تاریخ سند: 12 اسفند 1344
موضوع: جلسه منزل سید ضیاءالدین طباطبایی
متن سند:
شماره: 2270 /300 الف تاریخ: 12 /12 /44
موضوع: جلسه منزل سید ضیاءالدین طباطبایی
روز دوشنبه گذشته ساعت ۵ بعد از ظهر برای ملاقات و شرکت در جلسات هفتگی آقای سید ضیاءالدین طباطبایی به سعادتآباد رفتم در منزل وی عدهای قریب ۲۰ نفر از طبقات مختلف حضور داشتند که از جمله آنها ۱۰ نفر از بازاریها و منسوبین افراد حزب ملل اسلامی1 که اخیراً بازداشت گردیدهاند به اتفاق آقای شمسالدین حائری از وعاظ و مدیر یکی از دبیرستانهای تهران- سید مصطفی قمی پیشنماز مسجد امام علی علیهالسلام که از منسوبین نزدیک آیتالله قمی است و نامه از طرف آیتالله نجفی مرعشی از قم برای نجات ۵۵ نفر از متهمین اخیر برای سید ضیاء آورده بود و بقیه که جدا از این عده بودند عبارت بودند از امیر شریفی بدر- آلبویه معمم و دبیر دبیرستان تختجمشید- بدر معمم از معلمین وزارت آموزش و پرورش- رفعت جاه رئیس سابق فرهنگ ناحیه ۷ تهران- حاجی اسکندری از اعضای اتحادیه نانواهای تهران دیده میشدند و مذاکرات زیر صورت گرفت.
١- ابتدا آقای شمسالدین حائری و سید مصطفی قمی ضمن اشاره به عدهای از همراهان خود که همه از طبقه بازاری بودند خطاب به سید ضیاء گفت آقایان از طرف پدران و مادران این ۵۵ نفر زندانی که اخیراً آنها را گرفتهاید به حضورتان شرفیاب شدهاند و حضرت آیتالله نجفی مرعشی هم در این خصوص نامهای به محضر مبارک تقدیم داشته است که حضرت اشرف کمک فرمائید این عده که مادران و پدرانشان چشم به راه هستند و همه در سنینی پایین قرار دارند و اینها فقط منظورشان ترویج دین اسلام بوده و وقتی یکی از سرهنگها در دادسرای ارتش مرامنامه اینها را قرائت کرد گفت منهم پیرو این رویه هستم و... و...
نامبرده اضافه کرد که رهبر اینها از آقازادههای آیتاله اصفهانی است و خواهرزاده آیتاله... است و همگی استدعا دارند که از حضور اعلیحضرت همایونی بخواهید در این شب عیدی آنها را آزاد کنند و آنچه در جراید بنا به اطلاع شهربانی در خصوص اینها گفته و نوشته شده درست نیست اینها فقط منظورشان ترویج دین مبین بوده و بس. آقای طباطبایی گفت هر کس میخواهد اسمی در کند و با تشکیلاتی داشته باشد هم زحمت دارد و هم گرفتاری خود من ۱۵ سال زندانی و تبعید بودم و این آقای امیر شریفی بدر (اشاره به وی) چند سال در زندان متفقین بود این جوانان هم اگر قصدی داشتند چشمشان کور باید زندانی را بکشند و اما در خصوص شفاعت در نزد اعلیحضرت همایونی من فعلاً کاری نمیتوانم بکنم تا تکلیف آنها از نظر دادگاه و ادعانامه دادستان معلوم شود و آن وقت از حضور اعلیحضرت همایونی استدعا کنم و دوم اینکه خواهش میکنم از آقایان در دفعات آینده این طور با جمعیت و غیره برای اینکار تشریف نیاورند فقط پیغام بدهید و یا دو نفر دو نفر تشریف بیاورند کافی است زیرا ممکن است جریان به عرض اعلیحضرت همایونی برسد و تصور کنند من تحت تأثیر احساسات واقع شدهام آن وقت است که دیگر شفاعتم اثری نخواهد داشت پس از این مذاکره عده مزبور از جلسه خارج شدند.
۲- پس از رفتن آنها حاضرین اعتراض کردند که باید اینها تنبیه شوند مکتب اسلام چطور اسلحه به دست گرفته و در کوههای شاهآباد چه میکرده و... و...
و طباطبایی گفت من نمیتوانستم جز این جواب بدهم کاری کردهاند و باید تنبیه شوند.
توضیحات سند:
1- پس از واقعه ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ و متعاقب تبعید امام خمینی (ره) از ایران، مبارزه علیه رژیم پهلوی به صورت مخفیانه و مسلحانه درآمد و حزب ملل اسلامی نیز در سال ۴۳ با همین روش تشکیل گردید. سید محمدکاظم بجنوردی که در خانوادهای روحانی تربیت یافته بود برای سرنگونی رژیم پهلوی حزب ملل اسلامی را بنیان نهاد و شروع به عضوگیری نمود و بیش از پنجاه نفر به عضویت حزب درآمدند. حزب دارای اساسنامه و مرامنامهای بود که اهداف و سیاستهای خود را برای تشکیل حکومت اسلامی بیان میداشت.
حزب ملل اسلامی در مراحل آغازین فعالیت خود در مهرماه ۱۳۴۴ توسط شهربانی کشف شده و کلیه اعضاء آن دستگیر میشوند و در محاکمهای که در بهمن ماه همان سال برگزار شد اعضاء به حبسهای طویلالمدت محکوم شدند.
منبع:
کتاب
سیدضیاءالدین طباطبایی صفحه 359