تاریخ سند: 30 آذر 1345
گزارش1
متن سند:
محترما بعرض می رساند ساعت یک بعد از ظهر آقای سید عبدالحسین
دستغیب بعد از نماز جماعت در مسجد جامع عتیق به منبر رفت بعد از خواندن
خطبه و چند آیه از کلام اللّه مجید دنباله داستان عنوان بصری که نزد امام جواد
رفت جهت کسب علم بیان داشت حضرت بعد از اینکه عنوان را به حضور
پذیرفتند بیان داشتند چنانچه بخواهی علم حقیقی را بیاموزی شرط اول آن
است که حقیقت عبودیت را درک کنید حقیقت عبودیت آنست که انسان خود را
بنده خدا بداند و بدان عمل کند به محض شنیدن این کلام به حضرت بیان
داشت یا شریف حضرت فرمودند به من نگو یا شریف نام مرا ببر یا کنیه مرا پس
اشاره کرد در حدیث است که چنانچه کسی در جلو کسی مدح او را بکند مانند
اینست که شمشیر در دست گرفته و بر فرق او می زند زیرا طرف را کبر و غرور و
نخوت می گیرد این است که در دین نهی شده که جلو کسی مدح کسی را نگفته و
اینها که در مجالس ختم و یا غیره روی منبر در حضور اشخاص مدح آنها را
می کنند غلط است اگر طرف شخصی درست و نیکوکاری باشد مدح بر آن نهی
شده در حضورش و اگر طرف شایسته نباشد که مدحش کنی، کسی در روی وی
مدحش کند که حرام است اینها روی منابر برای اینکه طرف می خواهد صد
تومان پول به وی بدهند منبر را اختصاص به تعریف و تجلیل از طرف می کند
حرام است می خواهم که هرگز صد تومان پول ندهد
سپس به قضیه یقینیه پرداخت که بلا شک شما قبول دارید که بندگی شما مسلم است و ادعای ربوبیت که
ندارید بنابراین بندگی قضیه یقینیه است تو که می گوئی من بنده هستم باید به گفته خود عمل کنی بندگی که
این طور نیست که تو کبر و غرور داشته باشی تو که می گوئی من بنده هستم بعدا اشاره کرد که مناجات
مولای متقیان حضرت علی علیه السلام را بخوانید او حقیقت بندگی و عبودیت را درک کرده بود که شبها
می بینیم از طرف همسایگان رادیو ایران آن مناجات را می خواند بنابراین شما هم آن مناجات را بخوانید تا
بنده شوید بعد از اینکه عبودیت را کامل کردید آنوقت روح ایمان در قلب شما افاضه می گردد بعد از آن
اظهار داشت تو که می گوئی بنده هستم چرا می گوئی مالم منزلم ثروتم تو که بنده هستی بنده که چیزی
ندارد چرا خمس مالت را نمی دهی مال که مال تو نیست مال، مال خداست خدا هم گفته خمس مال بدهید
تو که می گویی من مخلوقم تو که می گوئی من مرزوقم چرا فکر روزی می کنی او که رازق است رزق
می دهد و بعد اشاره کرد که در موقع غذا خوردن که سر سفره نشسته اید و غذا می خورید بیشتر اظهار بندگی
کنید دستها را بشوئید به ذکر خدا غذا خوردن را شروع کنید اینکه گفته اند سفره باید بلندی نباشد و با ادب
سر سفره نشست به این دلیل است امروز دیگر برای آنانکه فریب رقاصه های اروپائی خورده اند قبلاً روی
صندلی می نشستند حالا دیگر می ایستند و یک چیزی هم روی سینه خود می بندند و مشغول خوردن
می شوند خر که سرش را می کند در یک آخور می خورد اینها از خر هم بدتر هستند زیرا از این آخور آن
آخور می خورند سپس در مورد تقلید سخن گفت که امروز مردم پای بند تقلید هستند خلق را تقلیدشان بر
باد داد بابا این همه پای بند تقلید خوب نیست بعد از آن چند داستان از حضرت رضا علیه السلام و حضرت
علی علیه السلام آورد مبنی بر اینکه با غلام خود سر سفره غذا می خوردند آورد و در پایان مصیبت
حضرت سیدالشهداء را خواند در ساعت 30 /2 مجلس پایان یافت جمعیت در حدود 800 نفر بودند
مراتب جهت استحضار عرض شد.
توضیحات سند:
1ـ پس از دریافت گزارش
مذکور، شهربانی فارس به
استانداری و ساواک همین استان
و شهربانی کل کشور چنین
می نویسد:
اطلاعیه
تاریخ : 29 /9 /45
شماره : ج 56 ـ 3 ـ 5
پیرو 29 /9 /45 ج / 56 ـ 3 ـ 5
طبق اطلاع واصله ساعت 13
روز 29 /9 /45 آقای سید
عبدالحسین دستغیب در مسجد
جامع ضمن موعظه اشاره به غذا
خوردن نموده و اظهار داشته
امروز آنانکه فریب رقاصه های
اروپائی را خوردند ایستاده
دور میز و یک چیزی روی سینه
خود می بندند و مشغول خوردن
غذا می شوند مثل الاغ از یک
آخور می خورد ولی اینها از
الاغ بدترند زیرا از این آخور و
آن آخور می خورند امروزه
مردم پای بند تقلید شده اند و
خلق را تقلیدشان بر باد داد.
سرپرست شهربانیهای استان
فارس ـ سرتیپ محمد حسن
پهلوان
از طرف سرهنگ حریرچیان
گیرندگان
مقام محترم استانداری استان
فارس جهت استحضار و اقدام
مقتضی
ریاست سازمان اطلاعات و
امنیت فارس جهت استحضار و
اقدام مقتضی
شهربانی کل کشور ـ ریاست
اداره اطلاعات جهت استحضار
30 /9 /45
ر.ک: ضمیمه شماره 57
منبع:
کتاب
شهید آیتالله سید عبدالحسین دستغیب به روایت اسناد ساواک صفحه 329