تاریخ سند: 19 آبان 1347
موضوع: دکتر علی امینی
متن سند:
گزارش خبر
به: 312 شماره گزارش: 27471 /20 ﻫ 2
از ۲۰ ﻫ 4 تاریخ گزارش: 19 /8 /47
موضوع: دکتر علی امینی
از ساعت ۷:۳۰ روز چهارشنبه 15 /8 /47 در منزل علی امینی عدهای در حدود ۱۵ نفر از جمله یوسف رنجبر، کوتوال، خلیقی از دارائی، شیخی به نام حریری، سرمست، محمد منتظر مداح هیئتهای مذهبی، امیر جلالی از شهرداری، علیاکبر مالک، صاحب اختیاری حضور داشتند ابتدا خلیقی از امینی سئوال کرد نیکسون ریاست جمهوری را خواهد برد یا دیگران امینی اظهار داشت نصف شب رادیو را گرفتم یا بعد از نیمه شب گرفتم صبح امروز هم گرفتم درست معلوم نیست کدام برنده خواهند شد. سرمست گفت جناب اشرف از این دو نفر که اکنون از همه بیشتر برای ریاست جمهوری آمریکا بر سر زبانها افتادهاند کدام بهتر خواهند بود. زیرا خوب یا بد ریاست جمهوری امریکا روی دنیای کنونی اثر دارد. دکتر امینی گفت صحیح است ولی نیکسون بسیار عصبانی است و امکان دارد روزی کاری به دست دنیا بدهد ضمناً آنقدر مادی و پولپرست است که ممکن است در زمامداری هم به فکر پول در آوردن باشد ولی همفری از طبقه پائین بالا آمده و سردی و گرمی دنیا را چشیده است ضمناً در دوران گذشته چپی بوده درد اجتماع را میداند صاحب اختیاری اضافه کرد آقای آگاه عقیده دارد انتخابات آمریکا را هم انگلیسها تعیین میکنند و به طور حتم ریاست جمهوری امریکا انگلیسی خواهد بود امینی خندید و گفت انگلیس و آمریکا یکی است زیرا همزبانند سر مست افزود انگلیسیها در سیاست شانس دارند. زیرا در تمام ممالک دنیا یک عده به نفع آنها مجانی تبلیغ میکنند. امینی اضافه کرد بله انگلیسیها راستی مبلغ مجانی دارند سپس صحبت از جاهطلبی پیش آمد امینی گفت آرزو داشتن غیر از جاهطلبی است من در زمان طفولیت به مادرم میگفتم من باید وزیر بشوم به خاطر دارم روزی چشمم درد میکرد در آن زمان شاگرد مدرسه بودم مادرم تلفن کرد مرحوم نصرتالدوله وزیر داگستری بود آمد و مرا به دکتر رساند در مراجعت در درشکه نصرتالدوله نشستم و از شهر به شمیران آمدیم در باغ فردوس امروز احترام خاصی به نصرتالدوله گذاشتند من وقتی به منزل آمدم گریه کردم و خطاب به پدرم گفتم شما همه چیز دارید ولی هیچ ندارید آنها که هیچ ندارند همه چیز دارند چرا بایستی نصرتالدوله وزیر داگستری باشد ولی تو که پدرم هستی بیکار در منزل چرت بزنی، مادرم گفت فضولی به تو نیامده است امینی ادامه داد و گفت هر وقت قوامالسلطنه حرکت میکرد من از عقب او به راه میافتادم و حرکت میکردم روزنامهها مینوشتند این بچه نخستوزیر آینده است من خدا را شکر میکنم که مرا دوست دارد و در هر موردی مرا راهنمایی میکند در قرارداد نفت بعد از مصدق1 چندین بار در مجلس به من حمله شد تا جائی که بیم کشتن من میرفت ولی از رو نرفتم و به تصویب رساندم یوسف رنجبر گفت تمام مردم خیابان مولوی قاچاقفروش میباشند از پول هروئین شخصی به نام ایمان سلماسی چندین میهمانخانه در اسلامبول دایر کرده و میلیونها ثروت اندوخته است چرا دولت جلوگیری نمیکند امینی جواب داد در ممالک خارج هم این حرفها هست خدا به داد این طبقه جوان برسد چه خواهد شد نمیدانم پس از قرائت اشعاری توسط محمد منتظر علىاکبر مالک و سرمست امینی ادامه داد هر بلایی به سر مردم میآید از بیکاری است کارمند دولت که پول از صندوق دولت دریافت میدارد کاری ندارد پشت میز بیکار است خدا رحمت کند رضاشاه را در زمان سلطنت او بنده یک کارمند عادی بودم ولی آنقدر کارمندان در پشت میزها کار انجام میدادند که آدم وارد هر اداره میشد لذت میبرد دکتر امینی اضافه کرد باید مردم را با دین آشنا کرد و با ایمان بار آورد محمد منتظر گفت میخواستم اشعار مذهبی خودم را چاپ کنم مانع شدند امینی گفت اشعار مذهبی اگر مطالب سیاسی نداشت مانع نمیشدند. محمد منتظر گفت برای ۱۵ شعبان دستور دادند شعارها و شعرها نباید کلمه اعلیحضرت داشته باشد. زیرا این عنوان برای مقام سلطنت است دکتر امینی افزود باید این طور باشد زیرا ایرانی همه چیز را با هم قاطی میکند شما اگر میخواهید عید بگیرید به حرفها چه کار دارید دیدم در بعضی شعرها و شعارها گوشه و کنایه زده میشود. دین با نظریات شخصی غلط است این جلسه در ساعت ۹:۳۰ خاتمه یافت.
نظریه رهبر عملیات. مطالب فوق بیان گردیده است.
توضیحات سند:
1- دکتر محمد مصدق: در سال ۱۲۵۸ ﻫش در تهران متولد شد و به دلیل اینکه مادرش وابسته به خاندان قجر بود به مصدقالسلطنه ملقب شده. وی تحصیلات خود را در رشته حقوق در فرانسه و سوئیس به پایان رسانده و در سی سالگی به عنوان نماینده به مجلس شورای ملی راه یافته او نماینده ادوار ۵۔ ۶۔ ۱۴ و ۱۶ بوده، همچنین دکتر مصدق وزیر مالیه و وزیر امور خارجه در سالهای ۱۳۰۲-۱۳۰۰ و از سال ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۲ نخستوزیر بود، مصدق رهبر نهضت ملی شدن نفت و از مؤسسان جبهه ملی بوده در جریان نهضت ملی شدن نفت و حکومت ملی به دلیل روحیه ملیگرایی نتوانست با جناح مذهبی همکاری کند. او از مخالفان قرارداد ننگین ۱۹۱۹ وثوقالدوله بوده است. اختلاف در دوران نهضت، زمینهای برای کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ شد. مصدق پس از کودتاب امریکایی دستگیر و زندانی شد و پس از محاکمه به احمد آباد (کرج) تبعید و سرانجام در ۱۴ اسفند ۱۳۴۵ فوت نموده است.
ر.ک: شهید بهشتی ص ۸۱
منبع:
کتاب
علی امینی به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 648