تاریخ سند: 7 خرداد 1343
تیمسار سرتیپ اویسی1 فرمانده گارد شاهی
متن سند:
چون بندگان اعلیحضرت همایون شاهنشاهی کلیه القاب ...
...
...
...
...
.
حمیدرضا پهلوی سلب فرمودهاند و از این تاریخ در ردیف افراد عادی محو میشوند.
به فرمان مطاع مبارک ابلاغ مینمایم ایشان حق ورود به هیچیک از کاخهای سلطنتی را ندارند.
به پاسداری کاخ سلطنتی نیاوران که ...
...
.
را در کاخ نیاوران خارج و در آینده نیز از ورود ایشان به کاخ موتور جداً ممانعت نمایند2.
وزیر دربار شاهی
توضیحات سند:
1ـ اویسی، غلامعلی فرزند غلامرضا در سال 1297 ش.
در قم بدنیا آمد.
او در سال 1315 دوره شش ساله دبیرستان نظام مرکز را طی و در سال 1317 دوره دانشکده افسری را به پایان رسانید.
اویسی در سالهای 1331 ـ 1337 در مشاغل گوناگون و فرماندهی گروهان و گردان و آموزشگاه گروهبانی لشکر 2، ریاست شعبه بازرسی دژبان مرکز و فرماندهی هنگ 52 دژبان) قرار داشت و در سال 1332 فرمانده هنگ 16 تیپ کازرون بود.
پس از کودتای 28 مرداد 1332، اویسی به دریافت نشان درجه 2 رستاخیز نائل شد و به تدریج ترقی وی در هرم دیوانسالاری نظامی آغاز گردید و پس از طی دوره دانشگاه جنگ در تهران و دوره ستاد فرماندهی در امریکا، در سال 1339 به ریاست ستاد گارد و در سال 1341 به فرماندهی لشکر یک گارد رسید و در همین سمت بود که به عنوان فرماندار نظامی تهران به قتل عام قیامکنندگان 15 خرداد 1342 دست زد.
و به همین دلیل از طرف همفرقهایهای بهاییاش از او تقدیر شد و در سال 1348 فرماندهی ژاندارمری کشور و در سال 1351 فرماندهی نیروی زمینی ارتش را عهدهدار بود.
اویسی در جریان انقلاب اسلامی بار دیگر به سمت فرماندار نظامی تهران قرار گرفت و به علت موقعیتش در رأس نیروی زمینی فرمانداری نظامی سایر شهرها را نیز تحت کنترل داشت.
او در دیماه 1357 به بهانه معالجه از ایران خارج شد و تقاضای بازنشستگی نمود.
اویسی از زمره نخستین افسران عالیرتبه متواری رژیم پهلوی بود که با سرمایه سرویسهای اطلاعاتی غرب فعالیت تروریستی علیه نظام نوپای جمهوری اسلامی را از خاک عراق و ترکیه آغاز کرد، او در تاریخ 18 /11 /1362 توسط افراد ناشناسی در پاریس به قتل رسید.
اسناد موجود، موارد متعددی فساد مالی و اخلاقی غلامعلی اویسی، همسرش و پسرش (محمدرضا) را نشان میدهد.
در سند مورخ 13 /3 /1340 سازمان ضد اطلاعات ستاد ارتش چنین آمده است: «اطلاعیه واصله حاکی است که ساعت 30 /11 صبح روز سه شنبه 9 /3 /1340 سی نفر از اهالی یکی از دهات قم به اداره روزنامه اطلاعات مراجعه و با متصدی روزنامه مذکور که از طرف هیئت تحریریه مأموریت داشت مصاحبه نموده و اظهار میدارند که ما اهالی ده اطراف قم و از رعایای سرتیپ اویسی هستیم.
ما از دست این افسر ارتش به تنگ آمدهایم.
ما را تنبیه بدنی کرده و اظهار مینماید که من نماینده شاه هستم و با شاه به گردش میروم و با شاه آمد و رفت دارم.
اگر شما حرف من را گوش ندهید شما را با قدرتی که دارم از بین خواهم برد...
ـ ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، جلد 2، نشر اطلاعات، ص 445 و 446.
ر.ک: اسناد ساواک، پروندههای انفرادی.
2 ـ در این سند دستور داده شد تا القاب و عناوین حذف و از ورود حمیدرضا به دربار ممانعت گردید و به عنوان فردی عادی تلقی شود در حالی که در اسناد صفحات بعدی او همچنان تحت حمایت دربار و از آنان حقوق دریافت میکرده است و به تمام مشکلاتش نیز رسیدگی میشد و این نامه بیشتر اقدامی تبلیغاتی برای فریب افکار عمومی بود.
منبع:
کتاب
حمیدرضا پهلوی به روایت اسناد ساواک صفحه 86