گزارشى از سومین جشن هنر
شیراز ـ تختجمشید
متن سند:
تاریخ : 1348
گزارشى از سومین جشن هنر
شیراز ـ تختجمشید
جشن هنر شیراز ـ تخت جمشید 8 تا 18 شهریور 1348، تم اصلى موسیقى ضربى، و آغاز تلاشى دیگر براى برقرارى ارتباطى عمیق با هنر جهانى، پاسخگویى به نیاز روحى انسان متمدن امروز، گشایش دریچههایى روشن به هنر شرق و غرب...
سومین جشن هنر شیراز از شامگاه روز دوشنبه 8 شهریور آغاز یافت، سازمان جشن هنر از ماهها پیش تلاش خود را براى پیشبینى برنامهها، دعوت از هنرمندان دنیا و آماده ساختن وسایل پذیرایى از هنرمندان و میهمانان این فستیوال شروع کرد. روز هشتم شهریور به نظر مىرسید که تمام نقشهها به درستى انجام گرفته است، امید روشنى براى همه گردانندگان جشن هنر وجود داشت و آن بزرگوارى کامل و رضایت بخش برنامهها و خشنودى میهمانان و مدعوین بود.
این فستیوال تلاش عمده خود را به معرفى موسیقى معطوف داشت و موضوع بکرى که روى آن تکیه شد موسیقى ضربى ملل مختلف بود. علت برگزیدن این موضوع اهمیتى است که سازهاى ضربى از دیر زمان در موسیقى ملتها داشتهاند و استقلالى است که به عنوان منابع صوتى در موسیقى امروز پیدا کردهاند.
در مصاحبهاى که «اندروپورتر» خبرگزار «فایننشال تایمز1» با شهبانوى ایران کرد، چون علت انتخاب موسیقى ضربى را پرسید شهبانو در پاسخ فرمودند :
علت انتخاب این موضوع اهمیت سازهاى ضربى در موسیقى است. ساز ضربى اساس تشکیلدهنده موسیقى است، دنیا را دربردارد، نقش قطعى و فزونیاب را در موسیقى ایفا مىکند و نسل جوان تسلیم ضربههایش شده است.
نخستین برنامه فستیوال در پیشگاه علیاحضرت شهبانوى ایران آغاز شد.
محل اجراى برنامه تخت جمشید بود و اولین گروهى که برنامههاى فستیوال را شروع کرد گروه «گاملان بالى» از اندونزى بود.
گاملان، آن طور که پروفسور «مانرا، سرپرست گروه هنرمندان بالى اظهار داشت، جدیدترین چهره موسیقى را نمایش مىدهد. موسیقى کهن بالى به افسانههاى تاریخ، اعتقادات مذهبى و دنیایى ماوراء جهان محسوس متکى بود ولى امروز سادگى خود را از دست داده و جنبه یک هنر شادىآفرین را پیدا کرده است.
برنامههاى مختلف گروه بالى، خانه رقص جنگجو، رقص زنبور و رقص ماسک مورد توجه مدعوین قرار گرفتند و ساعتى به نیمه شب نخستین برنامه جشن هنر شیراز به پایان رسید.2
یکشنبه 9 شهریور
هر چند موضوع اصلى فستیوال شیراز در سال 48، موسیقى ضربى در نظر گرفته شده بود، سازمان جشن نیز برنامههاى دیگرى را نیز در حاشیه تم اصلى پیشبینى و آماده کرده بودند. از آن جمله بود تعدادى فیلمهاى برگزیده ایرانى و خارجى، تئاتر، جلسات بحث و گفتگو به منظور بهرهبردارى بیشتر و عمیقترى از برنامهها و انتشار بولتن روزانهاى که به نقد برنامه هاى گذشته و معرفى برنامههاى آینده ،
مصاحبه با هنرمندان و گزارش اخبار جشن هنر اختصاص داشت.
بولتن جشن هنر هر صبح در شش صفحه ـ چهار صفحه به زبان فارسى و دو صفحه به زبان انگلیسى در اختیار علاقهمندان جشن هنر قرار مىگرفت.
روز یکشنبه 9 شهریور با جلسهاى به منظور معرفى برنامهها آغاز شد.
در این جلسه پیرامون فیلمهایى که به عنوان برنامههاى همجوار جشن هنر به نمایش گذاشته مىشد، همچنین درباره سازهاى ضربى که تم اصلى فستیوال بود توضیحات کافى براى مدعوین و روزنامهنگاران داده شد.
در ساعت یک بعدازظهر نخستین فیلم فستیوال به نمایش گذاشته شد. فیلم ایرانى «گاو» مورد توجه و بحث بسیارى از میهمانان جشن هنر قرار گرفت. داستان اصلى نوشته غلامحسین ساعدى است و با کارگردانى داریوش مهرجویى به صورت فیلم درآمده است.
برنامه یکشنبه شب اختصاص داشت به ارکستر ناسیونال رادیو تلویزیون فرانسه. رهبر این ارکستر راژان مارتینون عهدهدار بود. مدعوینى که در تئاتر هواى آزاد حضور داشتند به اجراى «سمفونى فانتاستیک «اثر هکتور برلیوز» و «نیایش بهار» اثر «اسراوینسکى» گوش دادند.
به دنبال برنامه ارکستر ناسیونال رادیو تلویزیون فرانسه دوستداران موسیقى سنتى شرق به حافظیه دعوت شدند و تا ساعتى پس از نیمه شب به آواى سنتور چینى گوش دادند که توسط «چى ین تاى چن» نواخته مىشد و همچنین سنتور فرامرز پایور و ضرب حسین تهرانى که ازمیان هنرمندان ایرانى در
این فستیوال شرکت داشتند.
فرانسوا رین باخ، کارگردان معروف سینماى فرانسه که در مدت فعالیت هنرى خود برنده چند جایزه بینالمللى شده است به دعوت سازمان جشن هنر به شیراز آمده بود و از همان روز نخست مشغول تهیه فیلم مستندى از جشن هنر شیراز شد.
دوشنبه 1 شهریور
در این روز اعلام شد که کمیته جهانى هنر، جشن هنر شیراز را تا پایه یک فستیوال درجه اول جهانى باارزش و معتبر شناخته است و به آن یک دیپلم اعتبار اعطا خواهد کرد.
برنامه روز دوشنبه با نمایش دو فیلم «بادجن» و «نگذارید فرشتگان سقوط کنند» آغاز شد.
فیلم ایرانى «بادجن» ساخته ناصر تقوایى است و به سفارش تلویزیون ملى براى شناسایى بیشتر سنتهایى که در گوشه و کنار ایران از دیرزمان به جا ماندهاند تهیه شده است.
«نگذارید فرشتگان سقوط کنند» یک فیلم کانادایى است به کارگردانى «جرج کزندر» لهستانى، به گفته صاحبنظرانى که آن را دیدند، فیلم داراى بیان سینمایى کاملاً جدیدى بود.
صبح همین روز جلسه بحثى پیرامون «ضرب در موسیقى شرق و نکاتى از موسیقى بالى برقرار شد. در این بحث آقایان فرامرز پایور، هرمز فرهت از ایران و «هانچى» و «سوماریو» از اندونزى شرکت داشتند.
ساعت 5 بعدازظهر نوازنده معروف فرانسوى، «ایوون لوریو» در تالار دانشکده پهلوى شیراز نخستین رسیتال جشن هنر را اجرا کرد.
خانم «لوریو» در این رسیتال هشت قطعه از آثار همسرش «اولیویه مسیان» و قطعاتى از «شوپن» «دبوسى» و «آلبنیز» را نواخت و به خاطر تکنیک قوى و قدرت خارقالعاده نوازندگیش مورد ستایش صمیمانه مدعوین قرار گرفت.
برنامه آغاز شب به ارکستر فیلارمونیک چکسلواکى اختصاص داشت. در این برنامهیى که در تئاتر هواى آزاد اجرا شد آثارى از «لئوس باناچک» آهنگساز نامى چکسلواکى نواخته شد. «باناچک» را موسیقیدان شاعر لقب دادهاند. او چهل سال پیش درگذشت و در بنیانگذارى موسیقى مدرن چک نیز سهمى مهم داشته است.
در این برنامه رهبرى تکنوازان چک را «ژوزف باله نى چک» عهدهدار بود که خود هم نوازنده زبردست پیانو و هم آهنگساز است.
دیروقت در حافظیه، دوستداران موسیقى شرق به نواى رسیتال هندى «دیو چادورى» و «طلبه» «فیاض خان» گوش فرا دادند.
سه شنبه 11 شهریور
برنامه روزانه سنگین و متراکم تنظیم نشده بود و میهمانان جشن هنر فرصت بیشترى براى استراحت و دیدار شهر زیباى شیراز داشتند. در ساعت سه بعدازظهر نمایش دو فیلم سینمایى آغاز شد. نخست فیلم «زندگى» نمایش داده شد که توسط «نصرتاللّه کریمى» به شیوه نقاشى متحرک تهیه شده بود و موضوع-آن مبارزه به خاطر ادامه زندگى بود.
فیلم دوم مجارستانى بود و «تابستان در کوه» نام داشت. صاحبنظران و منتقدین سینما درباره این فیلم بسیار گفتند و بسیار نوشتند. سازنده فیلم، «پیتر پاچو» داستان خود را در مسیرى کاملاً عادى و دور از
پیرایههاى اغراقآمیز دنبال کرده بود و به همین دلیل تماشاگران صمیمانه با رویدادهاى ساده فیلم و زیروبمهاى-روحى قهرمانان داستان آشنایى مىداد. و یکى از کارگردانان ایرانى درباره این فیلم گفت :
«فیلم تابستان در کوه از نظر سناریو و کارگردانى روان و خالى از مغلطهکاریهاى سینمایى مدرن، بىادعا و دور از اداهاى روشنفکرانه و میان تهى ساخته شده بود. در این فیلم درام زندگى با روش روشن و لطیف نقاشى شده بود، طبع انسانى که براى ایدهآلى تلاش مىکند، مبارزه مىکند و هنگامى که به آن دست مىیابد خود را ناگزیر از مبارزه با آن ایدهآل مىبیند.»
و یک ساعت پس از پایان این فیلم برجسته میهمانان جشن هنر براى عزیمت به تخت جمشید آماده بودند. کموبیش پیشبینى مىکردند که یک شب فراموش نشدنى در پیش است. مدتى آنها که مادرنا را نمىشناختند این را از دیگران مىشنیدند و در خود انتظارى بیش از دیگر شبها مىیافتند.
آن شب تخت جمشید شاهد موفقیت عظیم دو تن از نوآورترین موسیقىدانان معاصر بود و این در واقع پیوند محکمى بود میان دو فرهنگ و هنر که گرچه یکى بسیار کهن است و دیگرى بسیار نو، چون هر دو عظیم و والاست، جاودان مىماند.
دومین کنسرت ارکستر ناسیونال رادیو تلویزیون فرانسه به رهبرى «برونومادرنا» اجرا شد. مادرنا آهنگساز، رهبر ارکستر، کارگردان اپرا و آموزگار پراعتبارى است که با موسیقى مدرن آشنایى کامل دارد و براى بعضى از آهنگهاى «مونته وردى» و «گابریلى» ارکستراسیون مدرن تنظیم کرده است.
نخستین اجراى او اثرى از گابریلى بود و آنگاه «کنسرتو براى پیانو در دوماژور» اثر موزار. (نوازنده پیانو، ایوان لوریو).
تحسین هیجانانگیز و کمنظیر جمعیت از مادرنا زمانى به اوج خود رسیده که او یکى از ساختههاى اولیویه مسیان را اجرا کرد به نام و من در انتظار رستاخیز مردگانم.
یکى از منتقدان درباره این اجرا نوشت : مىتوان به جرأت گفت که اجراى قطعه موسیقى مسیان به وسیله مادرنا یکى از بهترین اجراهاى این اثر مشکل و دقیق بود و بىتردید عبارت «مادرنا ـ مسیان و تختجمشید» تاریخى خواهد شد.
سومین هنر شیراز را حتى فقط به خاطر اجراى «و من در انتظار رستاخیز مردگان» مىتوان بىدریغ ستود و آن را عمیقا گرامى داشت.
چهارشنبه 12 شهریور
روز براى میهمانان جشن هنر با فیلمى از «پیترو جرمى» کارگردان معروف ایتالیایى آغاز شد.
«سرافینو» داستان زنده و قابل لمسى بود از زندگى جوانى که تن به سنتها و «باید»ها و «نباید»ها نمىدهد و همیشه خوشحال است زیرا مصیبت در زندگى او مفهومى ندارد. ساعت پنج بعدازظهر خانم «وراسوکویوآ» و آقاى «بارسویلا و کاشل» رستیال آوازى را در سالن دانشگاه پهلوى اجرا کردند. این برنامه یکى از برجستهترین-برنامههاى جشن هنر شناخته شد. «وراسوکوپوآ با همراهى پیانوى «ژوزف باله ـ ینچک» چند آواز سبک و محلى چکسلواکى را خواند.
پس از ساعتى استراحت میهمانان جشن هنر در تئاتر هواى آزاد حاضر شدند برنامه اول متعلق به گروه هنرمندان برزیل بود.
این برنامه که شاید در زمان و مکان دیگرى مىتوانست در حد خود جالب باشد در سطح برنامههاى فستیوال-شیراز نبود و بسیارى از منتقدین و نویسندگان درباره آن سکوت کردند زیرا از نظر ایشان برنامه در کنار آنچه پیش از این در فستیوال اجرا شده بود جاى بحث و گفتگو نداشت.
اما هنگامى که نوبت به «مسک روچ» هنرمند سیاهپوست آمریکایى و همسرش «ابى لینکلن» رسید، فستیوال بار دیگر درخشش فراموشنشدنى یافت و مدعوین از صمیم قلب این زن و شوهر هنرمند را مورد تأیید و تشویق قرار دادند.
در همان شب خبر درگذشت «پرفسور پوپ» ایرانشناس و محقق دانشمند اعلام شد و میهمانان جشن هنر در تئاتر هواى آزاد براى بزرگداشت خاطره او بپا خواستند که یک دقیقه سکوت کردند.
«مکسروچ» نیز یکى از زیباترین آهنگهاى خود را به نام «دعا، اعتراض، آزادى» نثار روح او کرد. آوازهاى سیاهپوستان را خواند، آوازهایى که هم دعا بود و هم خشم از محرومیتها و بردگیهاى طولانى.
«مکس روچ» درباره جشن هنر شیراز گفت : این فستیوال امتیاز بزرگى داشت : دور بودن از تعصب و آزادگى کامل... زیبایى جشن هنر شیراز در این بود که با پذیرش کامل به همه هنرها مجال خودنمایى داد و این امید را بوجود آورد که سرانجام یک روز در همه دنیا مردم یاد خواهند گرفت که دور از تعصبهاى فردى، هر فکر و احساس و هنرى را بپذیرند و تشویق کنند.
پنجشنبه 13 شهریور
دومین جلسه بحث هنرى شیراز در تالار دانشکده مهندسى با حضور گروهى از روزنامهنگاران ایرانى و خارجى و علاقهمندان موسیقى در ساعت ده صبح آغازشد، در این بحث دکتر «مون» موسیقى شناس هندى، پروفسور «جرج گیبر» استاد موسیقى دانشگاه ایندیانا و مکس روچ و «استنلى کاول» هنرمندان آمریکایى شرکت داشتند و درباره بداههنوازى در موسیقى و موسیقى جاز بحث کردند. ساعت دو و چهار بعدازظهر فیلم «روباه» ساخته کارل رایدر نمایش داده شد «روباه» اقتباس از اثر نویسنده نامدار انگلیسى «دى ـ اچ لارنس» است که در کانادا تهیه شده و در کشورهاى مختلف جهان با موفقیت کامل به روى صحنه آمده است.
یکى دیگر از برنامههاى جنبى جشن هنر شیراز نمایشنامهاى بود به نام«عشق» که در ساعت 5 بعدازظهر توسط گروه آتلیه «ماره» در تالار دانشگاه پهلوى به روى صحنه آمد.
ساعت 3 /8 بعدازظهر گروه هنرمندان بالى دومین برنامه خود را در تاتر هواى آزاد آغاز کردند و به دنبال آن گروه موسیقى ایرانى تلویزیون ملى ایران در حافظیه به برنامه آن شب پایان داد.
جمعه 14 شهریور
با الهام از شکارگاههاى زیباى «باواریا» که در قرن هیجدهم موضوع تابلوهاى معروفى شد، «پیتر فلایشمن» کارگردان برجسته آلمان غربى فیلم «صحنههاى شکار در باواریا» را بوجود آورد.
داستان فیلم در باواریاى آلمان رخ مىدهد و «فلایشمن» با صراحت کامل خشونت و سنگدلى اهالى این دهکده را نمایش مىدهد.
در ساعت 3 بعدازظهر [نمایش] دیگرى براى میهمانان جشن هنر نمایش داده شد: «جمیله» محصول اتحاد جماهیر شوروى و ساخته کارگردان زنى به نام «ایرینا پاپلاوسکایا».
ساعت 3 /8 نوبت به «مارتا آگریش» و رسیتال پیانوى او در تالار دانشگاه پهلوى رسید. پیانیست آرژانتینى این برنامه را با «سویت در لامینور» اثر «باخ» شروع کرد و از «شومان» سونات شماره 2 در سل مینور را نواخت. در سومین قسمت برنامه «سه استامپ» اثر «دبوسى» و در آخرین قسمت «سونات درسى مینور» اثر «شوپن» را نواخت. تسلط، تفکیک قوى و صرافت کار او مورد تحسین و تشویق مدعوین قرار گرفت.
در ساعت 11 «مکس روچ» دومین برنامه موفقیتآمیز خود را در تئاتر هواى آزاد اجرا کرد.
شنبه 15 شهریور
«موسیقى الکترواکوستیک و تصنعى» عنوان بحثى بود در تالار دانشکده مهندسى شیراز این جلسه در ساعت 1 صبح با حضور «کلود ساموئل» موسیقىشناس فرانسوى برگزار شد و براى مدعوین و روزنامهنگاران توضیح داده شد که «بین موسیقى و صداهاى طبیعى فاصله بسیار کمى است. دیوسى صداى دریا و صداى باد را جزو صداهاى موسیقى مىدانست و مسیان از صداهاى طبیعى نهتنها دریا و باد، بلکه از صداى پرندگان در موسیقى خود استفاده مىکند.
قرن بیستم قرن تسلط ماشین است. ماشین روى همه چیز و از جمله هنر و بخصوص موسیقى اثر گذاشته است.
در ساعت 5 بعداز ظهر گروه ملوس لندن که یکى از برجسته ترین گروههاى موسیقى مجلس انگلستان است برنامه خود را در تالار دانشکده پهلوى شیراز آغاز کرد.
ابتدا کواتور براى پایان زمان اثر «الیویه مسیان» نواخته شد و سپس قطعاتى از «شومان» و «آلبان برگ»
در ساعت 3 /8 بعدازظهر «کاتاک» یکى از رقصهاى کلاسیک هند توسط «اوماشارما» آغاز شد. این رقص که با پانتومیم همراه بود و افسانههاى کهن هند را بازگو مىکرد در جاى خود گیرایى خاصى داشت.
«رقص دربار مغولى» بر اساس غزلى از شاعر بزرگ ایران حافظ با این مطلع آغاز شد :
زلف آشفته و خوى کرده و خندان لب و مست
پیرهن چاک و غزلخوان و صراحى در دست
و آنگاه «خاندیتا ناییکا» داستان عاشقانه هندى در قالب رقصى ظریف و زیبا بازگو شد.
در قسمت دوم، هنرمندان هندى موسیقى غربى سرزمینشان را عرض کردند. در این برنامه «میسورو ـ دورسوا مىاینکار» «وینا» مىنواخت، رحمت علىخان «سارود»، «میشرا» طبله و «باکوات اوپرتى» پاخواج.
و مانند شبهاى گذشته باز حافظیه زیبا در پایان شب منتظر میهمانان جشن هنر بود و این بار گروه موسیقى ایرانى تلویزیون به معرفى موسیقى سنتى ایران پرداخت.
یکشنبه 16 شهریور
برنامه روز با فیلم فرانسوى «موشت» ساخته «روبربرسون» آغاز شد.
فیلم سبک ادبى خاصى دارد و در آن هر حرکت کوچک با باریک بینى و ظریف و ظرافت مفهوم و ارزشى پیدا مىکند.
در ساعت پنج بعدازظهر «کاترین کولار»، نوازنده پیانو «ژرارژارى» نوازنده ویولن رسیتال خود را در تالار دانشگاه پهلوى آغاز کردند.
«ژرارژارى» را مطبوعات معتبر هنرى و منتقدان صالح یکى از بزرگترین نوازندگان ویولن فرانسه شناختهاند.
روزنامه فیگارو نیز پس از اجراى یک برنامه درباره کاترین کولار نوشت :
«بدون شک از ابتدا معلوم بود که این استعداد شاعرانه فقط در وجود کاترین کولار یافت مىشود.»
«کولار» و «ژرارژارى» در پنج قسمت آثارى از «بتهوون»، «شونبرگ» و «سرژیروکوفیف» را نواختند.
در ساعت 8 بعدازظهر نمایشنامه «ماه و پلنگ» اثر بیژن مفید به عنوان یکى از برنامههاى همجوار جشن هنر به روى صحنه آمد و به دنبال آن نوبت به موسیقى ضربى ایران رسید. این برنامه شامل معرفى نقاره، زورخانه، تمبک (به وسیله جمشید شمیرانى)، تمبک (به وسیله حسین تهرانى) و سوال و جواب دو تمبک به وسیله شمیرانى و تهرانى و قطعاتى از موسیقى ضربى با سنتور فرامرز پایور بود، منتقدین هنرى خارجى در مقالات خود این دو هنرمند ایرانى را استادانى چیرهدست در بداههنوازى معرفى کردند.
تهرانى در ملاقاتى که با «مکس روچ» داشت یک قطعه ضربى را همراه با او اجرا کرد، گویا این تمرین براى هر دو هنرمند نتیجهاى جالب و قابل مطالعه بدنبال داشته است.
ساعت 11 بعدازظهر، یگانه سنتورنواز هند، «شیوکومارشال» براى دوستداران موسیقى شرق زمین سنتور نواخت و شیوه ابتکارى او مورد توجه مدعوین قرار گرفت.
دوشنبه 17 شهریور
صبح روز دوشنبه «یانیس گزناگیس «پیرامون آهنگى که مخصوص جشن هنر شیراز ساخته بود و پرسفاسا نام داشت براى دوستداران موسیقى و خبرنگاران توضیح داد.
ساعت پنج بعدازظهر گروه موسیقى مجلس ملوس لندن دومین برنامه خود را در تالار دانشگاه اجرا کرد. در این برنامه آثارى از «موزار، استراوینسکى و برامس نواخته شد.
جشنوارهاى که موضوع اصلى آن معرفى سازهاى ضربى بود بىتردید بدون موسیقى آفریقایى نمىتوانست کامل باشد.
گروه آفریقایى کشور «روآندا» در ساعت 3 /8 بعدازظهر در پیشگاه علیاحضرت شهبانوى ایران، والاحضرت ولیعهد، و والاحضرت مهناز در تالار هواى آزاد برنامهاى کاملاً متفاوت از دیگر برنامههاى جشن هنر و کاملاً-چشمگیر و درخور توجه را اجرا کردند. و سپس نوبت به رقص «کاتاک» یومثا شارما همراه باسارود، طبله و با کواج رسید و بار دیگر «اینگار» استاد ویناى هند و همکارانش به نواختن موسیقى ضربى هند پرداختند.
سه شنبه 18 شهریور
آخرین برنامه جشن هنر شیراز و شاید یکى از برجستهترین برنامههاى این فستیوال برنامه گروه استراسبورگ بود.
این گروه که در سال 1961 با همکارى شش نوازنده سازهاى ضربى در استراسبورگ شکل گرفت در شبى که سومین جشن هنر شیراز پایان مىگرفت خاطرهاى فراموشنشدنى را از اداره میهمانان و مدعوین کرد.
این گروه در کار خود انواع سازهاى ضربى سنتى، مانند سازهاى پوستى، چوبى و فلزى را بکار مىگیرند و تعداد سازهایشان مجموعا به 14 نوع مختلف مىرسید.
برنامه آنها در جشن هنر شیراز شامل «ساختمان فلزى شماره 1 «اثر جان گیج»، «یونیزاسیون» اثر «ادگاروارز» بود و دو اثر دیگر که به سفارش جشن هنر شیراز ساخته شده و براى نخستین بار در این فستیوال اجرا مىشد یکى «آتا» ساخته «بتسى ژولاس» و دیگرى «پرسه فاسا» ساخته «یانیس گزناکیس».
با اجراى اثر رویاانگیز «پرسه فاسا» سومین جشن هنر شیراز پایان گرفت و از روز بعد گردانندگان جشن هنر تلاش دیگرى را آغاز کردند :
چهارمین جشن هنر شیراز، تخت جمشید ـ تم اصلى : تئاتر و آئین...*
توضیحات سند:
1ـ خبرنگاران غربى در بسیارى مواقع بر سر سفره بیتالمال نشسته و از خوان نعمت خاندان پهلوى بهرهمند مىشدند و تا سالهاى 56 و 57 گزارشات-مختلفى را در تجلیل از هنردوستى و شخصیت شاه ایران منتشر مىکردند که بلافاصله نیز مورد محبت قرار گرفته و با سکه و قالى ابریشمى، صله دریافت مىکردند.
2ـ در حالى پولهاى بىحدوحساب خرج کارهاى غیر ضرورى و مسائل غیر اساسى و ملى مىشد که جامعه ایران با فقر مادى و معنوى دست به گریبان بود و از جمعیت 16535844 نفرى تنها 4649841 نفر باسواد بودند یعنى چیزى حدود 1 /28 درصد و رژیم پهلوى براى رساندن پیام فرهنگى به کدامین مردم است که دست به اجراى این گونه برنامههاى فرهنگى مىزد.
* ادامه سند در پرونده موجود نبود و صفحه آخر این سند به همین شکل آورده شده است.
منبع:
کتاب
جشن هنر شیراز به روایت اسناد ساواک صفحه 156













