تاریخ سند: 29 مهر 1342
بیادبود هفتمین روز درگذشت شهدای مسجد فیل1
متن سند:
در راه حق کشته شدن آرزوی ماست
دشمن اگرچه تشنه بخون گلوی ماست
گلوله ها صفیرزنان دل مردم و سینه هوا را میشکافت.
جلادان حرفه ای
بدست و طپانچه اربابان استعمارگر خود قلوب خراسانیان را جریحه دار
ساختند.
جوانانیرا بخاک و خون کشیدند کم سن ترین آنها بیش از 45 پائیر از
عمرش نگذشته بود مگر در
بین طبقه سه و چهار اجتماع
که اکثریت ملت ستمدیده
ایران را تشکیل میدهند بهار
معنی و مفهوی دارد؟ مگر
نهالهای سرو و صنوبریکه
بدست جنایتکاران و
استعمارگران قلم بقلم در
شهرستانهای قم شیراز تهران
تبریز اصفهان و خراسان
بروی خاک افتادند دوباره
خواهند روئید مگر گلها و
شکوفه های رنگارنگ
بهاری که با طپانچه
بیدادگران پر پر شدند دوباره
خندان میشوند؟ ما بهاری
نداریم در پائیزی زندگی میکنیم که ابری سیاه و ضخیم بنام استبداد سراسر هوای
آنرا پوشانیده است ایرانیان پسر پیغمبر شما دانشمند محترم جناب آقای سید
عبدالکریم هاشمی نژاد مولف کتاب مناظره دکتر وپیر را پس از ختم منبر گرفتند
و در گیرودار گرفتاری ایشان فریاد واعلی یا وا محمدا جمعیت مجتمع مظلوم و
بی پناه را بضرب گلوله خفه کردند غروب آنروز بسی حزن انگیز بود خورشید
بآهستگی در چاه مغرب فرو میرفت شاید مانند ما مجذوب این سید ملکوتی
شده بود و او میدانست که اگر از فرستادن اشعه طلائی رنگش دریغ نماید سیاهی
دامن میگسترد و سیاهکاران و استعمارخواهان همچون خفاشانی از گوشه و
کنار بیرون خواهند آمد.
دانه های عرق چون مروارید از پیشانی بلند و
آسمانی اش که جز برای اطاعت خدا برای احدی بخاک سائیده نشده بود جاری
بود او غسل کرده بود تا خود را برای مرگ آماده سازد تعجب نکنید لازمه
حق گوئی در کشور دمکراسی ایران کشته شدن یا زندان رفتن است مگر حضرات
آیات عظام آقایان آیت الله قمی و آیت الله خمینی و آیت الله محلاتی جز حق گوئی
گناهی دارند.
با همه ما خداحافظی کردند و ما نیز با چشمانی اشک آلود ایشان را
بدرقه کردیم.
قلمت شکسته
باد ای روزنامه نویس مزدور
مگر این سید جلیل و این
رجل علمی دانشمند و مبلغ
نامی در مدت 18 شب وعظ
خود در مشهد چه سخنی
برخلاف قانون اسلام و قرآن
و قانون اساسی گفته که او را
آشوبگر معرفی کرده ای
کسانیکه خونهای پاک و
طاهر شهدای مسجد فیل بر
دامان کثیفشان نقش بسته
است و دایه های دلسوزتر از
مادر ما اخلالگریم یا شما؟
عجبا ما میبینیم مشتهای
منحوس شما سینه ما را خرد
میکند و ساکت باشیم؟ ما میبینیم گلوله های یهود و آمریکا قلب ما را سوراخ
میکند و دم بر نیاوریم؟ بس است آنچه را نبایستی بفهمیم، فهمیدیم و آنچه را
نبایستی ببینیم با چشم دل دیدیم یک روز نامه های معلوم الحال ما را نمی توانند
بفریبند و اخبار سراسر کذب رادیو و تلویزیون و وعده های پوچ و بی اساس شما
انقلاب سفید شما کوچکترین انحرافی در ما بوجود نخواهد آورد دیگرحنای
شما و اربابانتان پیش ما رنگی ندارد جهانیان بندای انسانی ما پاسخ دهید.
ای
کسانیکه انجمن حمایت حیوانات دارید مگر ارزش ما کمتر از حیوانات است؟
ای آمریکا حامی مظلومین ماسک عوام فریبی خود را از چهره بردار تا همگان ببینند که دست تو تا آرنج
بخون مظلومین آغشته است ای دنیای متمدن شرق و غرب ما مظلومیم بفریادمان برسید ولی نه ما بشما
احتیاجی نداریم ولی عصر حضرت مهدی صاحب الزمان داریم خرد و شکسته باد دهانی که منکر این اصل
مسلم علمی و منطقی است عقیده همگان بر این است که مصلحی خواهد آمد و ما شیعیان آن مصلح را امام
زمان میدانیم و مگر آقای هاشمی نژاد چه میگفت ایران و جهان عین فرمایشات ایشان را بشنوید.
مردم متدین مشهد اصناف کارگران دانش آموزان و دانشجویان مجمع عظیم ما محفلی است صد در صد
علمی و منطقی ما از حقانیت خود و روحانیت؟ سخنی نمیگوئیم و نمیگوئیم که محمد زکریای رازی
بوعلی سیناها جابرابن حیان ها و دیگر رجال علمی که زمام داران ما بوجودشان افتخار میکنند ملبس
بلباسی بوده اند که هم اکنون با وقاحت هر چه تمامتر مورد تهاجم ایشان قرار گرفته است ما با حساب دو
دو تا چهار تا و با منطق و علم از هیئت حاکمه انتقاد مینمائیم چون انتقاد حق قانونی هر فرد زنده در کشور
دمکراسی است اگر نظریه ما بر خلاف قانون اساسی و منطق و علم بود دستگاه بما ثابت کند تا حرف خود
را در حضور تمام افراد پس بگیریم و اگر گفتار ما صحیح است چرا نطق قانون میکنند کسانی که خود را
رهبران این مملکت اند اصل اول متمم قانون اساسی میگوید مذهب رسمی ایران اسلام و شیعه اثنا عشری و
پیرو جعفر ابن محمد ابن الصادق و کتاب آنها قرآن است و قرآن کریم میگوید الرجال قوامون علی النساء ـ
آیه 39 از سوره نساء مردان کارگزاران فرمانروایند بر زنان یا این ماده را از قانون اساسی مملکت حذف
کنید و یا بتصریح قانون اساسی شرکت زنان در شئون مختلف اجتماعی و تساوی حقوق نقض قانون و
ناقضین قانون بایستی مورد محاکمه و مواخذه قرار گیرند دلیل بر بطلان تساوی حقوق زن و مرد تصویب
نامه ای است که هیئت دولت آنرا بوجود آورده و طبق اصل اساسی قانون دولت قوه اجرائیه است نه قوه
مقننه در کشورهائی که از وجود زن استفاده میشود علتی وجود دارد و آن فراوانی کار و کمبود کارگر مرد
است نه مملکت ما که فقر و سیه روزی و بیکاری در آن باندازه ای است که چندین هزار دیپلمه پسر عناصر
شایسته وجود آنها میتوان چرخ های عظیم اجتماع را از لحاظ مادیت ممد و معنویت گردانید بحاشیه
گردی خیابانها مشغولند جای بسی تاسف و تاثر است که ورشکستگی های عمومی رکورد اقتصاد و
فلاحت راکد بودن هرگونه معاملات را در بازار علنا مشاهده کردن و علاوه بر اینکه زخمی را مرحمی
نگذاردند نمک بر جراحات پاشیدند مگر در یک ماده از مواد قانون اساسی منع مشروباک الکلی و منع
کشت خشخاش بچشم نمیخورد؟ پس چرا انواع و اقسام مشروباتیکه نسل آینده مملکت را تهدید میکند
در این کشور آزادانه بفروش میرسد.
مگر خود شما ادعا نمیکنید که قالیهای بافت ایران از هر حیث در دنیا
بی نظیر است؟ پس چرا ملیونها تومان از بیت المال مسلمین بخارج برود و مجلس سنا بفرشهای خارجی
مزین گردد؟ چرا در این مملکت قاضی استقلال رای از خود نداشته باشد؟ و چرا روزنامه ها با حروف
درشت مینویسند علت عقب افتادگی و راکد بودن پرونده ها در دستگاه قضائی این است که قوه های دیگر
در آن دخالت میکنند؟ بهر حال امیدوارم بحقیقت نبی اکرم(ص) همه ما از خواب غفلت بیدار شویم و بیش
از این ظلم را بر وجود خود روا نداریم آقایان ـ خواهشمندم نظم عمومی را رعایت کرده و همچنانکه هفت
شب بدستگاه فهمانیدید شما خود حافظ نظم اجتماع و قانونید امشب هم از دادن هر گونه شعاری
خودداری بفرمائید تا بهانه ای بدست مغرضین نیفتد.
همینجا بزندان تیپ 16 تلگرام کرده و میکنیم جناب
آقای هاشمی نژاد دانشمند محترم ما بسفارش شما عمل کردیم ولی استعمار طلبان از انبوه جمعیت ما که
برای سلامتی شما و دیگر مبلغین صلوات و درود میفرستادیم هراسناک گردیده و با گلوله های آمریکائی
سینه برادران ما را سوراخ کردند ما بازماندگان آن جمعیتیم و از گرفتاری شما بدست جنایت کاران بسیار
متاثریم امام زمان در این مصیبت نیز سهیم است.
نیمه شب 23 مهر ماه ارواح پاک و ملکوتی بآسمان
الوهیت عروج کرد و بروح مقدس حسین (ع) رزمنده بسنگر آزادی پیوست درود بروان پاکتان ای شهدای
حق و حقیقت ای کسانیکه مظلومانه کشته شدید و شربت شهادت را نوشیدید شما شهدای راه حق و
حقیقت را بایستی با نور ماه تکفین کرد و با اشک چشم غسل داد و صفحات زرین تاریخ با نام شما مزین
میشود و درخت برومند اسلام از خون شما تغذیه خواهد کرد آرام بخوابید که دیگر خوابهای پریشان
نخواهید دید دیگر حق کشیها و جنایات هیئت حاکمه شما را ناراحت نخواهد کرد.
دیگر گرسنگان و
بینوایان را با بدنهای برهنه و لرزان در فصل سرما نخواهید دید سلام ما را بمولایمان حسین (ع) رسانیده و
بایشان بگوئید در راه پیشرفت آرمان مقدس شما تا آخرین قطره خون خود ایستادگی خواهیم کرد و
نخواهیم گذاشت اسلام و روحانیت و قران در زیر چکمه یهود پایمال گردد.
بتاریخ دوشنبه 29 مهر ماه 1342 مطابق با سوم جمادی الثانی
اهالی استان خراسان
بخوانید و تکثیر نموده و بدیگران بدهید.
توضیحات سند:
1ـ واقعه مسجد فیل به نقل از
روزنامه جمهوری اسلامی ش
4442 به شرح زیر است:
در ساعت 20 /8 بعد از ظهر
روز 21 /7 /42 مجلس
روضه ای در مسجد فیل مشهد
در خیابان نواب صفوی «پایین
خیابان» به مناسبت شهادت
حضرت زهرا (س) بر قرار بود و
آقا سید عبدالکریم هاشمی نژاد
منبر رفت و در ضمن سخنرانی
گفت من این دولت را به چند
قانون تنقید می کنم.
او هنگام
سخنرانی با سینه ای پر تب و
طوفان پتک فریاد را بر فرق
رژیم تبهکار می کوبید.
فریادش
موج می آفرید، می رفت خشم
مردم را در مسیر رودی
خروشان هدایت کند تا جمعیت
چند هزار نفره حاضر در مسجد و
خیابان با سیلی خروشان کاخ ستم
را از بن بیرون آورد.
ساواک با احتمال درگیری و قیام
مردمی به قصد تسلط بر اوضاع
ماموران زیادی را آورده بود.
و
طبق گزارش ساواک خراسان
آمده است :
«طبق گزارش مامورین، آقای
سید عبدالکریم هاشمی نژاد
فرزند سید حسن در شب اخیر
(22 ـ 19 /7 /42) در جلسه
مسجد فیل که توسط عده ای از
اصناف پائین خیابان تشکیل
گردیده بود، شرکت و مردم را
علیه مقامات دولتی تحریک و
تشویق می کند و به جریان
انتخابات آزاد شدیدا حمله
می نماید.
چون گفتن این گونه
مطالب در وضع موجود بر
خلاف مصالح مملکت بود،
لذادر شب (23 /7 /42)
مأمورین شهربانی به منظور
جلب نامبرده به مسجد مراجعه
می نمایند، ولی اطرافیان
مشارالیه که ازجریان مطلع شده
بودند خود را برای مقابله با
قوای انتظامی آماده نمودند و
روی این اصل با دستگیری
نامبرده پلیس با مقاومت شدید
طرفداران وی روبرو شد، که
مجبور به شدت عمل گردیده و
در نتیجه دو نفر به اسامی مهدی
یوسفی فرزند حسن و ماشاءاللّه
ژاکت فروش مقتول و پنج نفر
دیگر مجروح گردیدند».
(جمهوری اسلامی ـ ش 4442
ـ 7 /7 /73 ص 11)
منبع:
کتاب
قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک - جلد 4 صفحه 173