تاریخ سند: 21 بهمن 1356
متن سند:
شماره: 1934/ ر 10 تاریخ: 21 /11 /2536[1356]
شب گذشته در مسجد جامع گرگان پس از اتمام نماز جماعت 50 نسخه روی یک برگ پشت و رو در دو صفحه اعلامیه به امضاء مراجع و روحانیون قم درباره وقایع اخیر و همچنین یک نسخه اعلامیه استنسیل شده ظاهراً به امضاء روحالله خمینی به تاریخ 19/ ذیالقعده 97 که حاوی مطالبی درباره واقعه مسجد گوهرشاد و 15 خرداد میباشد پخش شده که جمعآوری نشده است. با همکاری شهربانی نسبت به شناسایی عاملین توزیع اقدام
باصرینیا
مراتب ساعت 11 به ساری اعلام ضمناً از طریق ریاست هم به شهربانی و ژاندارمری اعلام گردید.1
توضیحات سند:
1. اعلامیههای مورد نظر در محکومیت اقدامات رژیم توسط علماء صادر شده است. متن این دو اعلامیه به شرح زیر است:
اعلامیه اساتید و فضلای حوزه علمیه قم به مناسبت فاجعه خونین دوشنبه 29 محرم 98
بسم الله الرحمن الرحیم
فاجعه خونین قم که در روز دوشنبه 29 محرم 1398 برابر نوزدهم دی ماه 1356 هجری پدید آمد، به دنبال مطالب توهینآمیزی بود که در روزنامه اطلاعات به مقدسات اسلام و مراجع عظام دامت ظلالهم به خصوص مرجع عالیقدر شیعه حضرت آیتالله العظمی آقای "خمینی" مدظله اله العالی شده بود، که موجب نگرانی و هیجان شدید همگان گردید. بلافاصله به دستور مراجع تمامی درسهای حوزه علمیه تعطیل شد و مسلمانان شریف و غیور شهرستان قم به حمایت از مذهب و پشتیبانی از مراجع بزرگ، دست از کار کشیده، بازار و خیابانها را عموماً تعطیل کردند. آقایان طلاب علوم دینیه و مردم محترم با نهایت نظم و آرامش به منازل مراجع عظام و بعضی از علماء و مدرسین رفتند و هر کدام از آقایان معظم به نوبه خود بیاناتی پیرامون حقایق جاری ایراد فرموده، متحداً مخالفت خود را با قوانین ضداسلامی ابراز داشتند. جمعیت به هنگام حرکت به طرف منزل برخی دیگر از اساتید با آنکه در کمال نظم و آرامش بودند، ناگهان مورد حمله کماندوها و مأمورین مسلح دولت قرار گرفتند و آنان بدون کمترین بهانهای آتش به روی مرد بیگناه گشوده و به کوچک و بزرگ رحم نکرده، حتی کودکان و نوجوانان را مورد حمله قرار دادند. و اولین فدایی یک کودک "سیزده ساله" بود و صدای شلیک گلوله چند ساعت در فضای پایگاه تشیع شهر مقدس و مذهبی قم به گوش میرسید و بالنتیجه گروه زیادی از طلاب و مومنین کشته شدند و جمع کثیری مجروح و مصدوم گردیدند و تا کنون تعداد مقتولین به طور دقیق معلوم نشده است، زیرا پلیس و مأمورین مسلح، اجساد را بالاجبار گرفته و حتی کسانی را که در بیمارستان جان دادند در اختیار گرفتند و بازماندگان آنها که برای گرفتن جنازهها مراجعت میکردند با خشونت پلیس و مأمورین مسلح روبهرو میشدند، و تا روزهای بعد در قسمت عمده شهر حتی به عابرین بدون جهت حمله نموده آنان را مضروب ساختند به حدی که شهر را ترس و وحشت فرا گرفته بود. متأسفانه مطبوعات مثل همیشه حقایق را وارونه جلوه داده و برای مشوب کردن اذهان عمومی لاطائلاتی نوشته و مینویسند.
آیا این است معنای آزادی و دموکراسی و طرفداری از حقوق بشر که هیئت حاکمه از آن دم میزند؟! آیا این همه جنایات و خونریزی که در این چند روز مأمورین مسلحاش مرتکب شدند، چگونه توجیه مینماید؟! آیا حمله مسلحانه و به آتش بستن عدهای بیگناه که با کمال نظم و آرامش در حرکت بودند، طرفداری از حقوق بشر است؟! آیا فضای باز سیاسی همین است که اگر کسانی به مطالب غیر واقعی روزنامه اعتراض کنند در برابر گلوله قرار گیرند؟! آیا اگر مردمی برای دفاع از حریم مقدس اسلام در کمال آرامش به منزل زعمای دینی رفتند و اظهار تظلم نمودند باید به آتش بسته شوند؟! ما ضمن تسلیت به پیشگاه مقدس ولیعصر ارواحنا له الفداء و عالم روحانیت و عموم مسلمین بدین وسیله مراتب انزجار و تنفر شدید خود را از این اعمال وحشیانه و مجریان این جنایات ابراز داشته، توفیق عموم ملل مسلمان را در دفاع از حریم مقدس اسلام از خداوند بزرگ مسألت داریم. و الی الله المشتکی.
ابوالفضل النجفی الخوانساری ـ جواد تبریزی ـ الاحقر محمدحسین مسجدجامعی ـ الاحقر محمد الشاهآبادی عفی عنه ـ سیدموسی شبیری زنجانی ـ علی المشکینی ـ ناصر مکارم ـ حسین النوری ـ محسن حرمپناهی ـ محمدحسین المرتضوی اللنگرودی ـ محمدتقی ستوده ـ علی احمدی میانجی ـ عبدالله جوادی ـ محمد مهدی گیاسنی ـ غلامرضا صلواتی ـ حسین راستی کاشانی ـ سیدعبدالرسول شریعتمداری ـ محمد یزدی ـ محمدتقی مصباح ـ محسن دوزدوزانی ـ حسن حسنزاده ـ حسین مظاهری ـ سیدعلی محقق ـ یحیی انصاری ـ یوسف صانعی ـ سیدمحمد حسینی کاشانی ـ حسن تهرانی ـ محمد مومن ـ سیدحسن طاهری ـ رضا توسلی ـ محمدعلی فیض ـ عباس محفوظی ـ مرتضی بنیفضل ـ محمدعلی گرامی ـ علیاکبر مسعودی ـ سیدابوالفضل موسوی زنجانی
به نام قائد بزرگ اسلام حضرت آیتالله العظمی خمینی متعالله المسلمین بطول بقائه الشریف.
***
بسم الله الرحمن الرحیم ـ انا لله و انا الیه راجعون
اینجانب از عموم طبقات ملت مظلوم ایران که در این حادثه ناگهانی اظهار محبت و همدردی نمودهاند تشکر میکنم. از مراجع عظام دامت برکاتهم، از علما اعلام دام بقائهم، از خطباء محترم و دانشمندان و مدرسین و محصلین علوم دینیه و روشنفکران محروم و دانشگاهیان، بازرگانان و کسبه تحت فشار دولت غاصب از سایر طبقات مظلوم ایران ایدهم الله تعالی سپاسگزارم.
ما با گرفتاری عظیم و مصیبتهای دلخراشی مواجه هستیم که باید ذکری از مصائب شخصی نکنیم لکن این تظاهرات عظیم در این فرصت جواب قولی و عملی از یاوهسراییهای چندین ساله این عنصر نالایق بود که تمام حیثیت و شرافت و استقلال و اقتصاد این ملت بزرگ شریف را پایمال اهوای خود و فامیل چپاولگر خود نمود. این تظاهرات برای شخص نبود اظهار تنفر از دستگاه جبار و رفراندم حقیقی و رأی عدم اعتماد بر دستگاه خیانتکار بود.
اینها باید بدانند که اگر یک روز در پناه سرنیزه اجانب نباشند، ملت نجیب ایران انتقام خون جوانان و عزیزان خود را از آنها میگیرد.
من ناچارم اعلام خطر بزرگی بکنم و ملت را از اغفال و خدعه اجانب و عمال آنها نجات دهم. این مسامحه اخیر دولت که نویسندگان را مجال نوشتن و گویندگان را مجال گفتن داد حیله بزرگی است برای تطهیر شاه و وانمود کردن آزادی ادعائی و جنایات را به گردن دولت که آلتی بیش نیست انداختن. نویسندگان نیز نمیتوانند در این محیط خفقان و ارعاب هستهی مرکزی جنایات را که شخص شاه است معرفی کنند و شاید نویسندگانی از خودشان نیز باشند که در بین نویسندگان باشرف خود را جا بزنند و به دولتها حمله کنند و بعضی جنایات را ذکر کنند و مردم را از نقطه حساس جنایت و خیانت اغفال کنند و اذهان ساده زودباور را منحرف کنند، در حالی که تمام گرفتاری ملت ایران در این پنجاه سال سلطنت غیرقانونی دودمان خیانتکار پهلوی از شخص آن پدر و این پسر سیاهروی بوده و هست اینها بودند و هستند که دستشان تا مرفق در خون ملت مظلوم فرو رفته. آن پدر که قتل عام مسجد گوهرشاد و اهانت به مرقد مطهر ثامنالحجج علیهالسلام کرد و این پسر که قتل عام پانزده خرداد را مرتکب شد و اهانت به مرقد مطهر فاطمه معصومه نمود. آن پدر که علمای بزرگ و فقهای عظیمالشان و آزادیخواهان را به جرم حقگویی حبس و زجر و شکنجه و تبعید و کشتار کرد و این پسر که همان معامله را سختتر با علما و خطباء و آزادیخواهان و روشنفکران و سایر طبقات نمود. آن پدر که چنان سلب آزادی از ملت کرد که نه ملت حق یک کلمه حق گویی داشت و نه مجلس و نه مطبوعات و این پسر که همه میبینید و حال طبقات ملت و مجلس و مطبوعات به همه معلوم است. آن پدر که تمام املاک شمال را با زور و حبس و تبعید و قتل از مردم گرفت و برای خودش ثبت داد و این پسر که ذخائر ملت را در بانکهای خارجی انبار کرده و خون مردم را خود و فامیل و بستگانش قطره مکیده و میمکد. ما آن پدر را با تمام جنایات و خیانتهایش دیدیم و رنجها کشیدیم و اکنون ما و شما مواجه با جنایات این خلف صدق هستیم و رنجها میکشیم. اکنون میخواهند این شخص را تطهیر کنند تا به جنایاتش ادامه دهد، میخواهند با آزادی محدود در چهارچوب توجه دادن جنایات را به دولتها قلوب ساده را آرامش دهند و اذهان صاف را منحرف کنند و هسته مرکزی خیانتها و جنایتها را فراموش کنند، غافل از آن که وقت گذشته و ملت از روحانی و دانشگاهی تا طبقه کارگر و زارع، مرد و زن بیدار شدهاند. این رنجدیدهها و مصیبتکشیدهها محال است با این دودمان آشتی کنند و با ادامه سلطنت باطل ولو برای یک روز موافق باشند.
ملت ایران مسلمان است و اسلام را میخواهد، آن اسلامی که در پناه آن آزادی و استقلال است. رفع ایادی اجانب است، هدم پایگاههای ظلم و فساد است، قطع کردن دستهای خیانتکاران و جنایتکاران است. ملت آن دودمانی را نمیخواهد که تمام مقدسات و مقررات آنها را به دست اجانب سپرده، تمام مخازن نفت و غیر آن را به باد داده اقتصاد کشور را به فنا سپرده، کشاورزی را ساقط کرده، اختیار ارتش را به دست صاحبمنصبان و کارشناسان آمریکا داده و آنها را مصون و مختار کرده است و دیگر جنایات و خیاناتی که در تاریخ آتیه ثبت خواهد شد. اکنون با همهی کثافتکاری چون به حسب اقتضاء وقت و بحرانهای اقتصادی و اجتماعی و سیاسی در تنگنا قرار گرفته درصدد است که با آزادیهای محدود بیمعنا، خود را از معرکه خارج و مقام خود را مستحکم کند و محیط را مهیا برای اجازه بقا و حکومت خود کند و بار دیگر حمله سبعانه را با وضعی فجیعتر و دردناکتر شروع کند و بر حرث و نسل رحم نکند.
اکنون وظیفه عموم مسلمانان و خصوص علما اعلام و روشنفکران و دانشگاهیهای علوم قدیمه و جدیده است که برای دفاع از اسلام عزیز و حفظ احکام حیاتبخش آن که ضامن استقلال و آزادی است و از میهن بزرگ خود که مهد بزرگان و آزادیخواهان بوده و اکنون در شرف سقوط است از فرصت استفاده کنند و گفتنیها را بگویند و بنویسند و به گوش مقامات بینالمللی و سایر جوامع بشری برسانند و بر ارتش و سران آن است که خود را از ننگ اسارت در دست اجانب نجات دهند و مملکت خود را از هلاکت و سقوط برهانند. و اخیراً تذکر میدهم که اشخاص ارزنده و متعهدی که ابتکار عمل در دست آنها است از معرفی خود شدیداً احتراز کنند و از تجربیات سابق پند بگیرند و در پناه اسلام و چهارچوب موازین اسلامی به فعالیت بپردازند و از همکاری با کسانی که صد در صد در این چهارچوب فعالیت نداشته، احتراز نمایند.
از خداوند متعال عظمت اسلام و مسلمین را خواستار و قطع ایادی اجانب را امیدوارم و سلامت و توفیق و تایید همه طبقات را خواهانم. والسلام علیکم و رحمهالله و برکاته
به تاریخ 29 ذیالقعده الحرام / 97 روحالله الموسوی الخمینی
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان گلستان- کتاب2 صفحه 253