تاریخ سند: 17 فروردین 1347
نمایندگان معلّمین
متن سند:
از: 20ﻫ 5
به:322 شماره: 799 /20 ﻫ 5
ساعت 1700 روز 16 /1 /47 آقایان عباسی ـ دانیالی ـ بابائی فرـ بختیار ـ خانم دوامی طبق قرار قبلی در منزل خانم دوامی حضور یافته و با اتومبیلهای بابائی فر و عباسی جهت تایپ نامه معلمین که قبلا تهیه شده بود به موسسات تایپ و چاپخانه ها مراجعه لکن به علت تعطیل بودن چاپخانهها موفق نگردیدند.
سپس به تلگرافخانه رفته تلگرافی که تهیه نموده بودند (و یک نسخه رونوشت آن ضمیمه است1) به پیشگاه مبارک شاهنشاه آریامهر مخابره نمودند.
از تلگرافخانه به منزل سرکار علیه فریده دیبا2 مادر گرامی علیاحضرت شهبانو رفتند و برای ساعت 0730 روز 17 /1 /47 وقت ملاقات گرفتهاند منظور از ملاقات نمایندگان معلمین این است که تقاضا شود و مشارالیها یک نسخه از نامه معلمان را به پیشگاه مبارک شاهنشاه آریامهر تقدیم دارد ضمنا بابائیفر گفت من وخانم دوامی روز 15 /1 /46 با آقای دکتر باهری3معاون وزارت دربار و آقای نیک پی4 رئیس دفتر جناب آقای نخست وزیر ملاقات و عرایض خودمان را بسمع آنان رساندهایم قرار است صبح روز 17 /1 /47 به ما جواب بدهند.
صبح روز 17 /1 /47 نمایندگان معلمین که منتقل شدهاند قصد دارند به وزارت آموزش و پرورش مراجعه و اعتراض نامهای درمورد انتقال خود به کارگزینی بدهند.
انتقال شدگان تصمیم دارند از رفتن به محل های جدید خودداری نمایند ولو اینکه از خدمت منفصل شوند و اقداماتی را در تهران ازقبیل تحصن در دربار شاهنشاهی ـ مخابره تلگراف و مراجعه به مقامات بنمایند.
عباسی اظهارمی داشت شخصی به نام وزیری در دفتر مخصوص انجام وظیفه می نماید.
که با من آشنا بوده و برای من پیغام فرستاده که وی را ملاقات کنم یک نسخه از نامه معلّمین را به وسیله ایشان به دفتر مخصوص خواهم داد.
توضیح منبع: معلّمین منتقله با هر مقامی که ملاقات مینمایند یک نسخه نامه معلّمین که به پیوست میباشد تقدیم خواهند نمود.
اصل 223511 جلد 39 رونوشت برابر اصل است
توضیحات سند:
1 .
تلگراف اشاره شده، در سوابق موجود نبود.
2 .
فریده دیبا (قطبی گیلانی)، فرزند باقر امجدالسلطان، در سال 1290 ش در تهران به دنیا آمد.
پس از سپری کردن تحصیلات ابتدایی از مدرسه ژاندارک دیپلم گرفت.
او همسر یک افسر جوان فارغ التحصیل سن سیر فرانسه به نام سهراب دیبا با درجهی سروانی بود که به مرض سل درگذشت.
شوهر او اهل تبریز بود و فریده دیبا پس از فوت شوهرش هرگز ازدواج نکرد و با برادرش مهندس محمدعلی قطبی در رشت زندگی می کرد و برادرش مهندس قطبی از او و تنها فرزندش یعنی فرح دیبا - که بعدها و پس از تحصیل در فرانسه به همسری محمدرضا برگزیده شد - نگهداری کرده و مخارج او و تحصیل دخترش را میپرداخت .
فریده دیبا بعد از ازدواج دخترش با شاه به موقعیت اجتماعی بالایی در دربار دست یافت و قبل از پیروزی انقلاب اسلامی مقادیر زیادی ارز از کشور خارج کرد و به اتفاق دختر و نوه هایش در آمریکا مقیم شد.
او فردی عادی بود که از تحصیلاتش اطلاع دقیقی در دسترس نیست.
وی از دربار دولت شاهنشاهی ماهانه مقرری دریافت می کرد و سمت هایی از جمله: ریاست شورای عالی سازمان داوطلبان شیروخورشید سرخ ایران، قائم مقام بنگاه حمایت مادران و نوزادان، قائم مقام جمعیت حمایت از آسیب دیدگان سوختگی، قائم مقام مرکز طبی کودکان، قائم مقام سازمان ملی انتقال خون و ...
را عهده دار بود که البته اکثر این عناوین به صورت افتخاری نصیب وی شده بود تا بتواند از خوان گسترده رژیم پهلوی بیش از پیش متنعم شود.
یکی از سوء استفاده های او این است که در سال 1355 مبلغ هنگفتی حدود 135 /670 /125 فرانک به عنوان صورتحساب تزئین آپارتمان خود در فرانسه دریافت داشته است.
مشارالیها در مسافرت های خارج از کشور مبالغ قابل توجهی به عنوان کمک به جمعیت های به اصطلاح خیریه اهدا می کرده که کلیهی این موارد را از دربار شاهنشاهی دریافت کرده تا با پول ملت برای خود وجهه و آبرو دست و پا کند.
فریده دیبا در برگزاری و نظارت میهمانی های دربار نقش مهمی داشته و اغلب موارد سوءاخلاقی دربار به ویژه شاه با هدایت او صورت می گرفته است.
در این خصوص می توان به مسأله ارتباط شاه با دختر ارتشبد حجازی اشاره کرد که پس از رسوایی ارتشبد حجازی به طور جدی و مستقیم به فریده دیبا اعتراض و پرخاش می کند.
فریده دیبا در آستانهی انقلاب اسلامی از کشور گریخت و در سال 1378 در آمریکا درگذشت.
(اسناد ساواک - پرونده انفرادی.)
3 .
دکتر محمد باهری، فرزند محمدعلی(معتضدالشریعه) در سال 1298 شمسی در شیراز متولد شد.
تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در این شهر به پایان رساند و لیسانس حقوق قضایی خود را از دانشگاه تهران دریافت کرد.
وی دورهی دکترای دولتی حقوق را در دانشگاه پاریس گذراند و مدت 20 سال استاد دانشکدهی حقوق دانشگاه تهران بود.
باهری که از توده ای های قدیم و دبیر کمیتهی حزب توده در فارس بود، بعدا تغییر روش داد و مورد علاقهی اسداللّه علم واقع شد و در تیرماه 1341 از طرف علم به عنوان معاون نخست وزیر انتخاب و در اواخر همان سال در حالی که دانشیار دانشکدهی حقوق بود، به وزارت دادگستری رسید.
در سال 1345 به معاونت دربار منصوب و مسئولیت امور اجتماعی دربار به او محول شد.
وی مدتی نیز مسئولیت بازرسی عالی شاهنشاهی آموزش عالی را به عهده داشت و سرپرست برنامه های تبلیغاتی جشنهای خانمان برانداز 2500 ساله شاهنشاهی نیز بود.
باهری از آغاز تأسیس «حزب رستاخیز ملت ایران» به آن پیوست و یک کانون فعال حزبی را در تهران اداره می کرد.
وی در مرداد ماه سال 1356 به سمت دبیرکلی حزب منصوب و در 5 شهریورماه 1356 به عنوان وزیر دادگستری وارد کابینهی شریف امامی شد.
باهری دهها کتاب در مدح خاندان پهلوی منتشر کرد.
وی در آستانهی انقلاب اسلامی به خارج گریخت و در سال 1386 خبر مرگ وی منتشر شد.
4 .
غلامرضا نیک پی سال 1308 ش در تهران متولد شد، لیسانس اقتصاد را از دانشگاه تهران و دکترای همین رشته را از دانشگاه لندن اخذ کرد.
وی فعالیت خود را در مشاغل زیر به نمایش گذارد: رئیس اداره کل امور اقتصادی و آمار شرکت ملی نفت ایران از 1337 ش، عضو هیأت موسس مؤسسهی اقتصادی آسیا « اکافه»، وکیل دادگستری، نمایندهی ایران در کنگرهی اول و چهارم نفت عرب، کنفرانس کار و سازمان کشورهای صادرکنندهی نفت و ششمین کنگرهی جهانی نفت، معاون نخست وزیر در کابینهی منصور، وزیر مشاور و معاون اجرایی هویدا، وزیر آبادانی و مسکن کابینهی مذکور، شهردار تهران در سالهای 48 تا 56، سناتور انتصابی اصفهان در مجلس سنا، عضو هیأت امنای دانشگاه اصفهان، عضو کانون بین المللی حقوقدانان، عضو انجمن نفت ایران، عضو هیأت امنای دانشکدهی توسعه اقتصادی آسیا وابسته به سازمان ملل، عضو شورای سازمان ایران نوین، قائم مقام غلامرضا پهلوی در امور اسب دوانی خرگوش دره (طبق اظهارات خودش)، عضو کانون وکلا، دارای نشانهای درجه 1 همایون، درجه 3 تاج، درجه 1 سپاس، درجه 1 ورزش، درجه 1 لیاقت، دیپلماتیک کرهی جنوبی، درجه 1 اصلاحات ارضی، مدال یادبود بیست و پنجمین سال سلطنت شاه و مدال تاجگذاری.
در گزارشی در سال 1348 ش آمده که مشارالیه به مدیریت کاخ جوانان دستور می دهد که ضمن تماس با نمایندهی دولت اسرائیل غاصب چند بورس یک ماهه برای مسئولین کاخ مذکور اخذ کند تا آنها بتوانند برای بررسی وضع جوانان اسرائیل به آن کشور بروند.
برابر گزارشهای موجود، وی در زمان تصدی شهرداری تهران در خریدهای خارجی به عنوان حق دلالی سوءاستفاده می کرده است.
ساواک او را طرفدار سیاست انگلستان معرفی کرده است.
نیک پی پس از پیروزی انقلاب اسلامی از سوی دادگاه انقلاب در فروردین 1358 به اعدام محکوم و تیرباران شد.
(اسناد ساواک - پرونده انفرادی)
منبع:
کتاب
شهید سید محمد جواد شرافت به روایت اسناد ساواک صفحه 11