تاریخ سند: 18 آذر 1346
درباره: روزنامه¬های کیهان و اطلاعات
متن سند:
از: ساواک
به: وزارت اطلاعات شماره: 8814 /325
روزنامههای کیهان و اطلاعات در نظر دارند نشریات روزانه خود را در دو نوبت برای تهران و شهرستانها جداگانه چاپ و منتشر نمایند که این امر برخلاف تبصره یک ماده چهار لایحه قانونی مطبوعات میباشد.
ضمناً برابر اطلاعات واصله آقای فرهاد نیکوخواه1 در مقام معاونت وزارت اطلاعات نسبت به فعالیتهای نشریات فوقالذکر همکاری داشته و تسهیلاتی برای مدیران جراید مذکور فراهم میآورد خواهشمند است دستور فرمایید در مورد جلوگیری از انتشار دو روزنامه مزبور به هر نحوی که مقتضی میدانند اقدام و نتیجه را به این سازمان اعلام نمایند.
رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور.
سپهبد نصیری2
ملاحظه شد و حضوراً توضیحات به آقای فردوسی داده شد.
18 /9 /46
توضیحات سند:
1.
فرهاد نیکوخواه در سال 1307به دنیا آمد.
مدرک تحصیلی وی لیسانس حقوق بود و وی مدت ها با مؤسسهی اطلاعات همکاری داشت.
او طی خدمات مطبوعاتی خود مدت ها قائم مقام شهردار تهران، رایزن مطبوعاتی ایران در ایتالیا و معاون وزارت اطلاعات بود.
چهرهی مطبوعات معاصر ـ ص 342
2.
ارتشبد نعمت اللّه نصیری، فرزند محمد نصیری (عمیدالممالک)، در سال 1289 در سمنان متولد شد، تحصیلات را در زادگاه خود به پایان رساند، سپس به دانشکدهی افسری راه یافت و در سال 1313 به درجهی افسری رسید.
نصیری مدتی فرماندهی گردان 2 هنگ 18 کرمان و در سال 1329 فرماندهی هنگ پیادهی پهلوی، سپس فرماندهی گارد شاهنشاهی را به عهده گرفت و در 22 مرداد 1332، از سوی محمدرضا پهلوی، مأمور پیک «انفصال مصدق» و «انتصاب زاهدی» شد.
وی در جریان کودتا نقشی فعال داشت، در سال 1337 به درجهی سرلشگری ، در مهر 1339، ژنرال آجودانی، و سپس به ریاست شهربانی کل کشور منصوب شد.
نامبرده در مرداد 1341 به درجهی سپهبدی رسید و در سال 1342، فرماندار نظامی تهران شد و در سال 1343 به سمت معاونت نخست وزیر و رئیس ساواک کشور منصوب و در سال 1350 به درجهی ارتشبدی نائل شد.
وی در طول¬زندگی، بیش از 40 مورد نشانهای داخلی و خارجی گرفت و با وقوع انقلاب اسلامی در ایران، در تیر 1357 از ریاست ساواک برکنار و مدتی سفیر ایران در پاکستان شد.
اوجگیری قیام باعث شد که شاه دستور دستگیری و بازداشت وی را در 16 /8 /1357 صادر کند، وی در 22 بهمن 1357 توسط مردم اسیر و در 27 بهمن همان سال، پس از محاکمه اعدام شد.
منبع:
کتاب
مسعودیها به روایت اسناد ساواک صفحه 181