تاریخ سند: 16 دی 1341
موضوع : وضع روحانیون وابسته به جبهه ملی
متن سند:
شماره:3947/ بخش 312
روز گذشته دکتر یداله سحابی1 استاد دانشگاه
و عضو شورای مرکزی جبهه ملی2 می گفت
چون آیت الله شریعتمداری و گلپایگانی و
آیت الله خونساری به دولت و دربار شاهنشاهی
روی موافقی نشان نداده اند دولت تصمیم دارد
با تقویت از آیت الله نجفی مرعشی او را در
مقابل دیگر مراجع تقلید علم کند و میدان را از
دست آنان خارج سازند ولی معلوم نیست
آیت الله نجفی زیر بار نقشه دولتی ها برود و اگر
برود بتواند موقعیت خود را بین مردم حفظ
کند.
332 و 333
16 /10 /41
در پرونده آیت الله مرعشی بایگانی شود
6 /11 /41
از نظر بخش 332 اقدامی ندارد به استحضار ریاست بخش 333 نیز برسد 332
ثابتی
توضیحات سند:
1ـ یداللّه سحابی فرزند علی در سال 1284 ه ش در محله سنگلج تهران متولد شد وی پس از گذراندن
تحصیلات ابتدائی و متوسطه وارد مدرسه دارالمعلمین شد سپس در سال 1310 لیسانس خود را در رشته
علوم طبیعی اخذ نمود پس از آن برای ادامه تحصیلات راهی فرانسه شد و موفق به اخذ دکترای زمین شناسی
از دانشگاه لیل فرانسه گشت سپس در سال 1315 به ایران بازگشت و در هنگام انجام خدمت نظام در
دانشسرای عالی تهران به تدریس پرداخت سپس در آبان ماه سال 1325 به ریاست اداره فرهنگ تهران
منصوب شد و در دی ماه همان سال از این کار استعفا داد.
وی در سال 1330 به همکاری با دکتر مصدق و فعالیتهای سیاسی پرداخت سپس در سال 1332 به فعالیت در
نهضت مقاومت ملی پرداخت و پس از چند سال نهضت آزادی را به همراه مهندس بازرگان تأسیس کرد که در
همان اولین دوره دستگیری سران نهضت آزادی در سال 1341 به 4 سال زندان محکوم شد وی قبل از انقلاب
در سمتهایی همچون ریاست دبیرستان کمال، استاد دانشگاه، مشاور موضوعات زمین شناسی سازمان برنامه و
بودجه فعالیت داشت تا اینکه پس از انقلاب از سوی امام به عضویت شورای انقلاب درآمد سپس در مجلس
خبرگان قانون اساسی و اولین دوره مجلس شورای اسلامی از سوی مردم تهران به این مجالس راه یافت وی
همچنین معاونت نخست وزیر در دولت بازرگان را به عهده داشت وی عضو شورای عالی فرهنگ و وزیر مشاور
در امور طرحهای انقلاب بود و پس از مدتی از کار استعفا داد.
وی صاحب تألیفاتی همچون تکامل و قرآن،
طبیعت بشر، کتاب زمین شناسی عمومی و خلقت انسان در بیان قرآن و غیره می باشد.
دکتر سحابی در
فروردین سال 1381 در تهران درگذشت.
ر.ک : اسناد ساواک، پرونده های انفرادی ؛ یادنامه یداللّه سحابی، محمد ترکمان
2ـ تشکیل جبهه ملی ایران به سال 1328 بازمی گردد.
در این سال عمر مجلس پانزدهم به پایان رسید و تعیین
تکلیف مسئله نفت جنوب به مجلس شانزدهم محول شد.
در پایان همین سال تعدادی از رجال سیاسی کشور
به رهبری دکتر مصدق در اعتراض به تقلب در انتخابات مجلس در دربار متحصن شدند.
این عده 20 نفره پس
از اتمام تحصن نافرجام، در منزل دکتر مصدق گرد هم آمده و پس از مذاکرات مفصل و تشکیل کمیسیونهای
مختلف و تدوین اساسنامه در اول آبان 1328 موجودیت جبهه ملی ایران به رهبری دکتر مصدق را اعلام
کردند.
مؤسسان جبهه، مدیران برخی جراید و سران احزاب و گروههای سیاسی بودند که با حفظ تشکل حزبی خود به
عضویت جبهه ملی در آمدند و شامل افراد ذیل می شدند: دکتر محمد مصدق، دکتر حسین فاطمی، دکتر
مظفر بقایی، حائری زاده، حسین مکی، دکتر کریم سنجابی، زیرک زاده، محمود نریمان، عبدالغدیر آزاد، عمید
نوری، سیدعلی شایگان، آیت الله غروی، شمس الدین امیر علایی، جلالی نائینی، عباس خلیلی، حسن صدر،
رضا کاویانی، ارسلان خلعت بری، یوسف مشار و احمد ملکی.
جبهه ملی هدف خود را ایجاد حکومت ملی به وسیله تأمین آزادی انتخابات و آزادی افکار اعلام کرد.
گروههای تشکیل دهنده جبهه ملی اول عبارت بودند از : حزب ایران، حزب ملت ایران (به رهبری داریوش
فروهر)، حزب زحمتکشان ملت ایران (به رهبری مظفر بقایی)، مجمع مسلمانان مجاهد (به رهبری شمس
قنات آبادی) و حزب مردم ایران (به رهبری محمد نخشب).
به دنبال تکرار انتخابات مجلس شانزدهم هشت نفر از اعضای جبهه شامل مصدق، مکی، شایگان، بقایی،
حایری زاده، آزاد و نریمان به مجلس راه یافتند و فراکسیون نهضت ملی را تأسیس کردند.
نمایندگان فراکسیون
با شعار «ملی شدن نفت در سراسر کشور» هدف خود را حفظ حقوق ایران در قضیّه نفت و مخالفت با لوایح
پیشنهادی دولت قرار دادند.
مصدق از قیام 30 تیر 1331 دارای قدرتی بود که به فرموده امام خمینی (سلام اللّه علیه) حتی می توانست شاه
و نظام سلطنت را سرنگون کند که به خاطر محافظه کاری و تمایل به حفظ نظام پادشاهی مشروطه بدین مهم
توجهی نکرد.
اختلافات سلیقه خود محوری و جاه طلبی برخی اعضاء، ضعف سازماندهی، عدم شفافیت ایدئولوژی و خلاء
رهبری که با استقلال مصدق در نخست وزیری و ترک عملی جبهه ملی توسط وی به اوج خود رسید، از جمله
دیگر علل بود که موجبات سقوط جریان ملی گرایی لیبرال و سرنگونی دولت مصدق توسط کودتای انگلیسی ـ
آمریکایی 28 مرداد را تسریع کرد.
هر چند اگر حمایت نیروهای مردمی مذهبی نبود حکومت مصدق 13 ماه
قبل و پس از اختلافات با دربار و استعفای او پایان می گرفت و تنها قیام عمومی 30 تیر بود که دیگر بار امکان
قدرت مصدق را فراهم کرد.
و البته ملّیون قدر پشتوانه مذهبی و مردمی نهضت را ندانستند و راه برای پیروزی
کودتاگران در 28 مرداد 1332 همواره ساختند.
پس از کودتا برخی عناصر و گروههای ملی در قالب نهضت مقاومت ملی فعالیتهای زیرزمینی محدود و ناموفق
علیه رژیم آغاز کردند.
اما فعالیتهای نهضت مقاومت با دستگیری برخی فعالین آن در تهران و شهرستانها به
رکود گرایید.
مصدق به حبس و تبعید در احمدآباد محکوم و تا پایان عمر (سال 1345) تحت نظر باقی ماند و
دکتر فاطمی اعدام شد.
جبهه ملی دوم پس از رایزنیهای فراوان ملیون و همکاران سابق مصدق تبعیدی در 30 تیر 1339 با انتشار
بیانیه ای اعلام موجودیت کرد.
سران جبهه در اولین اقدام با توجه به سخنان شاه مبنی بر برگزاری مجدد
انتخابات مجلس بیستم طی ملاقاتی با شریف امامی نخست وزیر وقت و وزیر کشور خواهان تأمین آزادی
انتخابات و مطبوعات و اجتماعات شدند.
به دنبال عدم پذیرش این شرایط نمایندگان جبهه ملی در مجلس سنا
تحصن کردند که به بازداشت آنان انجامید و تنها اللّهیار صالح از حوزه انتخابیه کاشان به مجلس راه یافت.
با روی کار آمدن امینی (اردیبهشت 1340) و علی رغم اشتراک نظرهایش با ملیون امریکوفیل در خصوص
ایجاد اصلاحات میان او و جبهه ملی ائتلاف نیرومندی علیه رقیب مشترک یعنی شاه و دربار انگلوفیل بوجود
نیامد و برعکس جناح مقابل توانست با دامن زدن به اختلافات آنان هر دو را تضعیف و از صحنه بیرون کند.
28 /2 /40 با موافقت دولت میتینگ جبهه ملی در میدان جلالیه با حضور انبوه مردم تهران که برای اولین بار
پس از کودتای 28 مرداد چنین مجالی می یافتند، برگزار شد.
همچنین در دی ماه 1341 تنها کنگره جبهه ملی در طول حیات جبهه ملی اول تا چهارم، برگزار گردید.
به هنگام افتتاح کنگره برخی از نمایندگان روحانی عضو در اعتراض به حضور بانوان بدون حجاب (پروانه فروهر
و هما دارابی) جلسه را ترک گفتند.
در ادامه پس از انتخاب مصدق به عنوان رئیس افتخاری کنگره رأی گیری به
عمل آمد و اللّهیار صالح به ریاست اجلاس برگزیده شد.
یکی از موارد اختلاف انگیز کنگره بحث بر سر عضویت
گروه تازه تأسیس ملی و مذهبی نهضت آزادی بود که علی رغم مجادلات فراوان با در خواست این گروه برای
عضویت در جبهه مخالفت شد و منجر به اعتراض و ترک اجلاس توسط نمایندگان نهضت آزادی گردید و پس از
آن سیاست صبر و انتظار را در پیش گرفتند.
جبهه ملی سوم را باید ادامه و دنباله طبیعی جبهه ملی دوم دانست.
گروههای عضو جبهه ملی سوم که در
7 /5 /44 رسما اعلام موجودیت کرد عبارت بودند از : حزب ملت ایران، حزب مردم ایران، جامعه سوسیالیستها
و نهضت آزادی.
رهبری جبهه ملی سوم را سید باقر کاظمی از نخبگان سیاسی قدیمی کشور برعهده گرفت.
اما
دو هفته پس از اعلام موجودیت فروهر و خلیل ملکی رهبران گروههای کوچک سوسیالیستها و حزب ملت
دستگیر شدند.
قبل از آن هم رهبران نهضت آزادی زندانی شده بودند.
بدین سان جبهه سوم قبل از شروع و
گسترش فعالیتها فرو پاشید و شاه به ملی گرایان لیبرال امکان داد از خوان نعمت دلارهای نفتی بهره برند تا
منافع آنان با منافع پهلوی ها گره خورد.
برخی دیگر که فعالیت سیاسی را کنار نهاده بودند وارد فعالیت های
آموزش عالی شدند.
در طول سالهای 44 تا 56 هیچ گونه فعالیت سیاسی تشکیلاتی و حتی انفرادی از ملی گرایان لیبرال (به جز
افرادی مانند داریوش فروهر) در مخالفت با استبداد و استعمار نوین ایران و افزایش نفوذ بیگانگان مشاهده
نمی شود.
اینان تنها گاهگاهی در دوره ها و محافل خصوصی گردهم می آمدند و نومیدانه به بحثهای تکراری و
جاری می پرداختند.
در طول تمام این سالها چشم ملی گرایان لیبرال به آمریکا بود تا به گوشه چشمی به آنها و
چشم غره ای به شاه امکان فعالیت و ایجاد فضای باز سیاسی در ایران را فراهم آورند.
به اعتراف رهبران جبهه ملی آغاز مجدد فعالیتهای این گروه ناشی از پیدایش فضای باز سیاسی کشور بود که
تحت تأثیر به قدرت رسیدن دموکراتها در کاخ سفید بوجود آمد تا پس از وقفه ای 12 ساله ملّیون فعالیت های
خود را از سر گیرند.
این زمانی بود که شاه همانند ابتدای دهه 1340 می خواست با انجام برخی اصلاحات
جزئی و هدایت شده بساط قدرت خویش را استحکام بخشد.
زمینه ساز آغاز به کار جبهه ملی چهارم فعالیتهای متفرقی بود که ملّیون لیبرال در قالب انتشار چند نامه
سرگشاده خطاب به سران رژیم و سخنرانیهای محفلی انتقادی آنان بود.
در بیانیه اعلام موجودیت جبهه ملی چهارم و نامه خطاب به سران رژیم، هیچ نشانه ای از طرح خواسته های
اساسی و اعلام مخالفت صریح یا ضمنی با رژیم به چشم نمی خورد.
آغاز وضعیت انقلابی و خیزش های مردمی
علیه نظام پهلوی با قیام 19 دی 56 مردم قم و سپس برپایی مراسم چهلم شهدا به صورت ادواری در شهرهای
مختلف آغاز می شود.
در این مقطع تأکید سران جبهه مبارزه قانونی در چارچوب قانون اساسی بود.
در اعلامیه
دکتر سنجابی به مناسبت قیام مردم تبریز آمده بود که : «در این مرحله مبارزه قانونی که ما هستیم شعار خود را
در یک خواسته متمرکز سازیم: سرنوشت ملت ما به وسیله مبعوثان حقیقی ملت تعیین می شود.
»
در 30 تیر 1357 «اتحاد نیروهای ملی» به «جبهه ملی چهارم» تغییر نام یافت.
در این تشکل ریاست هیأت
اجرایی بر عهده دکتر کریم سنجابی و اعضای آن بختیار، فروهر، حبیبی و مبشری بودند.
در شهریور 57 سران
جبهه ملی برای تحقق خواسته های خود در چارچوب قانون اساسی و کسب برخی امتیازات مشغول مذاکره و
چانه زنی با دولت شریف امامی بودند اما حضور میلیونی مردم در مراسم عید فطر و متعاقبا کشتار مردم
مسلمان در 17 شهریور معادلات طرفین را برهم زد.
در وضعیت انقلابی کشور طی نیمه دوم همین سال و جهت جلوگیری از تعارض میان رهبری و نیروهای
انقلابی با رژیم به ناچار اتخاذ مواضع تندتری کرد ولی همچنان خواهان انجام اصلاحات در قالب قانون اساسی
بود.
سنجابی رهبر جبهه ملی طی مصاحبه ای در 19 مهر 57 اعلام کرد: «سلطنت مشروطه را رد نمی کنیم و با
آن مخالفتی نداریم.
آنچه ما می خواهیم از بین رفتن کامل استبداد است.
سنجابی حتی پس از ملاقات با امام
در پاریس (آبان 57) از اعلام غیر قانونی و نامشروع بودن رژیم سلطنتی خودداری کرد و تنها با ملاحظه
قاطعیت امام و برای حفظ موقعیت و کسب وجهه مردمی بود که با صدور بیانیه سه ماده ای به خواست رهبر
انقلاب و مردم مبنی بر اعلام غیر قانونی بودن نظام پادشاهی و عدم امکان سازش با آن گردن نهاد.
البته ملّیون لیبرال علی رغم اعلام موضع علنی در خفا همچنان به دنبال سازش با رژیم شاه بودند.
پس از
بازگشت سنجابی از پاریس و بازداشت ظاهری اش، وی و شاهپور بختیار ملاقاتهایی با سپهبد ناصر مقدم رئیس
ساواک و شخص شاه داشتند.
سنجابی در دیدار با مقدم گفت «ما ممکن است برای شاه به منزله آخرین تیر
ترکش باشیم.
»
در این مقطع نراقی از رهبران جبهه برای شاه پیام آورده بود که آنان تحت شرایطی حاضرند با پشت کردن به
مذهبیون با شاه برای تشکیل دولت به توافق برسند.
شاه نیز پس از مذاکره مستقیم با ملّیون به آنان پیشنهاد
تشکیل دولت داد.
سران جبهه نیز در جلسات داخلی خود کلیت پیشنهاد را پذیرفته و در پی یافتن فرد مطلوب
و نیز حل مشکل خود با امام بودند.
«اکثر افراد شرکت کننده ابراز عقیده کرده اند که «اگر لزومی به جلب همکاری مورد نظر باشد، این صحیح نیست
جبهه ملی خود را تحت عنوان تلاش برای همکاری با خمینی کوچک کند.
» در آذر 57 که سنجابی و فروهر
تحت نظر مقامات ساواک به سر می بردند خطاب به مقامات عالی رتبه رژیم پهلوی گفتند : بازداشت ما دو نفر
در ابتدای امر می توانست مقداری موجه باشد، اما هرچه زمان بگذرد میدان برای دیگران و بخصوص آخوندها
خالی می ماند و ما از سازماندهی و ایجاد یک سازمان متشکل در مقابل آنان عقب خواهیم ماند.
وقت آن رسیده
که جبهه ملی تلاشهای خود را شدت دهد و سازماندهی کند تا بتواند در آینده مقابل آخوندها ایستادگی نماید.
همزمان جبهه ملی برای مطرح کردن خود به عنوان جانشین نظام پادشاهی و جلب نظر ایالات متحده
تماسهایی با مقامات سفارت آمریکا در ایران برقرار کرد.
ارزیابی مسئولان سفارت پس از اولین ملاقات با وی
چنین است : سنجابی می خواست چیزی را که وی حسن نیت خودش ـ عقاید روشنفکرانه و گرایش طرفدار
غرب برای توجه ایالات متحده می داند ـ را به طور غیر مستقیم منتقل کند.
در آخرین روزهای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی و ورود امام خمینی به وطن، جبهه ملی هرچه بیشتر از
کاروان انقلاب عقب افتاد و راه مخالفت با برخی مواضع امام و فاصله گیری تدریجی از آن را پیش گرفت و
سرانجام به دنبال اعلام مخالفت صریح با لایحه قصاص و قصد راهپیمایی و تحریک مردم، حضرت امام طی
سخنانی تند و انقلابی در 25 خرداد 1360 غیر قانونی و مرتد بودن این تشکیلات را اعلام نمودند.
ر.ک : ریچارد کاتم، ناسیونالیسم در ایران، ترجمه احمد تدین، (تهران : کویر، 1370)، ص 7 و 65
محسن مدیر شانه چی، احزاب سیاسی ایران.
نشریه خاوران.
سال 3، (شماره 136) آذر 1372.
ص 6 و 10
suss.
siavohi: the failiar .
of the liberal - nationalim iran in ohio : ohio state un press, 1985) p8
کریم سنجابی.
امیدها و ناامیدیها (لندن : انتشارات ملیون.
1361) ص 21
مارک چی، گازیوروسکی، سیاست خارجی امریکا و شاه، ترجمه جمشید زنگنه (تهران : رسا.
1371) ص 234
و 270
ع باقی، تاریخ شفاهی انقلاب به روایت رادیو بی.
بی.
سی (تهران: نشر تفکر، 1373) ص 139 و 247
اساسنامه جبهه ملی سوم.
(تهران: انتشارات جبهه ملی ایران، 1342)
منبع:
کتاب
آیتالله العظمی سید شهابالدین مرعشی نجفی به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 44