جوانان در نگاه حضرت امام خمینى (ره) از منزلت خاصى برخوردار بودند و از آنان، انتظار بسیار داشت.
متن سند:
جوانان در نگاه حضرت امام خمینى (ره) از منزلت خاصى برخوردار بودند و از آنان، انتظار بسیار داشت. زمانى که دانشجویان عضو انجمن اسلامى دانشگاه تهران در دهم اردیبهشت سال 1342، در قم به منزل امام (ره) رفتند، اینگونه مورد خطاب واقع شدند:
«جوانان مسلمان دانشگاه تهران به منزل ما خوش آمدید. امید است در نگهدارى دین خود، استوار باشید... زیرا از شما جوانان برومند، انتظار زیادى دارم.»
ایشان معتقد بودند که فرهنگ استعمارى رژیم پهلوى، انسانها را عموما و جوانان را خصوصا، میان تهى خواهد کرد و طبیعى بود که مصداق ترویج این فرهنگ، وزارت آموزش و پرورش بود که در دهه 4، وزارت فرهنگ نام داشت:
«فرهنگ ما یک فرهنگى نیست که بتواند این مملکت را اداره کند؛ جوان نیرومند قوى که در مقابل استعمار بایستد، دستش را بلند کند، کشته بشود و نجات بدهد ملت را؛ این فرهنگ ما فرهنگى نیست که این کاره باشد.»
پیروان این نگاه نیز، که در جایگاه سخنورى بودند، در ترویج این تفکر ـ که توجه ویژه به جوانان بودند ـ مىکوشیدند.
در روز بیستم تیرماه 1353، آقاى شیخ غلامرضا گلسرخى بر فراز منبرى در شهرستان کنگاور، ضمن پرداختن به نظریه اسلام در مورد تساوى حقوق زن و مرد و تنقید از روز مادر ـ که روز 21 آذر و منسوب به همسر رضاخان بود ـ این شعر را خطاب به جوانان قرائت کرد که مورد حساسیت ساواک قرار گرفت.
اى نوجوان دلت ز چه تابان نیست
از چیست ترا سلامت وجدان نیست
با این همه وسایل سرگرمى
شور و نشاط در تو نمایان نیست
چون باد کوچهگردى و سرگردان
آرامشى تو را به دل و جان نیست
با این همه تمدن رنگارنگ
هیچت سرخوش و لب خندان نیست
هر روز مىروى به رهى تازه
وان راه تازه جز ره شیطان نیست
جویى شفاى خویش و نمىدانى
اى دردمند کاین ره درمان نیست
حاصل تو را از این همه نوجویى
جز حیرت و ضلالت و خسران نیست
اى تشنه کام خیره چه مىپویى
آبى در این سفید بیابان نیست
آواز در این خرابه چه مىخوانى
گنجى در این سراچه ویران نیست
باللّه که در تمدن پرجنجال
آثارى از سلامت انسان نیست
سوغات غرب بهر شما باللّه
جز شهوت و جهالت و طغیان نیست
باللّه که در ترنم آزادیش
پنهان بدان فضیحت و خجلان نیست
منظورش از حمایت آزادى
جز اشتعال آتش عصیان نیست
وز نغمه حقوق بشر قصدش
جز خوردن حقوق ضعیفان نیست
زین نقشه غیربردگى فکرى
منظور رهبران هوسران نیست
منشور پر تلالو آتلانتیک
جز دام حیله در ره انسان نیست
سترى است سازمان ملل در ظلم
وز عدل و داد هیچ نگهبان نیست
باللّه که زیر این هجوم زرین
جز جنگ و قتل و غارت و طوفان نیست
وز این فسانههاى جنونانگیز
منظور جز فریب جوانان نیست
نفرین بر این گسیخته آزادى
کانجا به جز فساد به جولان نیست
شرمآور است گفتن آزادى
آنجا که زندگى خوش و آسان نیست
آنجا که نیست غیر گنه آزاد
آنجا که جز صلاح به زندان نیست
لعنت بر این تمدن بازیگر
از وى چه بخردى که هراسان نیست
این شام تیره است و در او پیداست
نورى ز آدمیت و عرفان نیست
ابرى است این تمدن و مىغرد
لیکن در او تراوش باران نیست
از دور همچو باد نماید لیک
او را به غیرخار به دامان نیست
منبع:
کتاب
فریاد هنر صفحه 87