تاریخ سند: 29 آبان 1342
موضوع : اطلاعیه
متن سند:
گیرنده : مدیریت کل اداره سوم
فرستنده : ساواک فارس شماره : 11716/د/ف8
یکی از مامورین که با روحانیون تماس دارد به قم مسافرت در مراجعت
مشهودات خود را بنابه اظهار اشخاص بشرح زیر گزارش نموده.
1»ـ آیت اله نجفی مرعشی اظهار داشته به علت مریض بودن به تهران رفتم جناب
آقای نخست وزیر و عده ای از رجال سیاسی به عیادتم آمدند و موجب شد مرا
روحانی طرفدار دولت بدانند موقعیکه آقای خمینی را دستگیر کردند من فرزند
آقای خمینی را بردم پشت بلندگو و مردم را نصیحت کردم که آرامش را حفظ
کنند یک عده معلوم نبود از کجا ماموریت داشتند مردم را تحریک کردند سرصدا
راه انداخته و بالاخره عده ای گفتند باید برویم تهران رفتیم حال هم بما گفته اند به
قم بروید برخلاف سابق منزلش درهم برهم و خلوت بود.
1
2»ـ آقای خمینی در کتابیکه درباره کسروی نوشته بنام اسرار حق و یا کشف
اسرار با خانواده جلیل سلطنت مخالفت کرده و گوشه کنایه هائی در آن کتاب به
اعلیحضرت رضاشاه کبیر زده است چاپ اول آن بنام خودش بوده در چاپ بعد
باسم دیگری است حتی در زمان مرحوم آیت اله بروجردی عده ای از طلاب را
تحریک که در موضوع استقلال الجزایر امضاءهائی جمع کردند که از جریان
آیت اله بروجردی مطلع شده به متصدی کار سربازان طلاب دستور داده بود در
مدرسه فیضیه هر کس از طلاب بخواهد در امور سیاسی دخالت کند او را از
مدرسه خارج نمائید متدینین و سالخورده های
طلاب قم میگویند آقای خمینی گرچه در آن زمان گوشه گیر بوده ولی در باطن
گاه گاهی اخلال میکرده نامبرده در زمان آقای بروجردی خودش حقوق بگیر
بود و به طلاب در س فلسفه و حکمت میداد بعد از فوت آیت اله بروجردی و پیش
آمدن لوایح ششگانه جبهه ملی نهضت آزادی دور آیت اله خمینی را میگیرند.
3 ـ ارزیابی که از افکار طلاب از طبقات مختلف شده بشرح زیر بعرض میرسد.
الف.
طبقه جوان.
اکثریت طلاب جوان قم طرفدار خمینی هستند و تقلید غیر او را حرام میدانند این
عده با دانشگاهیها و جبهه ملی و نهضت آزادی در تماس هستند اگر مسافر
غریبی به قم وارد شود فوری او را تبلیغ مینمایند که آقای خمینی اعلم است مردم
روشن باشید اگر [به یک نفر دهاتی] بدهاتی برخورد نمایند فورا مبلغ 30 ریال از
او گرفته یک رساله علمیه فتوی خمینی را به او میدهند میگویند خمینی به اسلام
خدمت کرده شاه ایران میخواسته ایران را مثل ترکیه نماید و قرآن را از بین ببرد و
بهائی1 و یهود را آزادی عمل بدهد و میگویند دولت یک مرغ برقی آمریکا آورده
و او را به بدن خمینی و اشخاصی که طرفدار قرآن هستند وصل کرده و غذایشان
میدهد میگویند دولت آیت اله سنگلجی را در مقابل خمینی تقویت میکند به
روحانیون مانند شیخ مرتضی انصاری و شیخ مفید بدگوئی و فحش میدهد.
ب.
طبقه متدینین و سالخورده ها.
میگویند خمینی اشتباه میکند زیرا ما بیاد داریم شیخ عبدالکریم و مرحوم حاجی
آقا حسین قمی و مرحوم سید ابوالحسن2 میخواستند در موضوع سربازگیری و
کشف حجاب با رضاشاه کبیر مخالفت کنند نتوانستند همه قتل ها در تهران و
شهرستانها که شده باید آقای خمینی فردای قیامت جواب بدهد و اظهار تاسف
میکردند به اینکه باید آیت اله بروجردی برود جانشین او خمینی بشود.
موضوع قابل توجه اینست که اخیرا وجوهاتی که از شهرستانها وصول میشود به
حساب خمینی ریخته میشود و همه روحانیون دیگر مانند گلپایگانی مرعشی و
غیره وجوهاتی که سابقا به آنها میدادند داده نمیشود از این حیث هم آنها در
ناراحتی هستند بطور کلی چون از جریانات اخیر نتوانسته اند بهره برداری کنند
در سر دوراهی گیر کرده اند باطنا بی میل نیستند که مدت زیادتری خمینی در
زندان بوده و یا بطور کلی وسیله ای فراهم شود که خانه نشین شود.
نظریه.
طریقه تحبیب و تفرقه.
1)- اصولا یک حس رقابتی بین روحانیون وجود
دارد که بایستی از این جلب استفاده یکی را جلو دیگری را عقب زد.
2)- کنترل
اداره اوقاف که ممر استفاده یک عده میباشد مثلاً فلان زید ملکی را وقف کرده که
وارث سالی مبلغی هزینه نماید متولی روحانی محل را می بیند مبلغ جزئی به او
داده و گواهی به دلخواه خود اخذ و باداره اوقاف میدهد چنانچه مقررات اوقاف
رعایت شود روحانیونی که بدین وسیله ارتزاق میکنند مجبور میشوند به کار
دیانتی خود پرداخته و به امور سیاسی دخالت نکنند.
3)- تقویت روحانیونی که
به امور سیاسی دخالت نمیکنند.
رئیس سازمان اطلاعات و امنیت فارس و بنادر
ـ حریری
بررسی شد.
درباره پرونده های مندرج در این اطلاعیه قبلاً اقداماتی شده است فعلاً در پرونده
حوزه علمیه قم بایگانی شود.
19 /8
توضیحات سند:
1 ـ انتساب چنین سخنانی به
مرحوم آیت اللهالعظمی نجفی
مرعشی با توجه به اعلامیه ها و
اطلاعیه ها و روش و منش
ایشان که در اسناد ساواک بجای
مانده مغایرت دارد.
بنظر می رسد مأمور ساواک
برای دلخوش کردن مسئولین
خود دست به چنین مطالبی زده و
تلاش کرده سیاست «تفرقه و
حکومت» را موفق جلوه دهد.
1 ـ در مورد ریشه های تاریخی
بهائیت و پشتیبانی های رژیم
شاه از آن به ذکر اظهارات
صریح فردوست میپردازیم:
«یکی دیگر از فرقه هایی که
توسط اداره کل سوم ساواک با
دقت دنبال میشد، بهائیت بود.
شعبه مربوطه بولتن های نوبه ای
تنظیم میکرد که یک نسخه از آن
از طریق من (دفتر ویژه
اطلاعات )به اطلاع محمدرضا
می رسید.
این بولتن مفصل تر از
بولتن فراماسونری بود، اما
محمدرضا از تشکیلات بهائیت
و بخصوص افراد بهائی در
مقامات مهم و حساس مملکتی
اطلاع کامل داشت و نسبت به
آنها حسن ظن نشان میداد،
اصولاً رضاخان نیز با بهائیت
روابط حسنه داشت تا حدی که
اسدالله صنیعی را که یک بهائی
طراز اول بود، آجودان
مخصوص محمدرضا کرد.
صنیعی بعدها بسیار متنفذ شد و
در زمان علم و حسنعلی منصور
و بخصوص هویدا به وزارت
جنگ و وزارت خواربار رسید.
ولی نفوذ اصلی بهائیت در
دوران عبدالکریم ایادی بود.
ایادی از خانواده طراز اول
بهائیت بود به این دلیل نام فامیل
«ایادی» داشت که پدرش از
«ایادی امرالله» یعنی چند نفر
خواص اطراف عباس افندی
بود.
ایادی با نفوذی که نزد
محمدرضا کسب کرد بهائیها را
به مقامات عالی رساند.
او
مسلما در رسانیدن امیر عباس
هویدا (بهائی) به نخست وزیری
نقش اصلی را داشت.
در زمان
هویدا دیگر کار بهائیها تمام بود
و مقامات عالیه مملکت توسط
آنها براحتی اشغال میشد پدر
هویدا نیز مانند پدر ایادی
از خواص عباس افندی و گویا
نویسنده مخصوص او بود.
تنها یک بار موقعیت بهائیت
بخطر افتاد و آن زمانی بود که
فلسفی (واعظ معروف) حملات
شدیدی را علیه بهائیت شروع
کرد و محمدرضا برای آرام
کردن مردم دستور تخریب
حضیره القدس مرکز مقدس
بهائی ها در تهران را داد و
دستور داد که ایادی مدتی از
ایران خارج شود.
بطور کلی در
دوران محمدرضا نفوذ ایادی در
دربار بهائی های ایران بسیار
ترقی کردند و ثروتمند شدند و
ایادی هر چه از دستش برآمد در
کمک به آنها کوتاهی نکرد و
آنها هم به نوبه خود در انحطاط
اقتصاد مملکت تلاش کردند.
بهائیان بدون اجازه عکّا حق
ندارند مشاغل سیاسی را
بپذیرند و تنها باید تلاش کنند
که در فعالیت های تجاری و
کشاورزی پیشرفت کنند.
بر
اساس همین اصل، روزی از
سپهبد صنیعی پرسیدم که
چگونه شما شغل سیاسی
پذیرفته اید؟ پاسخ داد: «از عکا
سؤال شده و اجازه داده اند که در
موارد استثنائی و مهم این نوع
مشاغل پذیرفته شود.
» در واقع
بهائیت جهانی این تصور را
داشت که ایران همان ارض
موعودی است که باید نصیب
بهائیان شود و لذا برای تصرف
مشاغل مهم سیاسی در این
کشور منعی نداشتند.
بهائی هایی که من دیده ام واقعا
احساس ایرانیت نداشتند و این
کاملاً محسوس بود و طبعا این
افراد جاسوس بالفطره [بودند.
]
حسینعلی بهاء، رهبر بهائیان در
سال 1312 ه.
ق درگذشت و
پس از او پسرش عباس
(عبدالبهاء) بیش از سی سال رهبر بهاییان بود.
عبد البها به دلیل همکاری نزدیک با انگلیسی ها به دریافت نشان سر نائل آمد.
پس از مرگ نوه دختریش، شوق افندی، به جانشینی او انتخاب شد.
وی سعی وافری در راه دوام بهائیت داشت و تشکیلاتی نیز به نام بیت العدل تاسیس کرد و یک آمریکایی را به نام چارلز میسن ریمی پس از خود به ریاست آن برگزید.
این دو تن به قصد تاسیس حکومت جهانی بهاییت نقشه ای ده ساله ریخته بودند.
شوقی افندی در سال 1336 یک هفته پس از ورودش به لندن بطور مشکوکی در گذشت و شخص آمریکایی جای او را گرفت.
منبع: کتاب کوثر / جلد اول /
انتشارات موسسه تنظیم و نشر
آثار حضرت امام خمینی (ره)
2ـ آیه اللّه حاج سید ابوالحسن
اصفهانی در سال 1277 ه ق در
یکی از قصبات اصفهان متولد
شد و مقدمات و سطح و فقه را در
اصفهان به پایان رساند و سپس
به عراق مهاجرت کرد و از محضر
مدرسان حوزه مقدسه نجف
اشرف بهره مند شد و در همان جا
به تدریس پرداخت و در عراق
در کنار سایر نیروهای مجاهد راه
مبارزه با استعمار انگلیس را در
پیش گرفت و بدین جهت مدتی
تبعید شدند و متجاوز از سی سال
در حوزه به تدریس فقه و اصول
پرداختند و بعد از فوت مرحوم
حائری و نائینی زعامت و
مرجعیت تشیع با ایشان بود و
سرانجام در ششم ذیحجه سال
1365 ه.
ق (16 آبان 1325 ه
ش) درگذشت و در کنار صحن
حضرت علی (ع) دفن گردید.
منبع: 1 ـ تاریخ و فرهنگ معاصر
شماره 7 ـ 6 2 ـ فقهای نامدار
شیعه / عقیقی بخشایشی
منبع:
کتاب
پایگاههای انقلاب اسلامی، مدرسه فیضیه به روایت اسناد ساواک صفحه 115