تاریخ سند: 11 دی 1357
تلگرافات وارده
متن سند:
1ـ از ساعت 2030 ـ 10 /10 عده ای از اخلالگران به میدان رضا شاه وارد و
مبادرت به شعارهای مضره و اهانت به مامورین مستقر در میدان مزبور نموده که با
تیراندازی هوائی مأمورین متفرق و از ساعت 2030 عناصر ماجراجو و فرصت
طلب در اطراف ساختمان سازمان ایلام پراکنده و اقدام به تیراندازی بسوی
مامورین اعزامی از شاه آباد غرب و پرتاب سنگ به درب ساختمان و داخل
ساختمان سازمان و اهانت به منصور نموده و این عمل آنان تا ساعت 2 بامداد
ادامه داشته که با تیراندازی هوائی مامورین اعزامی مستقر در جنب سازمان
متفرق گردیدند جریان فوق
خسارت مالی و جانی
نداشته.
2ـ برابر اعلام سازمان
مهران در ساعت 1700
روز 9 /10 /57 با تحریک
محمدرضا معصومیان
جوانان کوی هرمزآباد به
دبستان آبادی مزبور حمله
و کلیه شیشه ها را و درب و
میز و نیمکت و یخچال
مدرسه را شکسته و از بین
برده اند ضمنا به تحریک و
هدایت شخص مورد بحث
شبها حدود 20 الی 30 نفر
جوانان و افراد محرک و
ماجراجو کوی هرمزآباد در
جاده مهران دهلران راه را بر
خودروهای عبوری بسته ضمن سنگ باران خودرو و شکستن شیشه های خودرو
راننده را وادار مینمایند که موجودی جیب خود را بآنها بدهد مراتب از طریق
سازمان محل به گروهان ژاندارمری مهران منعکس گردیده است مضافا اینکه
واعظی بنام حجت اله لطفی در مورخه 7 /10 به مهران وارد و مطالب
تحریک آمیزی در مساجد شهر روزها جهت عشایر ایراد و در خاتمه سخنرانی
قطعنامه هائی مبنی بر درخواست (ب س ت ث ر ی ر) حکومت اسلامی تهیه و از
عشایر امضاء جمع آوری مینماید.
از طرف غضنفری
توضیحات سند:
* درست یک سال پیش روز
دهم دی ماه 1356 شاه خطاب به
کارتر گفت : «ایران به خاطر
موقعیت استثنایی خود مانند
یک جزیره...
.
در یکی از مناطق
پر آشوب جهان است.
آن دو در
جشنی که به مناسبت سال تازه
میلادی در کاخ نیاوران برقرار
شده بود حاضر بودند.
«زمانی
که ساعت 12 ضربه نیمه شب را
نواخت کارتر و شهبانو
می رقصیدند.
شاهنشاه ضمن
یادآوری این که بنا به یکی از
رسوم قدیمی ایران نخستین
میهمان سال برای آینده نزدیک
شگون می آورد تاکید کرده بود
که طبیعتا حضور کارتر دارای
بهترین شگون برای سال 1978
است.
» (بولتن محرمانه
خبرگزاری پارس، ش 287،
صص 12 و 13) چرخ روزگار
یک سال بعد طومار سلسله
پهلوی را برچید ؛ حادثه ای که
امکان تصورش در آن زمان نیز
بعید بود.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک - کتاب 22 صفحه 574