صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

گزارش اطلاعات داخلی

تاریخ سند: 20 تیر 1342


گزارش اطلاعات داخلی


متن سند:

شماره: 1516 ـ 211 ـ د 3 موضوع : سازمان نگهبانان آزادی از ساعت 7 صبح، دکتر بقائی طبق دعوت حمید خلیلی کارمند وزارت دارائی که از بستگان آیت الله کاشانی می باشد، به اتفاق سیدعلی مصطفوی، سرهنگ فضل اللّه مقدم، مهندس سیدابوالحسن کاشانی و محمدحسین سالمی به دماوند باغ حمید خلیلی رفتند، به طوری که در منزل دکتر بقائی از بی بی خانم، مادر دکتر بقائی شنیده شد، دکتر بقائی به اتفاق همراهان خود مدت 3 الی 4 روز در دماوند خواهند بود، سیدحسن وحیدی و اصغر شیرازیان رابط میان دکتر بقائی در تهران هستند و کلیه اخبار تهران را این چند روزه طبق دستور دکتر بقائی به اطلاع وی خواهند رساند.
از ساعت 16 روز 19 /4 /42 به ترتیب منوچهر نیرومند، علی فراهانی، سید حسن آیت، سلطان محمد فریدونی، ناصر کاظمی، علی اصغر ماشینی، شمس اردکانی، عبدالغفور وخشوری، محمود ضرابیان، عبداللّه شکری، محمدعلی غلامی، امیرناصر قندی، سید صادق هاشمی، عزیزاللّه کریمی، مهدی سعیدیان، محمد مروی، مسعود یزدانیان، سعید پارسی، محمد غلامعلی بیک، محمود آموزگار، نوزاد صدیق و حمزه بزرگ نژاد به محل سازمان نگهبانان آزادی آمدند، عزیزاللّه کریمی چند برگ از اعلامیه آیت الله میلانی را بین حاضرین پخش نمود که یک برگ آن به پیوست تقدیم می گردد.
علی اصغر ماشینی معاون تفتیش حزب زحمتکشان شهرستان تهران اظهار داشت طبق دستور مقام رهبری، کلیه افراد موظف هستند که این چند روزه در اطراف آقایان علما باشند، سپس علی فراهانی اظهار داشت امروز از یک منبع موثق شنیده ام که دولت تصمیم گرفته است کلیه افراد حزب زحمتکشان و دوستان غیرحزبی دکتر بقائی را که با ایشان تماس مرتب دارند دستگیر نماید، حالا که می خواهند ما را بگیرند، اقلاً دست به فعالیت سیاسی و مذهبی می زنیم که پیش خدا رو سفید باشیم، سپس در ساعت 21 سید قاسم هاشمی، علی فراهانی، ناصر کاظمی و سید حسن آیت بوسیله ماشین سواری شماره 20355 که متعلق به ناصر کاظمی می باشد، جهت ملاقات با آیت الله میلانی1 به خیابان امیریه، ایستگاه منیریه، کوچه حکیمی، منزل قدیریان رفتند.
به طوری که مشاهده گردیده طبق دستور دکتر بقائی کلیه افراد حزب زحمتکشان در این روزها به اتفاق دوستان غیرحزبی دکتر بقائی در منازل علمای تهران اجتماع خواهند نمود و با علما همکاری خواهند کرد.
2

توضیحات سند:

1ـ مقصود آیت الله سید محمدهادی میلانی می باشد که در روز نهم تیر ماه برای شرکت در تجمع بعضی از علما در شهر ری، از مشهد به تهران تشریف آورده بودند.
در این اجتماع، بنا بود تصمیمات مهمی درباره شیوه عمل علما در مواجه با رژیم پهلوی و همچنین آزادی امام خمینی گرفته شود.
2ـ به دنبال دستگیری حضرت امام خمینی و تظاهرات سراسری در کشور، ساواک درصدد کشاندن علما و روحانیون شهرستانها به تهران بود.
زیرا می خواست نیروهای فعالی را که، می توانستند در شهرها نقش رهبری را ایفا کنند، در مرکز گردآورد تا مجبور نباشد نیروی خود را در نقاط مختلف کشور برای کنترل فعالیتهای آنان پراکنده کند، آن هم در شرایطی که قیام خونین پانزده خرداد، موجی توفنده در گستره کشور پدید آورده، و ملت مسلمان ایران را بیش از پیش عصیان زده ساخته بود.
از سوی دیگر می خواست احساسات شعله ور شده مردم، بر اثر تمرکز علما در تهران و معطل کردن آنها فروکش کند.
بهترین فرد برای اجرای این مأموریت آیت الله شریعتمداری بود که هم جزو بالاترین مقامهای روحانی آن ایام محسوب می شد و هم دارای وجهه مردمی بود.
یکی از افرادی که آقای شریعتمداری برای دعوت علما به تهران از وجود ایشان بهره جست، حجت الاسلام علی حجتی کرمانی است.
وی درباره ورودش به باغ ملک که همراه آقای هادی خسروشاهی بوده، چنین می گوید: «...
وارد باغ ملک شدیم.
ما با آقای شریعتمداری صحبت کردیم و پرسیدیم که برنامه تان چیست؟ ایشان گفت عده ای را به شهرهای مختلف فرستاده ام، سپس نامه هائی برای آقای خادمی، آیت الله خراسانی، آقای صدوقی و آیت الله صالحی نوشت و به من گفت شما همین الان عازم اصفهان شوید و بعد از آن به یزد بروید و آقایان را دعوت کنید که بیایند...
» رک: علی باقری، خاطرات 15 خرداد، حوزه هنری، 74، ص 50 گزارش منبع ساواک از صحبتهای «آیت الله سید محمد لواسانی»، با آیت الله محمد هاشمیان امام جمعه فعلی رفسنجان، حاوی مطالب جالبی در خصوص ارتباط دکتر بقائی با آیت الله شریعتمداری، است، در این سند، آیت الله هاشمیان می گوید: «...
من شبی به منزل سید محمد صالحی کرمانی در قم[تهران صحیح است ]بودم، او به من گفت امشب برو بالای پشت بام بخواب، من رفتم و چون حساس[شده] بودم شب را نخوابیدم منتظر شدم ببینم چه خبر است، حدود یک بعد از نصف شب دیدم آقای شریعتمداری و دکتر بقائی آمدند منزل صالحی، من از پشت بام آمدم پائین و پشت پنجره، نگاه کردم، دیدم اینها دست انداخته اند گردن یکدیگر و قرآن گذاشته اند وسط و قسم می خورند...
» برای روشن شدن اصل قضیه، آیت الله هاشمیان «امام جمعه رفسنجان» درباره وقایع این ایام و نامه ای که در همین روزها به آقای شریعتمداری نوشتند، مشروح مطالب را فرموده اند.

منبع:

کتاب مظفر بقایی به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 132

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.