه ای موجودیت این جمعیت را اعلام و نسبت به توفیق موسسین آن اظهار امیدواری کرد.
کسانی که مؤسس جمعیت مزبور بودند.
بشرح زیر معرفی میگردند : 1ـ مهندس مهدی بازرگان : استاد دانشکده فنی دانشگاه تهران که از بانیان حزب ایران و از مؤسسین اولیه انجمنهای اسلامی است که بعد از ائتلاف حزب ایران با حزب منحله توده5 ظاهرا از آن کناره گیری کرد ولی با روی کار آمدن دکتر مصدق باو نزدیک شد و پس از چندی در ردیف صمیمی ترین یاران و همکاران او درآمد و تا آخرین لحظات حکومت وی با نامبرده همکاری داشت پس از قیام ملی 28 مرداد سال 32 مدتی بازداشت و تحت تعقیب بود که مورد عفو واقع و آزاد شد.
پس از آزادی اقدام به تشکیل نهضت مقاومت ملی کرد و تا سال 39 بطور زیرزمینی اقداماتی در زمینه بدبین ساختن افکار عمومی نسبت بمقررات و وضع موجود و مقامات عالیه و دستگاههای مسئول کشور انجام داد.
بعد از اعلام فعالیت مجدد جبهه ملی جزء کسانی بود که برای زنده کردن این جبهه تلاش فراوان نمود و بالاخره باتفاق سایر همکارانش نهضت آزادی را بوجود آورد و جمعیت اخیر بکارگردانی او مدتی اقدامات حادی برخلاف امنیت داخلی و مصالح عالیه مملکت انجام داد تا اینکه بالاخره بعلت رفتار خلاف مصالح و امنیت کشور در حدود بهمن ماه سال 41 باتفاق عده ای از سران جبهه ملی و گردانندگان نهضت آزادی بازداشت گردید و فعلاً در دادگاه تجدیدنظر ویژه اداره دادرسی ارتش تحت محاکمه میباشد.
2ـ دکتر یداللّه سحابی : استاد رشته زمین شناسی دانشگاه تهران از طرفداران متعصب دکتر محمد مصدق است که در دوره حکومت او با وی همکاری و در اقدامات نامبرده بسهم خود دخالت کرد و بعد از 28 مرداد سال 32 مدتی بازداشت بود و رویهمرفته مشارالیه وضعی نظیر مهندس مهدی بازرگان داشت با این تفاوت که مهندس بازرگان همیشه و در همه جا نقش رهبری را بعهده داشته و دکتر سحابی «دستیار وفادار او بوده است و این شخص نیز هم اکنون در دادگاه مراحل آخرین دفاع خود را نسبت باتهامات وارده میگذراند.
3ـ سیدمحمود علائی طالقانی : مدرس مدرسه عالی سپهسالار و پیشنماز مسجد هدایت از طرفداران و علاقمندان دکتر مصدق بوده که تقریبا از سال 37 این تمایل بمصدق و مخالفت شدید خود را نسبت بحکومت و وضع موجود علنی ساخت و با تشکیل جلسات سخنرانی مذهبی و استفاده از منابر بی پروا نسبت به وضع موجود و مقررات جاری کشور انتقاد و مقامات عالیه و مسئول مملکت را مورد حمله شدید قرار داده و تا سال 39 در زمینه تبلیغات و تلقینات خلاف مصالح مملکتی سعی فراوان بکار برد و از سال 39 در جبهه ملی شرکت و سپس در سال 40 باتفاق سایرین نهضت آزادی را ایجاد و بعنوان عضو مؤسس و سپس عضو هیئت اجرائیه چه شخصا و چه باتفاق سایر بانیان نهضت آزادی اقداماتی در زمینه تهیه و انتشار اعلامیه و نشریات تحریک آمیز و خلاف مصالح مملکت و جلب کمک و همکاری روحانیون مخالف و تهیه پیش نویس اعلامیه های موهن نسبت بمقامات عالیه کشور بعمل آورد و در بهمن ماه سال 41 باتفاق سایرین بازداشت و در اوائل سال 42 با سپردن تعهد عدم فعالیت و جبران رفتار گذشته آزاد شد ولی بلافاصله کردار سابق را با شدت آغاز و با شروع محرم سال گذشته مبادرت به تحریک مردم بشورش و عصیان کرد تا اینکه در خرداد ماه سال 42 برای مرتبه دوم بازداشت و همراه سایر سران و فعالین نهضت آزادی به اتهام اقدام بر ضدامنیت داخلی مملکت تحت تعقیب واقع شد و اکنون دادگاه تجدیدنظر ویژه در مرحله استماع آخرین دفاع او و سایرین است و قریبا حکم درباره وی صادر خواهد نمود.
4ـ مهندس منصور عطائی : استاد دانشکده کشاورزی کرج و از طرفداران دکتر محمد مصدق بوده که با افراد فوق الذکر در تشکیل و اداره سازمان نهضت مقاومت ملی همکاری داشته و از سال 39 در فعالیت جبهه ملی شرکت و در سال 40 همراه با سایرین نهضت آزادی را بوجود آورده است.
بعد از آنکه در سی ام تیرماه سال 40 عده ای از سران جبهه ملی و نهضت آزادی منجمله شخص موصوف بمنظور رفتن به مزار و نهادن دسته گل بر قبر مقتولین 30 تیر سال 31 عازم شهرری بودند دستگیر شدند.
مهندس عطائی مدتی در بازداشت بود و سپس با تقدیم عریضه ای به پیشگاه مبارک شاهانه تقاضای عفو و استخلاص از زندان را نمود و اوامر مطاع ملوکانه دایر بر اجابت استدعای او شرفصدور یافت و متعاقبا مشارالیه تعهدی سپرد که بر مبنای تعهد مزبور از عضویت در نهضت آزادی و فعالیت بنفع آن کناره گیری نموده و در آتیه نیز هیچگونه فعالیتی نخواهد کرد و با این ترتیب این شخص که در تأسیس نهضت آزادی با سایرین همکاری داشت و مدتی عضویت هیئت اجرائیه را عهده دار بود عملاً از این جمعیت کناره گیری کرد و تا این تاریخ هیچگونه اطلاعی که دال بر فعالیت مجدد و یا ابراز علاقه او نسبت بکارهای گذشته باشد واصل نگردیده است.
5 ـ حسن نزیه1 : وکیل دادگستری از طرفداران و علاقمندان دکتر محمد مصدق بوده که در سازمان نهضت مقاومت ملی فعالیت داشته و از سال 39 در جبهه ملی شرکت و متعاقب آن با سایرین در ایجاد نهضت آزادی همکاری نموده است.
نامبرده پس از تشکیل جمعیت اخیر به سمت عضو هیئت اجرائیه انتخاب و مسئولیت گویندگی این جمعیت را عهده دار بوده و در زمینه شناساندن نهضت آزادی و مرامنانه آن تلاش فراوان نموده و تا اواسط سال 41 دو بار به اتهام اقدام بر ضد امنیت داخلی مملکت بازداشت گردید تا اینکه پس از تشکیل کنگره جبهه ملی در سال 41 و بدنبال دستگیری عده ای از سران جبهه مذکور و نهضت آزادی مدتی مخفیانه بسر برده و سپس خود را بمقامات انتظامی معرفی و مراتب کناره گیری و عدم فعالیت خویش را در نهضت آزادی اعلام و متعهد گردیده است که در آتیه کوچکترین فعالیتی بنفع نهضت آزادی و یا جبهه ملی و برخلاف مصالح مملکت ننماید و چون پرونده انفرادی او حاکی از عمل بتعهدات سپرده شده بود مراتب کناره گیری وی از فعالیتهای خلاف امنیت و مضره بحال کشور به اداره دادرسی ارتش اعلام و از لحاظ اتهامات وارده درباره اش قرار منع تعقیب صادر و از آن زمان تاکنون هیچگونه مدرک و دلیل و یا اطلاعی حاکی از تلاش مجدد این شخص نرسیده است.
6ـ محمدرحیم عطائی : کارمند راه آهن دولتی ایران از طرفداران و علاقمندان مومن دکتر مصدق است که در فعالیتهای سازمان مقاومت ملی نقش موثری داشته و از بنیان گزاران نهضت آزادی است مشارالیه در سالهای 40 ـ 41 ـ 42 چند بار به اتهام اقدام بر ضد امنیت داخلی مملکت بازداشت و چون در اوائل سال 42 فعالیتهای آشوب طلبانه او در نهضت آزادی محرز بوده دستگیر و مدتی بازداشت گردیده و پس از چندی بعلت ابتلا به بیماری شدید قلبی با قرار التزام عدم خروج از حوزه قضائی تهران از طریق اداره دادرسی ارتش مرخص شده لیکن علیه او نسبت به اتهامات وارده کیفرخواست صادر و قریبا پس از پایان کار متهمین دسته اول نهضت آزادی همراه با متهمین دسته دوم بدادگاه احضار خواهد شد.
7ـ عباس سمیعی : شغل کارمند وزارت کشاورزی (بنگاه شیمیائی) از علاقمندان مومن به دکتر مصدق و از اعضاء موثر نهضت مقاومت ملی بوده که از لحاظ فعالیتهای سیاسی و اقدامات خلاف مصالح مملکتی وضعی شبیه به محمدرحیم عطائی داشته و در تأسیس نهضت آزادی شرکت نموده و در سال 42 به اتهام اقدام بر ضد امنیت داخلی مملکت بازداشت گردیده و چون عریضه های متعددی دایر بر عدم فعالیت خود تسلیم کرده از طرف اداره دادرسی ارتش با قرار التزام عدم خروج از حوزه قضائی تهران بمبلغ یکصد هزار ریال آزاد و علیه او از لحاظ اتهامات وارده کیفرخواست صادر شده که قریبا همراه با سایر متهمین دسته دوم جهت محاکمه بدادگاه احضار خواهد شد.
جمعیت نهضت آزادی پس از آنکه بوسیله افراد نامبرده بالا تأسیس گردید، عده ای از دوستان و طرفداران دکتر مصدق و مهندس بازرگان و سایرین در تشکیلات آن شرکت کردند و از بین اعضاء مؤسس بدوا چهار نفر بنامهای مهندس مهدی بازرگان، دکتر یداللّه سحابی، مهندس منصور عطائی و حسن نزیه را بعنوان اعضاء هیئت اجرائیه انتخاب نمودند که پس از کناره گیری مهندس منصور عطائی در سال 40 و حسن نزیه در سال 41 بترتیب سیدمحمود علائی طالقانی و حاج احمدعلی بابائی (شغل چوب فروش) در هیئت اجرائیه عهده دار مسئولیت گردیدند و سپس کمیته هائی بنام : کارگران به مسئولیت محمدرحیم عطائی.
کارمندان به مسئولیت احمد صدر حاج سید جوادی1 دادستان اسبق تهران دانشجویان به مسئولیت ابوالفضل حکیمی دانشجوی دانشکده علوم.
کمیته اصناف و بازاریان به مسئولیت حاج احمدعلی بابائی و کمیته روحانیون به مسئولیت سیدمحمود علائی طالقانی بوجود آوردند و از طرف دیگر انجمنهای اسلامی وابسته به مهندس بازرگان هم بعنوان نیروی پشتیبانی فعالیت جنبی بنفع نهضت آزادی آغاز نمودند بدون اینکه عملاً و کلاً عناصر آن به عضویت نهضت آزادی درآیند و مسئول دبیرخانه این انجمنها شخصی بنام محمدمهدی جعفری2 دانشجوی دانشسرایعالی بود و دکتر عباس شیبانی مسئول انجمن اسلامی دانشجویان نیز بطور رسمی فعالیت خود را در نهضت آزادی آغاز نمود و ادامه میداد.
در اوائل سال 42 که طرح ضربتی دوم از طرف دستگاههای مسئول بمورد اجراء گذاشته شد عناصر مسئولیتدار بالا همگی دستگیر و چون در آن زمان احمد صدر حاج سیدجوادی مصونیت قضائی داشت مرخص گردید و دکتر عباس شیبانی.
حاج احمدعلی بابائی.
ابوالفضل حکیمی و محمدمهدی جعفری نیز با اولین دسته متهمین بمنظور پیگرد قانونی تسلیم دادگاه گردیده و اکنون با سایر سران نهضت آزادی در مرحله آخرین دفاع در دادگاه تجدیدنظر میباشند.
پس از آن در حدود اوائل سال 42 سازمان معروضه بالا تقریبا متلاشی گردیده و بجمعیت نهضت آزادی از یک رهبری منظم و سیستم متشکل خارج و عده ای از اعضاء و وابستگان به آن پس از مشاهده اقدامات دولت علیه مسئولین و فعالین این جمعیت عملاً از فعالیت در جمعیت مورد بحث کناره گیری نموده و عده ای دیگر که نسبت بسران و مرامنامه آن علاقمند و معتقد بودند فعالیت خود را مخفیانه آغاز کردند.
ب ـ نحوه و چگونگی فعالیتهای جمعیت نهضت آزادی از بدو تأسیس تا اواسط سال 42: مؤسسین جمعیت نهضت آزادی که عموما افراد واخورده سیاسی بوده و قلبا نسبت بدستگاه و وضع موجود کشور کینه ای آشتی ناپذیر داشتند، از همان بدو تأسیس جمعیت خود تبلیغات فریبنده و گمراه کننده خویش را در پوشش دینداری و ملت دوستی آغاز و با استفاده از این روش ابتدا افکار مستعد و ملتهب جوانان دانشجوی کشور را آماج تبلیغات خود قرار داده و سپس به جلب پاره ای متعصبین مذهبی پرداخته و با آغاز اختلاف بین پاره ای روحانیون و دستگاههای دولتی خود را به این عده نزدیک و بهره برداری را از تبلیغات روحانیون مخالف و شاگردان و دستیاران آنان بنفع مقاصد خویش نموده و موفق به گردآوری عده ای عضو متمایل و دنباله رو گردیدند و چون از سالها قبل بطور انفرادی و پس از تأسیس نهضت آزادی بطور جمعی مقاصدی را علیه مصالح کشور دنبال مینمودند با اغتنام فرصت مبادرت باقداماتی از قبیل ایجاد جنگ اعصاب و اخلال نظم و تهیه و توزیع اعلامیه و نشریات گوناگون در زمینه مخالفت علنی با دولت.
اهانت بمقامات مسئول و عالیه کشور و مشوب ساختن اذهان عمومی و تخطئه اقدامات اصلاحی انجام شده و شرکت غیرمستقیم در غالب عملیات براندازی دستجات و گروههای سیاسی و مذهبی و نیز همکاری با اشرار و سایر جناحهای مخرب و تأیید و تقویت آنان نموده و با براه انداختن بلوا و آشوب امنیت کشور را دستخوش اخلال نمودند بدون آنکه اصول و مرام مشخصی را تبعیت کنند و منظور نهائی آنان تحریک احساسات عمومی و برانگیختن آن علیه دستگاه حکومت و روش جاری و مآلاً بهره برداری از آن به نفع مقاصد شخصی بوده است.
ج ـ اقدامات و مبارزات دستگاههای مسئول علیه فعالیتهای نهضت آزادی: سوابق مؤسسین نهضت آزادی و نحوه فعالیت این جمعیت پس از تشکیل دستگاه های انتظامی را متوجه وضع این عده نموده و چون در ابتدای امر جمعیت مزبور با تهیه منزلی در خیابان کاخ مرکز ثابت و پایگاهی برای خود بوجود آورده بود و عناصر معلوم الحالی برای شرکت در آن بر یکدیگر پیشی میگرفتند لذا پس از مدتی باشگاه مزبور تعطیل و پس از آن نهضت آزادی فاقد مرکز ثابت گردید ـ از طرف دیگر انتشار اعلامیه های تحریک آمیز و فعالیتهای ناشی از جمعیت مزبور سبب گردید که یک بار در اواخر سال 41 و بار دیگر در اوائل سال 42 با تهیه طرح قبلی عده ای از سران و فعالین جمعیت مورد بحث دستگیر و با توجه به مدارک مکشوفه پرونده های آنان تکمیل و جهت پیگرد قانونی به اداره دادرسی ارتش ارسال شود و چون اتهامات وارده به متهمین دستگیرشده از لحاظ اهمیت در درجه 1 و 2 قرار داشت، دسته اول آنان شامل نه نفر بعنوان اولین دسته به دادگاه تحویل و اینک مراحل آخرین دفاع خود را می گذرانند و پرونده های دسته دو نیز با صدور کیفرخواست آماده گردیده که پس از خاتمه کار دادگاه دسته اول عده اخیر جهت محاکمه احضار خواهند شد و صورت اسامی این دو دسته منضما تقدیم میگردد.
آنچه که تا بحال در مورد جمعیت نهضت آزادی بعرض رسید مربوط بوضع جمعیت مزبور از بدو تأسیس تا اوایل تابستان سال 1342 است که دارای فعالیتی نسبتا علنی بوده و بطوریکه ملاحظه فرمودند در این مدت اقداماتی بمنظور خنثی کردن فعالیت آنان بعمل آمده است در بین افرادیکه نام آنها ذکر گردید سه نفر باسامی : مهندس منصور عطائی، حسن نزیه و احمد صدر حاج سیدجوادی یا تعقیب نگردیدند و یا آنکه محکومیت حاصل ننمودند و علت آنهم همانطوریکه معروض افتاد کناره گیری و عدم فعالیت دو نفر اول بوده و شخص اخیر هم در زمان دستگیری مصونیت قضائی داشته و مرخص گردیده لیکن از جمله عناصری است که نسبت به مرام و هدف نهضت آزادی مومن بوده و در حال حاضر بظاهر فعالیتی نمیکند ولی مترصد موقعیت است و دو نفر اول در وضع فعلی قابل تعقیب میباشند.
د ـ وضع فعلی و نحوه فعالیت کنونی نهضت آزادی : وارد آوردن دو ضربه به جمعیت مورد نظر و دستگیری و تعقیب سران و فعالین آن و کشف و ضبط دستگاه پلی کپی و مرکز انتشاراتی این جمعیت اولاً جمعیت مزبور را از صورت یک سازمان متشکل خارج و رهبری آنرا دچار اخلال نمود و ثانیا زنگ خطری بود برای سایر افراد آن که دستگاههای مسئول کشور را مراقب و متوجه اعمال خود دیدند بنابراین بعد از آنکه مدتی دچار بهت و سرگردانی بودند فعالیت خود را بطور زیرزمینی و کاملاً مخفیانه و محدود آغاز و بعضا اعلامیه های معدودی بنام این جمعیت به صورت خیلی محدود بین متمایلین به جمعیت موصوف توزیع گردید و پس از بررسیهای لازم یکی از عناصر فعال این جمعیت که مسئول تهیه این نشریات بود تعقیب و دستگاه پلی کپی و مقداری لوازم استنسیل از وی ضبط و با پرونده به اداره دادرسی ارتش تسلیم گردید و متعاقب آن نیز مامورین در جریان کار این عناصر بودند و با اینکه تلاشهای آنان خیلی محدود و مخفی بود معهذا تابحال چهار نفر دیگر از آنان که فعالیتهائی در زمینه تهیه و توزیع نشریات و تبلیغ بنفع سران نهضت آزادی داشته اند بازداشت و باستثنای دو نفر آنان باسامی حسن عبودیت و لطف اللّه میثمی که اخیرا از طریق اداره دادرسی ارتش با قرار اخذ کفیل مرخص شده اند سه نفر بقیه بنامان: سیدمصطفی مفیدی، محمد بسته نگار و ناصر بازرگان در زندان بانتظار کیفر بسر مبیرند.
هنوز هم عده ای هستند که نسبت به سران نهضت آزادی علاقمند و به مرامنامه آن پای بند میباشند این عده بدون آنکه بوسیله مغز متفکری رهبری شوند بر طبق سلیقه و نظرات شخصی بطور پراکنده و مخفیانه فعالیتهائی در زمینه تبلیغ بنفع سران نهضت آزادی و توجیه مرامنامه آن و بیگناه معرفی کردن متهمین بازداشتی و بعضا تهیه و نشر اعلامیه هائی در همین مورد دارند و صورت اسامی عناصر درجه 1 و 2 که تا حدود امکان وضع تلاشهای آنان با توجه به اطلاعیه های رسیده روشن میباشد به ضمیمه تقدیم و به استحضار میرساند که اصولاً نهضت آزادی دارای متمایلینی نیز هست که میتوان آنها را از نظر داشتن تمایل و میزان علاقمندی در درجه سوم قرار داد و صورت اسامی افراد شناخته شده آن بپیوست از عرض میگذرد.
همچنین در گذشته نیز عناصری بوده اند که بنفع جمعیت فوق الذکر تلاشهائی داشته اند که فعلاً مدتی است در مورد آنها اطلاعی دال بر ادامه فعالیتهای سابق نرسیده و نام این عده نیز از لحاظ درجه فعالیتی که داشته اند در لیست جداگانه ای بضمیمه این گزارش تقدیم میشود.
ه : نظریه درباره جمعیت نهضت آزادی: جمعیت مورد بحث طی مدت فعالیت خود تبلیغاتی نموده و این تبلیغات در بین طبقه ای از مردم اثری بجای گذاشته و علاوه بر آن پس از دستگیری و محکومیت سران و فعالین این جمعیت از سوی بقایای آن اقداماتی در جهت موجه جلوه دادن اعمال انجام شده از طرف نهضت آزادی و بیگناه و وطن پرست معرفی نمودن سران و فعالین جمعیت مزبور بعمل آمده است که این خود امر را به عده ای مشتبه ساخته و احتمال میرود که روزی اثرات موجود و ایمان بقایای نهضت آزادی و تلاشهای مداوم ولی پنهانی آنان بار دیگر جمعیت موصوف را با عناصری آماده تر متشکل سازد که این موضوع متضمن خطراتی مانند گذشته خواهد بود و ایجاب مینماید که برای محو اثرات کامل تلقینات این جمعیت و آسودگی مدام کشور از شر وجود افراد آن اولاً اقدامات پیگیری بمنظور متلاشی ساختن و اضمحلال کامل این جمعیت و تنبیه و تعقیب قانونی عناصر فعال و هدایت و ارشاد متمایلین فریب خورده آن بعمل آید ثانیا فعالیتهائی در زمینه خنثی کردن تبلیغات فریبنده آنان معمول گردد تا در درجه اول افکار عمومی متوجه ماهیت مقاصد عناصر این جمعیت شده و در درجه ثانی نام این عده زمانی بصورت امامزاده هائی مظلوم در بین افراد ظاهربین و ساده لوح برده نشود.
و ـ پیشنهاد : در صورت تصویب نظریه فوق، بمنظور رسیدن به نتیجه مطلوب پیشنهاد مینماید: 1ـ از هم اکنون دادرسی ارتش دادگاه مجهزی بمنظور محاکمه متهمین دسته دوم و بازداشت شدگان اخیر آماده و بعد از خاتمه کار متهمین دسته اول بلافاصله اقدام به رسیدگی به اتهامات متهمین مزبور بنماید.
2ـ محکومین دسته اول مدت محکومیت خود را در زندانهای خارج از تهران مثلاً زندان برازجان، بگذرانند تا امکان هرگونه تماس و ملاقات با آنان و کارگردانی فعالتیها بوسیله ایشان از داخل زندان منتفی گردد.
3ـ نسبت بدستگیری عناصر باقیمانده که طبق اطلاعات رسیده در زمینه تهیه و پخش نشریات و تبلیغ بنفع سران بازداشتی نهضت آزادی فعالیتهائی مینمایند اقدام و با تحقیقات کامل از آنان دستیارانشان را نیز شناخته و تعقیب پیگیر و مداوم این افراد تا حصول نتیجه قطعی بمنظور اضمحلال و نابودی کامل نهضت آزادی دوام یابد.
5ـ نظر باینکه افراد درجه 3 یعنی متمایلین این جمعیت اغلب افرادی فریب خورد بوده و از طرفی فعالیت حادی نیز از آنان دیده نشده و بمنظور دستگیری و تعقیب آنان مدارک کافی وجود ندارد تدریجا بساواک احضار و ضمن ارشاد این عده از آنها تعهد عدم فعالیت و کناره گیری از نهضت آزادی و سایر دستجات مضر بحال مملکت و تنفرنامه نسبت بسران جمعیت و اعمال آنها اخذ شود.
مستدعی است منویات خاطر مبارک را امر به ابلاغ فرمایند تا اقدام گردد.
در این زمینه اقدامات مقتضی معمول گردد لازم است طرح اجرایی تهیه و به اینجانب گزارش شود.
17 /4 با پیشنهاد آن اداره کل موافقت حاصل است لازم است طرح اجرائی به اینجانب گزارش شود.
17 /4 به طور محرمانه گزارش فعالیتهای نهضت آزادی به دفتر ویژه ارسال و اقداماتی که ساواک نموده نیز منعکس گردد.
17 /4

توضیحات سند:

1ـ نخست وزیری دکتر محمد مصدق از 12 اردیبهشت 1330 ش شروع شد و تا 25 تیر 1331 در پی اختلاف وی با شاه بر سر مسئله پست وزارت جنگ ادامه داشت، تا اینکه در این روز استعفا داد و فردای آن روز، مجلس شورای ملی به نخست وزیری احمد قوام رأی اعتماد داد.
با روی کار آمدن قوام و برکناری مصدق در 25 تیر 1331 آیت الله کاشانی اعلام کرد اگر قوام ظرف 48 ساعت نرود اعلام جهاد خواهد کرد.
در پی این سخن روز 30 تیر مردم به خیابانها ریختند در پی اعتراض مردم که به تظاهرات و کشته و مجروح شدن عده ای در 30 تیر انجامید قوام استعفا داد و شاه بلافاصله حکم نخست وزیری دکتر مصدق را در 31 تیر 1331 صادر کرد.
مصدق بعد از آن دستور داد مادر و خواهر شاه اشرف، ایران را ترک کنند.
دفتر کلیه برادران و خواهران شاه بسته و مجلس هم احمد قوام را محکوم شناخت و کلیه اموال او را مشمول مصادره قرار داد.
کارمندان انگلیسی که حاضر به همکاری با شرکت ملی نفت ایران نشده بودند از ایران اخراج شدند و سفارتخانه و کنسولگری انگلیس بسته شد.
مجموعه این اقدامات از گرفتاریهای داخلی تا فشارهای خارجی و اختلافات میان طرفداران مصدق و از طرف دیگر طرح سقوط دولت مصدق که از طرف آمریکا و انگلیس طراحی و حمایت می شد و عوامل آن درباریان و طرفداران شاه و بطورکلی سیاست امریکا بودند باعث سقوط مصدق شد.
در 28 مرداد 1332 طرح سقوط دولت که به «آژاکس» معروف بود بدست سرلشگر فضل اللّه زاهدی عملی شد و شاه و ثریا که از چند روز قبل از ایران گریخته بودند به ایران بازگشتند و بدین ترتیب نخست وزیری مصدق خاتمه یافت و زاهدی به جای وی نشست.
در پی وقوع کودتای 28 مرداد بساط احزاب سیاسی بتدریج برچیده شد و دوره دیگری از اختناق آغاز شد.
نیروهای ناسیونالیست که عمدتا جبهه ملی را تشکیل می دادند در مجموعه ای که مخفیانه عمل می کردند نهضت مقاومت ملی را بنا نهادند و مبارزه مخفی و نیمه مخفی خود را دنبال کردند و نشریه راه مصدق را که در جریان فعالیتهای زیر زمینی مخفیانه توزیع می شد انتشار دادند این نشریه که زیر نظر هیأت تحریریه فعالیت می کرد از سال 1332 تا 1345 انتشار می یافت.
2ـ انتخابات سال 39 انتخابات دوره بیستم که انتخاباتی تابستانه بود در 30 تیر 1339آغاز شد اما تا دوم اسفند 1339 ادامه داشت و عمر زیادی هم نیافت و نهایتا در 19 اردیبهشت 1340 منحل گردید.
در خلال فاصله بین انتخابات مجلس 19 و 20 که به تقریب 9 ماه به طول انجامید، مبارزات انتخاباتی نارضایتی مردم را از بدی انتخابات بهمراه داشت.
این نارضایتی و تشنجات در بین مردم و گروههای سیاسی باعث گردید که در 9 شهریور 39 انتخابات خدشه دار اعلام گردد و ابطال آن اعلام شد.
شاه دستور استعفای دستجمعی نمایندگان را اعلام کرد و به نمایندگان نیز استعفا دادند و از طرفی شریف امامی مأمور تشکیل کابینه جدید گردید و انتخابات دوره بیستم مؤکول به انجام انتخابات انجمن شهر و سنا گردید این بار احزابی که سابقه سیاسی داشتند مجددا به فعالیت سیاسی پرداختند و انتخابات مجدد مجلس شورای ملی پس از گشایش مجلس سنا آغاز گردید.
دوره بیستم مجلس شورای ملی در روز دوم اسفند 1339 ش افتتاح شد و در تاریخ 11 اسفند 1339 رسمیت یافت اما طولی نکشید که در 19 اردیبهشت 1340 با استعفای کابینه شریف امامی و آغاز حکومت علی امینی به فرمان محمدرضا شاه منحل و تجدید انتخابات مؤکول به اصلاح قانون انتخابات گردید.
(نخبگان سیاسی ایران، ج 4 ؛ روزشمار تاریخ ایران، ج 2) 3ـ مرحوم یداللّه سحابی فرزند علی در سال 1284 در محله سنگلج تهران متولد شد.
وی پس از گذراندن تحصیلات ابتدائی و متوسطه وارد مدرسه دارالمعلمین شده، سپس در سال 1310 لیسانس خود را در رشته علوم طبیعی اخذ نمود پس از آن برای ادامه تحصیلات راهی فرانسه شد و موفق به اخذ دکترای زمین شناسی از دانشگاه لیل فرانسه گشت سپس در سال 1315 به ایران بازگشت و در هنگام انجام خدمت نظام در دانشسرای عالی تهران به تدریس پرداخت سپس در آبان ماه سال 1325 به ریاست اداره فرهنگ تهران منصوب شد و در دی ماه همان سال از این کار استعفا داد.
وی در سال 1330 به همکاری با دکتر مصدق و فعالیتهای سیاسی پرداخت سپس در سال 1332 به فعالیت در نهضت مقاومت ملی پرداخت و پس از چند سال نهضت آزادی را به همراه مهندس بازرگان و آیت الله طالقانی تاسیس کرد که در همان اولین دوره دستگیری سران نهضت آزادی در سال 1341 به 4 سال زندان محکوم شد.
وی قبل از انقلاب در سمتهایی همچون ریاست دبیرستان کمال، استاد دانشگاه، مشاور موضوعات زمین شناسی سازمان برنامه و بودجه فعالیت داشت تا اینکه پس از انقلاب از سوی امام به عضویت شورای انقلاب درآمد سپس در مجلس خبرگان قانون اساسی و اولین دوره مجلس شورای اسلامی از سوی مردم تهران به این مجالس راه یافت وی همچنین معاونت نخست وزیر در دولت بازرگان را به عهده داشت وی عضو شورای عالی فرهنگ و وزیر مشاور در امور طرحهای انقلاب بود و پس از مدتی از کار استعفا داد.
وی صاحب تألیفاتی همچون تکامل و قرآن، طبیعت بشر، کتاب زمین شناسی عمومی و خلقت انسان در بیان قرآن و غیره می باشد.
(یادنامه یداللّه سحابی، محمد ترکمان ؛ اسناد ساواک، ج 14، زوایای تاریک) 4ـ منصور عطائی در سال 1283 در تهران متولد شد.
وی فارغ التحصیل مدرسه کشاورزی کرج و دارای گواهینامه متوسطه از کشور فرانسه و مهندس مدرسه عالی فلاحت گرینیون می باشد.
وی در سمتهائی همچون استاد دانشکده کشاورزی از سال 1314 و رئیس آزمایشگاه اصلاح نباتات و زراعت تا سال 1320، رئیس بنگاه اصلاح نباتات از سال 1320ـ1325، رئیس دانشکده کشاورزی از سال 1328 ـ 1334 و کفیل وزارت کشاورزی در سال 1332 فعالیت داشت وی مدتی به علت اعتراض به قرارداد کنسرسیوم در مجلس از دانشگاه اخراج شد.
وی همچنین از اعضای نهضت آزادی و جبهه ملی بوده است.
وی صاحب تألیفاتی همچون کتاب گندمهای ایران و زراعت عمومی و خصوصی می باشد.
(سالنامه دانشگاه تهران، ش 326؛) 5ـ حزب توده ایران در مهر 1320 تشکیل شد و مؤسسان آن بیش از 80 نفر بودند که بعضی از آنها عبارتند از سلیمان میرزا، عزالملک اردلان، ایرج اسکندری، نورالدین الموتی، عباس نراقی، عبدالحسین نوشینی، عبدالقدیر آزاد، شمس زنجانی، احمد رضوی، فریدون کشاورز و رضا روستا.
که بسیاری از آنها دیر یا زود از حزب جدا شدند.
و افراد دیگری چون اردشیر آوانسیان و سپس خلیل ملکی، انور خامه ای و جلال آل احمد و احسان طبری.
پس از تاسیس به حزب پیوستند.
حزب توده تا بهمن 1327 که در پی تیراندازی به شاه غیرقانونی اعلام شد دارای یک کمیته مرکزی 19 نفری بود که 11 نفر از آنان هیأت اجرایی را تشکیل می دادند که یکی از آنها عنوان دبیر اول حزب را داشت.
حزب صاحب روزنامه ها و مجلات مختلفی بود.
در تیرماه 1325 حزب توده ایران با حزب ایران ائتلاف کرده و جبهه مؤتلف احزاب آزادیخواه را بوجود می آورد و در آبان همان سال احزاب دمکرات آذربایجان، دمکرات کردستان و سوسیالیست و جنگل (حزب اجتماعیون به رهبری مظفرزاده) به آنان پیوستند.
قابل توجه است که در تیرماه 1325 احمد قوام کابینه ای ائتلافی با شرکت حزب دمکرات خود و احزاب ایران و توده ایران تشکیل می دهد که سه وزیر از حزب توده در آن کابینه عضویت داشتند.
6ـ حسن نزیه در 1300 ش در تبریز متولد شد.
تحصیلات دبستانی و دبیرستانی را در تبریز گذراند و سپس از دانشگاه تهران لیسانس حقوق قضایی گرفت و مدتی هم در ژنو تحصیل کرد.
اما تحصیلات را نیمه کاره گذاشته و به ایران بازگشت وی پس از آشنایی با مصدق و اهداف او به جبهه ملی پیوست و در نشریه نفت مقاله می نوشت.
وی در زمان تأسیس نهضت آزادی از مؤسسین آن بود.
تا اینکه قبل از انقلاب به همراه دوستانش جمعیت ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر را تأسیس نمود وی همچنین قبل از انقلاب رئیس کانون وکلا بود.
وی پس از پیروزی انقلاب در دولت موقت بازرگان به ریاست شرکت ملی نفت منصوب شد، تا اینکه از سوی امام خمینی از این سمت برکنار شد و پس از مدتی از کشور خارج شد و در فرانسه به فعالیت پرداخت.
وی در انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی نامزد حزب جمهوری خلق بود.
(اسناد لانه جاسوسی، ج 23 ؛ خبرگزاری پارس، جوان، ش 26) 1ـ سیداحمد صدر حاج سیدجوادی فرزند سیدعلی در سال 1296 ش در شهر قزوین متولد شد.
وی همراه تحصیل علوم ابتدائی، ادبیات عرب راهم در حوزه علمیه التفاتیه فرا گرفت و پس از آن به تهران عزیمت کرد و پس از اخذ دیپلم وارد دانشکده حقوق شد و به دریافت لیسانس در رشته های سیاسی و قضائی نائل گشت.
پس از انجام خدمت وظیفه در دانشکده افسری و تصدی سمت رابط بین ارتش متفقین و ارتش ایران وارد خدمت دادگستری شد و با سمتهای دادیاری، بازپرسی، دادستانی و ریاست دادگستری در شهرستانهای رشت و اراک و ساوه ، در تهران به شغل قضاوت پرداخت.
سپس در سالهای 1340 و 41 که با نهضت آزادی ایران هم همکاری داشت با سمت دادستانی شهرستان تهران به علت فشار ساواک تقاضای بازنشستگی کرد و به شغل وکالت دادگستری پرداخت.
وی در سال های 52 ـ 51 وکالت آیت الله خامنه ای را که از سوی رژیم شاه محکوم شده بود را به عهده گرفت سپس در بهمن سال 57 از سوی امام خمینی (ره) به وزارت کشور منصوب شد و پس از آن در تیر 58 به وزارت دادگستری منصوب گشت.
وی در سال 1359 از سوی مردم قزوین به مجلس راه یافت و مدتی بعد در سال 1361 با سمت سرپرستی دائره المعارف تشیّع به فعالیتهای خود ادامه داد.
(نشریه ویژه نمایشگاه بین المللی کتاب، سال 75) 2ـ سید محمدمهدی جعفری در سال 1318 در برازجان متولد شد.
وی تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در این شهر به پایان برد و در سال 1337 به شیراز سفر نمود و در دانشگاه ادبیات شیراز به تحصیل پرداخت سپس در سال 1340 به تهران رفت و در ضمن ادامه تحصیل به فعالیت های سیاسی در نهضت آزادی ایران مشغول شد تا اینکه به علت همین فعالیتها در سا ل42 دستگیر و به 4 سال زندان محکوم شد.
پس از آزادی در سال 46 به فعالیتهای مطبوعاتی و تدریس مشغول شد تا اینکه در سال 1354 فوق لیسانس در رشته ادبیات عرب را به پایان رساند و در سال 1355 به تحصیل دوره دکتری پرداخت وی که از سال 1354 وارد فرهنگستان زبان ایران شده و به عنوان مترجم مشغول به کار بود پس از پیروزی انقلاب در دانشگاه تهران مشغول به تدریس شد، تا اینکه از سوی دکتر حبیبی به معاونت پژوهشی در وزارت فرهنگ و آموزش عالی منصوب شد از پس از آن در سال 59 به مجلس راه یافت و پس از پایان دوره نمایندگی به دانشگاه تهران بازگشت و بالاخره در سال 67 به شیراز منتقل شد و به تدریس پرداخت.
(خبر جنوب، ش 3012، سال 70)

منبع:

کتاب قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک - جلد 6 صفحه 182











صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.