تاریخ سند: 18 اسفند 1343
موضوع : هیئت مؤتلفه اسلامی عطف 26638/20 الف ـ 15/12/43
متن سند:
گیرنده: ریاست ساواک استان مرکز
فرستنده: اداره کل سوم شماره : 6834 /321
اطلاعاتی که از متهمین بازداشتی در شهربانی راجع به 6 فقره سئوالات
مندرجه در نامه معطوفی آن ساواک کسب گردیده بشرح زیر میباشد:
سؤال اول ـ (در مورد شناسائی نویسنده اساسنامه)
حبیب اله عسگراولادی در تحقیقات معموله بطور ضمنی در این باره اعتراف
نموده ولی شرکای تنظیم اساسنامه را هنوز معرفی نکرده است.
در این باره
بازجوئی ادامه دارد.
سئوال دوم ـ (در مورد ارتباط عسگراولادی با روحانیون طراز اول)
الف ـ با آیت اله خمینی ـ پس از مراجعت آیت اله خمینی از تهران بقم نامبرده
بمنظور تسلیم مبلغی وجه بابت سهم امام که نزد خودش داشته در قم به خمینی
مراجعه مینماید و بدستور مشارالیه ماموریت افتخاری جهت جمع آوری سهام
امام را پیدا میکند و بهمین مناسبت پیوسته با خمینی در تماس بوده است و ضمن
این تماسها از طرف هاشم امانی (یکی دیگر از متهمین ترور نخست وزیر فقید)
ماموریت یافته است که نظر خمینی را در مورد ترور یکی از رجال موثر مملکت
استفسار کند.
این ماموریت دو بار انجام گرفته که در دفعه اول خمینی مخالفت
نموده و در دفعه ثانی در قبال این سوال که اگر اشخاصی قصد داشته باشند رجالی
را ترور کنند آیا
ممانعت بنمائیم یا خیر خمینی اظهار میدارد شما چه کاره اید که منع کنید یا
نکنیداین سئوالها چیست.
ب ـ با آیت اله شریعتمداری1 ـ در این باره اظهار داشته با آیت اله شریعتمداری
تماسهائی داشته است که فقط بمنظور دیدار از ایشان انجام میپذیرفت.
سئوال سوم ـ (تعیین محل چاپخانه ها وسیله احمد شاه بوداغلو معروف بشهاب)
طبق اظهار نامبرده چاپخانه ایکه وی در آن اعلامیه ای بچاپ رسانیده
چاپخانه ای که محل آن در خیابان ناصریه داخل کوچه خدابنده لو و متصدی آن
سید محمود کمالی نام دارد میباشد.
اسم چاپخانه را بخاطر نمی آورد و تصور
میکند بنام عادل بوده است.
این اعلامیه بنام "پیام ملت ایران بملت آمریکا" بوده
که مینوت آن را خودش تهیه کرده است.
ضمنا اعلامیه دیگری هم در همین
چاپخانه بچاپ رسانیده که مربوط بمرحوم آیت اله بهبهانی میباشد.
سئوال چهارم ـ (تعیین شاخه ها و اعضاء شاخه های مربوط به متهمین بازداشتی
شهربانی) در اینمورد از طرف متهمین اعتراف صریح و کاملی انجام نپذیرفته ولی
بازجوئی در این زمینه ادامه داشته و نتیجه نهائی متعاقبا باطلاع خواهد رسید.
سئوال پنجم ـ (تحقیق در مورد مسئله ترور و ارتباط آن با کمیته مرکزی هیئت
مؤتلفه)
پنج نفر نامبردگان زیر:
1ـ هاشم امانی همدانی
2ـ مهدی عراقی 3ـ صادق امانی همدانی
4ـ حاج عباس مدرسی
5ـ حسن یزدی زاده2
که چهار نفر آنان (از ردیف 1 الی 4) در هیئتهای مؤتلفه اسلامی عضویتشان
معلوم شده است بمنظور جلوگیری از فشار علیه روحانیون تصمیم بانجام ترور
میگیرند.
و بدین جهت تلاش باخذ فتوی از بعضی روحانیون می نمایند.
میلانی3
و خمینی با نظر آنان مخالفت میکنند ولی مرحوم حاج شیخ جواد فومنی4 و شیخ
انواری رای موافق میدهند.
در انجام این تصمیم مهدی عراقی سه نفر باسامی:
1ـ محمد بخارائی
2ـ مرتضی نیک نژاد
3ـ رضا صفار هرندی
را بصادق امانی معرفی مینماید.
این مطالب از اعترافات هاشم امانی استخراج
گردیده است و صادق امانی هم تقریبا آن را تائید نموده و اظهار داشته است که
خرید اسلحه بهزینه شخصی وی و هاشم امانی انجام پذیرفته (تحقیقات در این
باره ادامه دارد).
سئوال ششم ـ (عناصر اجرائی ترور در کدام شاخه بوده اند)
از اجرا کنندگان اصلی ترور (محمد بخارائی ـ مرتضی نیک نژاد ـ رضا صفار
هرندی) از لحاظ ارتباط ایشان با هیئت مؤتلفه اسلامی بعلت در اختیار نبودن
متهمین تحقیقی بعمل نیامده ولی بطور کلی تحقیقات از هدایت کنندگان اصلی5
ترور (محمد مهدی ابراهیم عراقی ـ صادق و هاشم امانی) ادامه دارد و نتیجه
متعاقبا باطلاع خواهد رسید.
از طرف مدیر کل اداره سوم
شاهین
تهیه کننده و متصدی بررسی ـ تهامی 19 /12
رئیس بخش 321 ـ جوان 18 /12 /43
رئیس اداره دوم عملیات ـ نثری 18 /12
چون ساواک تهران اوراق بازجوئی را همراه با نامه شماره 17 /12 /4342445 /321 این اداره کل عینا
عودت داده و بهره برداری از اوراق بازجوئی را بعهده اداره کل سوم قرار داد لذا پس از
بهره برداری از بازجوئیهای مذکور این نامه بساواک تهران صادر گردید 19 /12 /43 تهامی
استحضارا بعرض میرساند در صورت تصویب امضاء شود 18 /12
توضیحات سند:
1ـ سید کاظم شریعتمداری در
سال 1283 ه .
ش در تبریز
متولد شد تحصیلاتش را در
تبریز، مشهد و قم ادامه داد.
در
سال 1327 به دلیل استقبال از
محمدرضا پهلوی محبوبیت
خود را از دست داد و از آنزمان
رابطه خود را به طور پنهان با
رژیم حفظ نمود، ولی بعد از
پیروزی انقلاب به دلیل
مشارکت در کودتای آمریکایی
نوژه از سوی جامعه مدرسین
حوزه علمیه قم از مرجعیت خلع
شد و در گوشه انزوا فوت کرد.
محمدرضا پهلوی آنگاه که از
سوی روحانیون مبارز و مقاوم
تحت فشار قرار می گرفت و
اعصاب و روانش خرد می شد،
چاره ای جز توسل به آقای سید
کاظم شریعتمداری نداشت.
امیر
اسداللّه علم وزیر دربار شاه در
اجرای فرمان شاهانه [!] با
واسطه ای مطمئن و مورد وثوق
با شریعتمداری تماس می گرفت
و از او چاره جویی می کرد.
گاهی نیز آنچه را که تحلیل گران
دربار تصمیم می گرفتند به آقای
شریعتمداری ابلاغ می شد و او
را موظف به اجرای آن
می کردند.
موارد زیادی از
اینگونه امور دیده شده است که
توسط نزدیکان آگاه و
وابستگان رژیم از جمله ارتشبد
حسین فردوست رئیس دفتر
ویژه شاه، احمد علی انصاری
(پسرخاله فرح) و ...
در
خاطراتشان ثبت و ضبط شده
است و علاقه مندان می توانند به
آثار و نوشته های این افراد
مراجعه کنند درباره شهید
سعیدی، رژیم به این نتیجه
رسید که می تواند با همکاری
آقای شریعتمداری از گسترش
موج اعتراض آمیز مردم
جلوگیری کند.
آقای
شریعتمداری ـ خواسته یا
ناخواسته ـ وارد میدان شد به
فردی به نام مشایخی مأموریت
داد تا با تطمیع خانواده شهید
سعیدی آنان را به سکوت وادار
کند و یا بدتر آنکه آنها را به
«دروغگویی» بکشاند.
لابُد
آقای شریعتمداری و اطرافیانش
اطلاع نداشتند که سعیدی به
چیزی که در همه عمر خود
نمی اندیشید، پول و پول پرستی
بود و زندگی محقرانه ای داشت.
خانواده اش هم به ادامه چنین
وضعی عادت کرده اند و هیچگاه
هزار تومان پول نمی تواند آنها
را از راهی که برگزیده اند
منحرف سازد.
آقای
شریعتمداری با فرستادن هزار
تومان پول می خواست ضمن
احوالپرسی و دلجویی از
فرزندان آن شهید، به آنان
توصیه کند که هرگز نگویند
سعیدی در زندان به شهادت
رسیده است که ممکن است برای
آنان ناراحتی ایجاد شود!
خانواده سعیدی با پرخاش به
فرستاده شریعتمداری او را از
خانه شان راندند و پول ارسالی
را نپذیرفتند و دسیسه ساواک را
خنثی کردند.
2ـ شیخ حسن یزدی زاده فرزند
قاسم در سال 1312 ه ش در
تهران متولد شد.
مشارالیه به
اتهام اعدام انقلابی منصور
تحت تعقیب قرار گرفت و به
عراق رفت و پس از مدتی از
آنجا به لبنان عزیمت نمود.
مشارالیه در لبنان با امام موسی
صدر و دکتر محمد صادقی در
ارتباط بود و نام خود را ابتدا به
شیخ حسن داج گر و سپس به
مهاجر تغییر داد و دارالکتاب
مهاجر را با گرفتن وام از بانک
صادرات به ضمانت، رئیس
ساواک در لبنان تأسیس کرد و بر
همین اساس ارتباطاتی با
ساواک برقرار نمود گزارش
مورخه 25 /1 /49 حکایت
از فعالیت مشارالیه به نفع تیمور
بختیار و دولت عراق دارد.
پرونده ساواک
3 ـ حضرت آیت الله سید محمد
هادی میلانی در محرم سال
1313 ه .
ق در نجف اشرف
متولد شد وی از محضر مرحوم
آخوند خراسانی، شریعت
اصفهانی، میرزای نائینی و آقا
ضیاء عراقی بهره ها برد و قریب
60 سال در نجف اشرف، کربلا و
مشهد مقدس به تدریس و
تربیت نفوس مستعده پرداخت و
در جریان نهضت ملت مسلمان
ایران در 15 خرداد، خوب
درخشید و نقش آفرین گشت.
و
در دوران اقامت در مشهد
مقدس، منشأ خدمات علمی و
فرهنگی فراوانی شد، وی بارها
تاوان حمایت خویش از نهضت
امام خمینی را با تحمل
فشارهای روانی ساواک رژیم
پرداخت.
و در 29 رجب سال
1395 وفات نمود.
4 ـ مرحوم آیت الله حاج شیخ
جواد فومنی حائری در سال
1291 ه ش به دنیا آمد، دروس
مقدماتی را نزد والد معظم خود
مرحوم آیت الله حاج شیخ محمد
جعفر حائری معروف به «دشتی»
که از علماء و مدرسین مشهور
حوزه علمیه کربلا بود فرا گرفت
و سپس به نجف اشرف مشرف
شد و از محضر آیات عظام
مرحوم حاج سید ابوالحسن
اصفهانی و مرحوم آقا
ضیاءالدین عراقی استفاده نمود
و پس از نیل به درجه اجتهاد در
سن 27 سالگی به تهران
مراجعت کرد و به فعالیت های
سیاسی فرهنگی مشغول شد که
تشکیل هیأت اتحادیه
دینی، احداث مسجد نو شماره 1
و 2، تأسیس اولین کودکستان
تربیت دینی، تأسیس دبستان نو
مخصوص دختران و پسران
بطور مجزا و تأسیس شرکت
تعاونی روزی دهشاهی از آن
جمله است.
مرحوم حاج شیخ
جواد فومنی در سال 1343 به
رحمت ایزدی پیوست.
برای کسب آگاهی بیشتر در
خصوص مبارزات و شخصیت
ایشان به کتاب ستم ستیزان
نستوه، جلد اول، انتشارات مرکز
بررسی اسناد تاریخی رجوع
شود.
5 ـ شهید عراقی، در نقل
خاطرات خود در رابطه با این
موضوع، چنین میگوید:
«...
و مسئله بعدی را که ما
مطرح کردیم این بود که
مسئولیت را به گردن خود و
مرحوم حاج صادق امانی و
حاج هاشم امانی (سه تایی)
انداختیم.
گفتیم که ما سه نفر
بودیم که از قبل با هم آشنا
بودیم...
ناگفته ها ص 224
منبع:
کتاب
شهید حاج مهدی عراقی به روایت اسناد ساواک صفحه 107