تاریخ سند: 16 آبان 1357
موضوع: مکالمه تلفنی احمد مصطفوی1 با محمد حجتی
متن سند:
از: 2 ﻫ ب و 2ﻫ 1 تاریخ: 16 /8 /1357
به: 2ﻫ 1 و 312 شماره: 5526 /2 ﻫ ب
موضوع: مکالمه تلفنی احمد مصطفوی1 با محمد حجتی
مصطفوی: من درباره تو خیلی چیزها شنیدم نمیدانم درست است یا نه. زدند[؟]. زندان بردند[؟] چکارکردند[؟] حجتی: بلی اینها نوسان زندگی است باید دید. مصطفوی: من دلم میخواهد یک رابطهای باشد بین منطقه گرگان تا آمل و این آقایانی که در این مسیر هستند از وضع هم مطلّع باشند و تا تکلیفشان هم روشن باشد من با آقای قاسمی2 ساری صحبت کردم گفتند که خیلی خوبست [صحبت] میکنم منظور این که در همین منطقه خودمان وضعمان روشن باشد و از حال هم خبر داشته باشیم و سرمان کلاه نرود چون در مشهد از قول آقا میرجواد تهرانی3 در آن واقعه بعد از اربعینی که در مشهد کشتاری شده بود راجع به کافی کشتارش بیش از 40 الی 50 نفر بوده در رادیو و روزنامه از قول آقا میرجوادی تهرانی نوشتند که کشتارش (یک نفر) بیش نبوده که بعد شیخ ناراحت شد و به اینها بد و بیراه گفت و در خرمشهر اعلامیه داد دروغ روشن شد. حجتی: بلی مصطفوی: ولی این را توجه داشته باشید که استعمار دستش خیلی قوی است حجتی: کوتاه میشود انشاءالله مصطفوی: حالا دیگر نمیدانم اون با خداست منتهی باید به این رفقا بگوئیم که این شکستها مال خود دولت است حجتی: من با غلامرضا پسرعمویم یک ساعت قبل تلفن داشتیم و ایشان گفت که فکر میکنم روز سهشنبه یا دوشنبه معلّق شود نخست وزیر را میگویم مصطفوی: اون اثری ندارد باید ریشه کنده شود آقاجان ریشه باید کنده شود این یارو نباشد یک سگ دیگر شما به رفقا سفارش بدهید که اینها دست به آتشسوزی و شیشه شکستن نزنند حداقل سعی شود که خداوند ما را چوب نزند چون در واقعه گرگان کردند واقعه همدان، آبادان، زنجان، کرمانشاه در آمل و بدتر نتیجه گرفتند اگر خدای نکرده مذهبیها عصبانی بشوند اینکارها را بکنند آنوقت خداوند ما را چوب میزند و من میخواهم بالای منبر بگوئید این شیشهشکستنها کار تودهایهاست نه مذهبیها. حجتی: امروز بین دو نماز گفتم مصطفوی: من چند تا نشریه کمونیستی است میدهم خدمت حاج آقای کرباسی که منزلشان هستم چند تا اعلامیه میگذارم این جا شما میتوانید منتشر کنید [؟] حجتی: قبلاً یکی از حجتی چون تصمیم یکی از فضلا است که من قبولش دارم و بعد باید در آمل هم منتشر شود اعلامیه است مربوط به فرهنگیان که باید منتشر شود چشم چشم.
نظریه شنبه: خبر صحت دارد.
نظریه یکشنبه: نظریه شنبه مورد تأیید است با توجه به اینکه قبلاً نیز اشاره شده حجتی یکی از چهرههای فعال و شناخته شده بابل میباشد که با ممارست و هوشیاری کامل طرح تمام نقشهها و تظاهرات منطقه را طرح ریزی مینماید و چون در بین مردم این منطقه تا اندازهای متنفذ میباشد در پیشبرد هدفهایش میسر میباشد یادشده اخیراً دامنه فعالیتش را گستردهتر و وسیعتر نموده بطوری که علناً در اکثر تظاهرات شرکت و یا مبادرت به ایراد مطالب رکیک مینماید. زیرک
نظریه دوشنبه. نظریه یکشنبه مورد تأیید است
نظریه 2ﻫ ب: شیخ محمدجواد حجتی در وقایع اخیر کاملاً ماهیت خود را در جهت مخالفت نشان داده است او کسی است که در جهت تضعیف دولت و اهانت به 66 و تحریک مردم و تحریض و تشویق جامعه روحانیت و فرهنگیان از هیچگونه اقدامیدر جهت مخالفت ابا ننموده و بی پروا با نهایت علاقه و با جدیت کامل به مخالفتهای خود از طرق مختلف ادامه داده است.
توضیحات سند:
__
1. احمد مصطفوى فرزند سیدمحمدعلى، در سال 1309ش در قم به دنیا آمد. ساواک در تاریخ 6 /9 /1357 درباره او نوشت: «نامبرده واعظ، پیشنماز و سردفتر در بهشهر و از عاملین اصلى بلوا و آشوبگرىهاى اخیر بهشهر و گرداننده اصلى تظاهرات در این شهر بود که کلیه برنامهها وسیله وى طرحریزى و اجرا مىشد و بارها به خاندان سلطنت اهانت نموده و نامبرده به ساواک مازندران احضار و عواقب تحریکات مضرّهاش به وى گوشزد لیکن مشارالیه توجهى به تذکرات داده شده نداشته مضافاً نامبرده با روحانیون افراطى منطقه نیز در ارتباط بوده است. علیهذا در روز 4 /9 /1357 دستگیر و به مرکز کمیته مشترک ضدخرابکارى اعزام گردید و نامبرده در 25 /9 /1357 از زندان آزاد شد.» اسناد ساواک، پروندههاى انفرادى
2. منظور شهید حجتالاسلام عبدالوهاب قاسمی است که زندگی نامه وی در جلد اول آمده است.
3. آیتالله میرزا جوادآقا تهرانی در سال 1283 ﻫ ش در خانوادهای اصیل و مذهبی در تهران متولد شد. پدرش حاج محمد تقی از تجار متدین و مورد اعتماد بازاریان بود. میرزا پس از تحصیل دوره ابتدائی برای فراگیری علوم دینی راهی قم شد پس از گذراندن مقدمات و سطح به نجف اشرف رفت و از محضر اساتیدی همچون شیخ مرتضی طالقانی، شیخ محمد تقی آملی بهره-های فراوان برد، پس از مراجعت به ایران در مشهد رحل اقامت گزیده و با حضور در درس علمای وقت شیخهاشم قزوینی و به ویژه میرزا مهدی اصفهانی شخصیت علمی و اخلاقی او شکل گرفت. با وجود موقعیتی که داشت از مال دنیا هیچ نیندوخت و درخانه استیجاری زندگی میکرد. او خود را از خاکساران اهل بیت (علیهمالسلام) میدانست و در روز عاشورا سقا میشد و در جریان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران اسلامی طی چند مرتبه سفر به جبههها در کنار رزمندگان اسلام بود و نقل شده که فرموده بود «اگر در جبهه شهید شدم، در همان محل شهادت، دفنم کنید.» برخی از آثار قلمی ایشان عبارتند از: بررسی در پیرامون اسلام (ردیه بر کسروی)، فلسفه بشری و اسلامی، بهائی چه میگوید، میزان المطالب، آئین زندگی و درس های اخلاق اسلامی. این عارف زاهد پس از مدتی بستری شدن بر اثر بیماری در سحرگاه سه شنبه دوم آبان 1368 به سرای ابدی شتافت.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، روزشمار استان مازندران (بابل)، جلد 2 صفحه 258


