صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

ساعت 1500 روز دوشنبه 8 خرداد ماه جاری

تاریخ سند: 14 خرداد 1346


ساعت 1500 روز دوشنبه 8 خرداد ماه جاری


متن سند:

از: 8 ﻫ تاریخ:14 /3 /1346
به: 316 شماره: 2716 /8 ﻫ

ساعت 1500 روز دوشنبه 8 خرداد ماه جاری روی نشانی که جلال مظهری به سیدکاظم هاشمی داده بود مشارالیه به منزل جلال مظهری آمد منظور از این ملاقات مذاکرات کلی و بازدید خانه مظهری بود که برای انجام کارهای آنها مناسب می‌باشد یا خیر؟ سیدکاظم هاشمی وضع منزل و حیاط منزل را دید و اظهار کرد که این خانه برای این کارها مناسب نیست زیرا اولاً زن و بچه و رفت و آمد زیاد است ثانیاً منزل دارای آب جاری است مرتباً برای آب برداشت و لاروبی می‌آیند و می‌روند مظهری گفت من یک خانه دیگر دارم که محل انبار آب لیموهایم می‌باشد می‌خواهی آنجا را ببین شاید مفید باشد و از منزل خارج شدند مظهری در جلو و سیدکاظم هاشمی پشت سر وی درب منزل مذکور را به سیدکاظم نشان داده و از یکدیگر جدا شدند (منزل مذکور انتهای خیابان سعدی دست راست آخر آسفالت داخل کوچه دست راست کوچه اول بن بست انتهای کوچه دست راست منزل آخر می‌باشد) و قرار شد ساعت 4 بعدازظهر مظهری سرکوچه خوشرو برابر باسکول نشاط بیاید تا ماشین تحریر را در آن منزل گرفته به این خانه بیاورندکه به همین ترتیب اقدام شد و مظهری در محل موعود حاضر شد و پس از ملاقات سیدکاظم به درب منزل رفته و سیدکاظم به داخل منزل رفت ماشین تحریر را که در داخل کارتن بوده و روی ترک دوچرخه بسته شده بود آورد و مظهری دوچرخه را گرفته و بدین ترتیب ماشین تحریر به این منزل جدید انبار آبلیمو آورده شد خانه‌ای که ماشین تحریر را قبلاً به آنجا آورده و اینک خارج کردند (در همان کوچه طبق کروکی مشخص شده انتهای کوچه دست راست می‌باشد) مظهری ماشین تحریر را به خانه محل انبار آبلیموها آورد و سپس به مغازه رفت بعداً سیدکاظم درب مغازه آمد ضمن صحبت برای خرید کاغذ پلی‌کپی مذاکره کردند سیدکاظم هاشمی گفت برو جلو دکان سعیدی پهلوی کوچه تیمچه محمودی و کاغذ مومی پلی‌کپی بخر مظهری گفته من نمی‌روم و آشنائی ندارم سیدکاظم گفت مانعی ندارد برو پهلوی عباس مظفری بازار به او بگو او بدون اینکه از تو سئوال بکند می‌رود می‌خرد و به تو می‌دهد مظهری گفت با تمام این تفاصیل من چون سابقه خرید ندارم خوب نیست و بالاخره سیدکاظم قرار شد تهیه کند و رفت خریداری کرده بعداً به خانه محل انبار آبلیمو آمدند سیدکاظم گفت من دیکته می‌کنم تو ماشین کن و مظهری شروع کرد به ماشین کردن سیدکاظم گفت چقدرخوب می‌زنی و کار ما را آسان کردی من هر وقت می‌خواهم ماشین کنم چقدر زحمت می‌کشیدم به هر حال عین آن نامه ماشین شد با همان امضاء بعداً سیدکاظم گفت این کاغذ پیوست را پاره کن و پاره کردند ریختند و رفتند داخل خانه قرار شد سیدکاظم برای دریافت کاغذ ماشین شده روی کاغذ مومی درب مغازه بیاید و مظهری نامه را در جعبه بیسکویت گذارده سیدکاظم می‌گیرد که به همین ترتیب عمل شد سیدکاظم مراجعه و دریافت کرد چون روز بعد سیدکاظم به درب مغازه آمد ضمن ملاقات اظهار داشت کاغذی که ماشین کرده‌ای خوب نیست سطر بالای آن که سرلوحه می‌باشد در زیر ماشین جا نمی‌گیرد و باید دومرتبه ماشین کنیم و قرار شد روی کاغذ علامت‌گذاری کرده که از کجا شروع و به کجا ختم شود و 2 برگ کاغذ مومی آورد با یک برگ نامه پیوست اعلامیه به مظهری داد که مظهری ماشین کند این نامه پیوست با پیوست قبلی که پس از ماشین شدن معدوم شده بود فرق داشت جمله اهانت‌آمیزی در نامه ذکر شده بود (یک برگ پیوست ضمیمه است) و امضاء نامه (جبهه آزادی‌بخش ملی ایران) بود مظهری عین نامه را طبق دستور سیدکاظم ماشین کرد منتها به جای جبهه (رژیم منفور پهلوی) جمله (دولت‌هائی که از پشت خنجر می‌زنند ماشین کرده بود) در ملاقات بعدی کاغذهای ماشین‌شده را مظهری به سیدکاظم داد سیدکاظم گفت شنیدی دولت هم اعلامیه به پشتیبانی اعراب داد بعد گفت چرا جمله را عوض کردی مظهری گفت خیلی زننده بود و مصلحت نیست به علاوه حال که دولت اعلامیه داده است و به علاوه منظور ما را تأمین می‌کند بعد سیدکاظم سئوال کرد پیوست اعلامیه را چه کردی مظهری جواب داد طبق دستور مثل اولی پاره کردم و بعد راجع به انتشار آن مذاکره شد در ملاقات‌های بعدی که معمولاً این روزها زیاد انجام می‌شود هاشمی گفت ماشین پلی‌کپی خلوت نیست سر فرصت این کار راخواهم کرد مظهری گفت اگر مشکل است خودمان انجام دهیم با کمک رفقا مانند داریوش مستقیمی سیدکاظم گفت او مورد سوء‌ظن پلیس است و مارکدار است و نمی‌شود اعتماد کرد پس از مذاکره قرار شد به موقع اقدام و چون سیدکاظم مسافرت می‌رود گفت به وسیله رفقا یک نسخه بایست برای تو می‌فرستند.
ملاحظات:
نظریه رئیس بخش امنیت داخلی ـ
1ـ منزل قبلی که سیدکاظم هاشمی ماشین تحریر را قبلاً برده بود و مدتی در آن منزل نگهداری نمود شناخته شده درباره شناسائی ساکنین آن و روشن شدن نحوه ارتباط آن با سیدکاظم هاشمی اقدام خواهد شد.
2ـ عباس مظفری خرازی‌فروش در بازار کرمان است و دارای سوابق فعالیت مضره می‌باشد و به اظهار سیدکاظم هاشمی در مورد خرید کاغذ مومی معلوم می‌شود که مشارالیه نیز در جریان انتشار اعلامیه‌های پلی‌کپی شده وارد است.
نظریه رئیس ساواک ـ سیدکاظم هاشمی در جریان انتشار و ماشین کردن اعلامیه خیلی بااحتیاط است کما اینکه پس از ماشین شدن متن اعلامیه اولی با وجود اینکه مطلب زننده‌ای نداشته حاضر نشده است خودش همراه ببرد و بعداً به صورت دیگری به عنوان خرید بیسکویت در جعبه اعلامیه را دریافت داشته است ولی پس از اینکه احساس خطر نکرده و تا حدی اطمینانش نسبت به مظهری جلب شده متن اعلامیه را تغییر داده و برای ماشین کردن به مظهری داده است.
2ـ اینکه متن اعلامیه بعداً تغییر داده و خواسته است به بهانه اینکه متن اولی که ماشین شده با ماشین پلی‌کپی تطبیق نمی‌کند ممکن است بهانه باشد و بعداً که اطمینان حاصل شد به این عنوان متن اعلامیه را به نحو مطلوب خودشان ماشین کرده است.
تهیه‌کننده رئیس بخش امنیت داخلی ـ دانائیان
17 /3 /46
محترماً در صورت تصویب به مرکز ارسال گردد.

منبع:

کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان کرمان، کتاب 1 صفحه 245



صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.