صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

جناب آقای معینیان ریاست دفتر مخصوص شاهنشاهی موضوع: مندرجات هفته نامه جنجالی ICI PARIS مورخ 21 نوامبر 1975

تاریخ سند: 17 آذر 1353


جناب آقای معینیان ریاست دفتر مخصوص شاهنشاهی موضوع: مندرجات هفته نامه جنجالی ICI PARIS مورخ 21 نوامبر 1975


متن سند:

شماره : 62 ـ 6 ـ 100/م هفته نامه جنجالی JCI PARIS یک صفحه خود را به جریان دوستی شاهنشاه با یک دختر انگلیسی به نام ژاکلین اختصاص داده است.
1 در این مقاله زیر عنوان «راز سفرهایی که شاهنشاه برای کار به لندن می نمایند» مطالبی نوشته شده که به طور خلاصه بشرح زیر می باشد: ـ اگر شاهنشاه این اواخر تعداد «سفرهای خصوصی» خود را به اروپا افزایش داده اند تنها به این خاطر نیست که صاحبان صنایع و مردان دنیای سیاست را ملاقات نمایند.
ـ این سفرها سرپوشی برای یک ماجرای عاشقانه با دختر یکی از اقوام چرچیل محسوب می شود.
ـ چون والدین ژاکلین زیبا در محافل اشرافی بریتانیا بسیار سرشناس و مورد احترام می باشند، استقبال چندانی از این عشق عجیب به عمل نیاورده اند.
ـ شاهنشاه ایران برای اولین بار ژاکلین را در برابر استخر «پاله هتل» سن موریتس ملاقات کردند.
در اولین ملاقات ژاکلین مایوی دو تکه به تن داشت.
ـ رسوایی هنگامی به بار آمد که شاهنشاه ژاکلین را به تهران فرا خواندند.
ـ ژاکلین دختری است انگلیسی با موهای بور که 29 سال دارد.
ـ شهبانو فرح که از این ماجرای جدید شاهنشاه برآشفته و ناراحت بودند اکیدا خواسته اند که ژاکلین دیگر هرگز قدم به دربار نگذارد.
ـ شاهنشاه برای علیاحضرت قسم یاد کردند که این ماجرا تنها یک اتفاق زودگذر بوده است.
مراتب بدینوسیله به استحضار آن مقام محترم می رسد.
کامبیز یزدان پناه مدیرکل اطلاعات و مطبوعات دربار شاهنشاهی

توضیحات سند:

1ـ فساد و بی بندباری اخلاقی از ویژگی های خاندان پهلوی و بدین جهت دربار پهلوی سوژه مطبوعات جهانی بود.
فساد اخلاقی شاه و اطرافیانش از جمله سوژه های ثابت مطبوعات به حساب می آمد، چیزی که خودشان نیز به آن معترف بودند.
محمدرضا پهلوی در ادامه همین بی بندباری ها و در مورد یکی از همین باصطلاح دوستان خارجی اش، از اسداله علم درباره آمدن آنها سؤال می کند: در کیش بین فرودگاه و کاخ، من در رکاب مبارکشان سوار بودم.
سؤال فرمودند، مهمانها رسیدند؟ عرض کردم! اولی رسید، ولی دومی در راه است.
همان هواپیما که اولی را آورد، برگشته دومی را بیاورد.
فرمودند، این خلبانها که اینها را می آورند، فکر نمی کنند برای کیست و برای چیست؟ عرض کردم.
البته که فکر می کنند.
چه طور ممکن است امیدوار بود فکر نکنند؟ تنها امیدی که می توان داشت این است که فکر بکنند لااقل دومی متعلق به غلام است.
شاهنشاه خیلی خیلی خندیدند.
عرض کردم می توان از مردم انتظار داشت که نبینند و نشوند، ولی نمی توان انتظار داشت که فکر نکنند و نفهمند ادامه خاطرات علم ج 5 ص 364 در جای دیگر می نویسد: صحبت را به مسایل خودمانی کشیدم و از دخترها صحبت کردم.
فرمودند، چیز عجیبی است که این مسئله دختربازی ما هر ساله در تنزل است و هر سال از سال قبل دخترهای بدتری داریم، عرض کردم، من در این مسئله تردید دارم.
ولی یک مطلب مسلم است و آن این که شاهنشاه هر ساله پیرتر و بالنتیجه مشکل پسندتر می شوید.
بعد پشیمان از جسارت شدم.
ولی شاهنشاه خیلی با شوخی و خنده تلقی فرمودند و فرمودند، ممکن است راست می گویی.
عرض کردم، به علاوه تعداد هم زیاد شده و ممکن است به قول فرانسوی ها دچار...
شده باشیم.
فرمودند، خوب، چه باید کرد؟ من اگر همین یک تفریح را نداشته باشم که سکته می کنم.
عرض کردم کاملاً حق با اعلیحضرت همایونی است و تمام رؤسا و مردان بزرگ ناچارند یک ]سرگرمی[distraction کامل داشته باشند که به نظر من فقط از راه زن میسر است...
صص 167 ـ 166

منبع:

کتاب زنان دربار به روایت اسناد ساواک - فرح پهلوی - جلد دوم صفحه 354


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.